فیلم مستند جایی برای فرشته ها نیست در روزهای گذشته موفق شد تا تندیسهای دوازدهمین جشن مستقل سینمای مستند را درو کند؛ این فیلم که پیشتر جوایز مهمی چون سیمرغ بهترین فیلم مستند در جشنواره فیلم فجر و بهترین فیلم در سینما حقیقت را از آن خود کرده بود موفق شد تا در دوازدهمین جشن مستقل سینمای جوایز برجسته ای را از آن خود کند: بهترین تهیه کنندگی مستند بلند (بهترین فیلم) برای محمد شکیبانیا و محسن شاه محمد میراب، تندیس بهترین فیلمبرداری (رضا تیموری)، تندیس بهترین صدابرداری (شاهین پور داداشی)، تندیس بهترین صدا گذاری (انسیه ملکی) و تندیس بهترین تدوین (هایده صفی یاری).
آنچه در ادامه میآید گفتگوی خبرنگار فرهنگی ایرنا با تهیه کننده این فیلم محمد شکیبانیا در رابطه با تولید جایی برای فرشتهها نیست، علل درخشش این فیلم و تولید اثر در دوران کرونا است.
شکیبانیا در ابتدا و با اشاره به کارنامه حرفه ای خود، بیان کرد: از سال ۸۰ به این سو بر فیلم سازی در سینمای مستند متمرکز شدم و از سال ۸۳-۸۴ تهیه کنندگی در این سنیما را آغاز کردم.
وی افزود: چند فیلم کوتاه، چند فیلم برای تلویزیون های خارج از ایران و پس از آن مستند بلند ساختم. شاید از مستندهای شاخص تری که ساختم زمناکو بود که جایزه بهترین فیلم مستند جشن خانه سینما را گرفت _ مستند «زمناکو»، روایتی است از زندگی جوان کُرد عراقی که در کودکی در بمباران شیمیایی حلبچه توسط صدام، از آغوش مادرش جدا افتاده و توسط سربازان به ایران آورده شده است سپس به زنی به اسم «کبری» سپرده میشود.
و مستند مادرکشی که هم در جشنواره سینما حقیقت و هم در جشنواره سبز جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را گرفت و این روزها هم به دلیل موضوع آب دوباره ترند یا برجسته شده است.
شکیبانیا ادامه داد: مستندی ساختیم به اسم فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه که آن هم مستندی بود که زیاد دیده شد و جایزه جام جم و چند جشنواره خارجی را هم گرفت.
و پس از آن مستند بلند جایی برای فرشته ها نیست که بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و بهترین موسیقی در سینما حقیقت و هم جایزه بهترنی کارگردانی بخش بین الملل سینما حقیقت و هم سیمرغ بهترین فیلم مستند بلند در جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد.
یک کار خوب هیچ وقت کاری انفرادی نیست
این تهیه کننده در ادامه و در پاسخ به این پرسش که چرا جایی برای فرشته ها نیست موفق به جذب مخاطب شد، تصریح کرد: یک کار خوب هیچ وقت کاری انفرادی نیست و خروجی یک اثر نتیجه زحمت یک تیم خوب است؛ یعنی یک کار خوب، کاری تیمی است و وقتی تیم و عناصری که دور هم جمع می شوند یکدیگر را بالا می برند و پشت هم هستند، این تاثیر را روی کار می گذارد که کار دیده با اقبال مواجه شود.
البته جشنواره ها گاهی اوقات به فیلمی توجه نشان می دهند و به فیلمی دیگر توجه نشان نمی دهند؛ و این موضوع از نظر بحث تشویقی خوب است اما اصل ماجرا بازخورد مخاطب است و من در این فیلم آخر و چند فیلم دیگر بسیار از تجربه خودم راضی هستم صرفا به این دلیل که به بازخوردهای مخاطب رسیده است.
وی خاطرنشان کرد: مادرکشی در سال ۹۶ اکران های بسیاری داشت و در ۲۵۰ دانشگاه اکران شد؛ زمناکو اکران کمی داشت اما تمام کسانی که در سالن سینما بودند تحت تاثیر این فیلم قرار می گرفتند و ما به عنوان سازندگان، حس خوبی به آن داشتیم.
برای جایی برای فرشته ها نیست وقت و زمان زیادی گذاشتیم و بسیار تبلیغ کردیم شاید تنها مستندی در این سالها باشد که چند میلیارد تومان هزینه تبلیغات آن شده است؛ چرا که رایزنی و با جاهای مختلفی صحب کردیم برای این که این فیلم دیده شود؛ تبلیغات تلویزیونی داشتیم و هزینه تبلیغات تلویزیونی ما معادل ۳۰ میلیارد تومان بود و تبلیغ بیلبورد خیابانی گرفتیم هم از شهرداری و هم از بخش خصوصی و سرمایه ها را جذب کردیم که کار را تبلیغ کنیم و با وجودی که وضعیت کرونا پیش آمد و شرایط بسیار پیچیده بود توانستیم مخاطب خوبی را پای فیلم بیاوریم و فیلم در پتلفرم ها از سوی چیزی حدود ۱۵ هزار نفر دیده شد.
شکیبانیا اظهار داشت: جایی برای فرشته ها نیست در خارج از پتلفرم و در سینمای هنر و تجربه هم اکران شد و علاوه بر آن خود ما هم اکران های مستقل زیاد گذاشتیم و غالبا تماشاچیان از دین فیلم راضی بودند.
فیلم مستند برای صاحبان تبلیغات، جذابیتی ندارد
این تهیه کننده در پاسخ به این پرسش که چرا عموما سینمای مستند در بحث تبلیغات ضعیف است و قدرت رقابت با سینمای داستانی را ندارد، بیان کرد: تبلیغات بودجه می خواهد و سینمای مستند سینمایی نیست که برای آن پول خرج شود. سال قبل اکس ویژن (برند ایرانی ایکس ویژن در لوازم خانگی و تلویزیون) فیلم را دید و بودجه ای ۲۰۰ میلیونی برای تبلیغات اختصاص داد و ما همه آن را خرج تبلیغات فیلم کردیم.
ولی این استثنا است و این فیلم به نوعی مخاطب پسند طراحی شده بود و فیلمی بود که غرور ورزشی و ملی را به تصویر می کشید و به مخاطب احساس خوبی را منتقل می کرد؛ بنابراین اسپانسر برای تبلیغات پای آن آمد ولی واقعا تبلیغات فیلم مستند برای صاحبان صنایع و صاحبان تبلیغات و کسانی که سرچشمه های تبلیغات دست آنان است جذابیتی ندارند و ترجیح می دهند که این بودجه را برای کاری پرفروش تر و بازاری تر هزینه کنند.
وی افزود: مشکل اصلی به نظرم بودجه و چرخه اقتصادی سینمای مستند است که مقداری به خاطر ذات سینمای مستند است که برای آن تبلیغات نمی شود و مقداری به دلیل این که آنقدر پول کم است که سینمای مستند در انتهای لیست قرار دارد.
وگرنه اگر وضعیت بهتر و دیدها بازتر بود همون بودجه هایی که تعلق می گرفت می توانست برای تبلیغات و بهتر دیده شدن فیلم های مستند مورد استفاده قرار گیرد و همکاران ما می توانستند علاوه بر این که معیشت شان را از سینمای مستند بگذرانند با این بودجه ها فیلم های جدیدتری بسازند اما هیچ کدام از اینها محقق نشده و صرفا آرزو است.
کرونا ذات سینمای مستند را مخدوش کرد
شکیبانیا در توضیح اوضاع مستند و مستندسازی در ایام کرونا، خاطرنشان کرد: بخشی که به سینما مربوط می شود تقریبا یک میراث از دست رفته است یعنی سالن های سینما و سالن های تماشای فیلم دوسالی هست که نیستند و وضعیتشان در این مدت آنقدر متزلزل بود و مخاطبان را به سختی به سالن می آوردند که با کوچکترین آسیبی می رفتند و این گونه سالن ها خالی شدند و پلتفرم ها به سرعت جای آن را پرکردند و کپی های فیلم ها دست به دست دیده می شوند، به همین دلیل خود سینما ضربه جدی خورده است.
اما سینمای مستند چه در پلتفرم ها و چه در تلویزیون همچنان یک نیاز اساسی است و هنوز مخاطب دارد. به نظرم سینمای مستند بسیار سریع تر از سینمای بدنه می تواند جای خودش را در جای جدید پیدا کند.
وی افزود: در دوران کرونا درگیر دو پروژه بودم؛ یکی متوقف شد چون پدرِ پرستاری که سوژه ما بود فوت کرد و او دیگر نخواست همکاری کند و ما نتوانستیم او را قانع کنیم و نشد.
مستندی دیگر هم در مورد تیم ورزشی وزنه برداری بانوان باشگاه ساختیم و یکی از سوژه ها این است که باشگاه ها تعطیل شده است و دیگر مربی و اردو ندارند در حالی که باید آمادگی جسمانی خودشان را برای مسابقات جهانی حفظ کنند و مشکلات زیادی دارند؛ هرکدام هم در شهری است.
این تهیه کننده در توضیح چالش هایی که کرونا برای سینمای مستند رقم زد، گفت: ذات سینمای مستند با حضور در جامعه و در بین مردم بودن است ولی کرونا این ذات را خدشه دار کرد چرا که در وضعیت قرنطینه رفت و آمدها مشکل شد و این جریان و این محدودیت سینمای مستند را متاثر گرداند.
به همین دلیل در این دوران نشستن با آدم ها، گفت وگو کردن و انجام دادن پژوهش محدودتر شد ضمن این که ما در وضعیتی هستیم که هزینه ها زیاد و پروژه ها محدود شده اند و بودجه ها کاهش یافته است در نتیجه کرونا آسیب های خود را به سینمای مستند زده است.
شکیبانیا تصریح کرد: وقتی فیلم جایی برای فرشته ها نیست را تدوین می کردیم هزینه این تدوین که در آن زمان بودجه زیادی هم بود با قیمت امروز بودجه ای معمولی است. شاید اساسا پیدا کردن بودجه برای ساختن فیلم مستند و هماهنگی اش در این دوره و زمانه و شهر و کرونا کار سختی باشد.
ضمن این که سوژه ها به درستی به فرزندان خود اجازه نمی دهند که با فیلمسازان ارتباط برقرار کنند و اینها از مشکلات حال حاضر سینمای مستند هستند.
وی افزود: مستندسازان همین امروز ماموریتشان مانند همیشه ثبت وضعیت زمانه است؛ این که سندها را دسته بندی و بسته بندی کنند و اینها را ارائه دهند که برخی در تاریخ می ماند.
وقتی امروز بخواهید همه گیری آنفولانزای ۱۹۱۷ را ببینید تعدادی محدودی فیلم از آن وجود دارد. مستندسازان امروز با دسترسی هایی که دارند حقایق متنوع و بیشتری را ثبت خواهند کرد که بعدا هم با فاصله گرفتن از این ماجرا تحلیل هایی جامعه شناختی، روانشناسی اجتماعی از این موضوع ارائه خواهند داد که مردم چگونه این روزها را سر کردند و روزگارشان را گذرانند و با ترس بیماری مواجه شدند و معیشت خود را چگونه مدیریت کردند.
شکیبانیا یادآور شد: حتما در این جریان مردم و دولت ها قضاوت خواهند شد و مستندسازان کسانی هستند که این قضاوت ها را انجام می دهند و گزارش های جامع و تحلیلی از روزگار گذشته تولید خواهند کرد.
مستندی که از غرور ملی و زنان میگوید
جایی برای فرشتهها نیست عنوان آخرین ساخته سام کلانتری در مقام کارگردان و تهیه کنندگی محمد شکیبانیا و مستندی درباره تیم ملی هاکی زنان است که به تشکیل این گروه میپردازد و برخی از مشکلاتی که این تیم با آن مواجه است (مشکلات مالی، عدم توجه به این نوع بازی و..) را برجسته میسازد.
سام کلانتری کارگردانیست که به رغم جوان بودن، سابقه حدود سه دهه ارتباط و پیوند مداوم با مستند و سینمای مستند را در کارنامه دارد. از خانه شماره ۳۷ درباره صادق هدایت و خاطراتی برای تمام فصول با محتوایی از دفاع مقدس را می توان از جمله آثار برجسته این مستندساز نام برد. همچنین نامزدی سیمرغ بلورینِ بهترین تحقیق و نگارش برای فیلم خاطراتی برای تمام فصول از سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر و نامزدی تندیس بهترین پژوهش از هفتمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت حاصل تلاشهای او در این بخش است.
جایی برای فرشته ها نیست که خود فیلمساز در صحنههایی از آن حضور دارد با بازی ایران در کرهجنوبی شروع میشود و بعد فلش بک میخورد به ایران و روزهای پیش از این بازی؛ به فردی که این تیم را جمع کرده و خودش بازیکن هاکی بوده است و مردی که تصمیم میگیرد به این تیم سروسامان داده، برایش حمایت کننده مالی پیدا کند و این تیم را انسجام بدهد.
در واقع در اولین فلش بک پس از پیروزی در مقابل کره جنوبی به پشت صحنه موفقیت میرویم؛ جایی که لزوما همه چیز زیبا نیست و با دردها و رنج ها، استرسها و شرایط نابسامان روحی دخترانی مواجه می شویم که پس از عدم توانایی تامین هزینه آنان توسط فدراسیون، به نوعی بن بست رسیده اند.
نظر شما