این بزرگمرد ۱۱ ساله گفت، چون چندی قبل خواهرش به مناسبت روز پدر برای او هدیه خریده، پیتزا را نمیخورد تا آن را به خانه ببرد و با دیگر اعضای خانواده بخورند.
این یادداشت، بازتاب قابل توجهی در فضای عمومی داشت و به دنبال آن یکی از متخصصان مغز و اعصاب یزد در تماس با خبرنگار ایرنا، متعهد شد که این کودک کار و خانواده اش را زیرپوشش بگیرد، مقدمات کار فراهم شد و این کودک در اقدامی کاملا محرمانه زیرپوشش حمایت این پزشک خیر قرار گرفت.
روز گذشته نیز یادداشتی درباره یک کودک ۹ ساله زباله گرد نوشتم که چگونه از طریق زباله گردی، هزینه خود و هفت عضو دیگر خانواده را تامین می کند، بلافاصله پس از این یادداشت، یکی دیگر از پزشکان متخصص پوست و مو در استان با من تماس گرفت و برای پوشش و حمایت از این کودک و خانواده اش اعلام آمادگی کرد.
این پزشک در پیامی به گزارشگر ایرنا شماره کارتی از این خانواده برای واریز مبلغی به صورت ماهانه و آدرس منزل آنان برای تامین مواد غذایی را خواستار شد، مقدمات کار فراهم شده و بنا به درخواست پزشک، این خانواده نیز در اقدامی کاملا محرمانه به این پزشک معرفی شدند.
رسیدگی به ۲ خانواده مستحق و نیازمند که نان آور آنها کودک هستند از سوی ۲ پزشک خیر که در نتیجه اطلاع رسانی، از وضعیت آنان مطلع شده اند، بیانگر تاثیر رسانه و اطلاع رسانی در گره گشایی از مشکلات با دستان توانمند خیران است و برای فعالان رسانه چیزی لذت بخش تر از این نیست که کار آنان زمینه ساز رفع مشکلی شود.
پزشکان نیکوکار، اینگونه در قبال نیازمندان جامعه احساس مسوولیت کرده و با آنها همراه و همدل می شوند انگار همه دنیا را به تو دادهاند و از اینکه یک خبرنگار مسوولیت پذیر و وظیفه شناس هستی به خودت می بالی.
از این دست کودکان کار و زباله گرد در جامعه و شهر ما کم نیست و تعداد خیران نیک اندیشی که می توانند از اقشار ضعیف جامعه دستگیری کنند، نیز کم نیستند، اما گاهی برای گرهگشایی از مشکلات باید ریسمان پاره میان نیازمندان و خیران را گره زد تا گره از کار فروبسته ای گشوده شود.
نظر شما