«پدر، عشق و پسر»؛ شهادت حضرت علی‌اکبر(ع) به روایت «عقاب»

تهران- ایرنا- کتاب «پدر، عشق و پسر» به قلم سیدمهدی شجاعی ضمن روایت تولد تا شهادت حضرت علی‌اکبر(ع)؛ در کنار زبانی شاعرانه و لحنی محزون‌ با انتخاب «عقاب»، اسب حضرت به عنوان راوی، به یکی از جذاب‌ترین و جریان‌سازترین آثار ادبیات داستانی سرخ و عاشورایی بدل شده است.

قیام امام حسین(ع)، حماسه کربلا و نقطه اوج آن واقعه عاشورا، چنان عظیم و سترگ است که از سال ۶۱ هجری قمری نه‌تنها تا به امروز که تا ابدیت هستی و زیست بنی آدم در این جهان اثیری به خواست و مشیت الهی مستمر باشد به سبب عظمت رخدادش، همواره نقل روایت خاص و عام مردم جهان و به ویژه جامعه مسلمانان بوده، هست و خواهد بود.

در این نیز تردیدی وجود ندارد که زمینِ آیین، فرهنگ و آنچه که تمدن ایران را در جهان، نمونه‌گون و نادر کرده است تنها یک سپهر دارد، به نام ادبیات. عمیق‌ترین و گسترده‌ترین آسمانی که همواره با بارش‌های ممتد و بی شمارش زمین تمدن ایرانی را بارور و حاصلخیز نگه داشته است.

اینگونه است که ایران به عنوان یکی از سرآمدان قافله‌سالاران تمدن‌ساز جهان شناخته می‌شود. از کوچک و بزرگ در هر جای این زمین اثیری وقتی صحبت از سده‌ها، قرن ها و هزاره‌های تاریخ تمدن و فرهنگ بشر می‌شود وقتی نام ایران به میان می‌آید، همگان تمام قد می ایستند و کلاه از سر برمی دارند.

جهان بی‌کران ادبیت ادبیات و قله‌نشینی مفاهیم مذهبی و آیینی

در گذار و گذر از فراز و فرود خلق آثار ادبی با قلم بزرگان ادبیات ایران؛ نثر ادبی از آن دست تولیداتی‌ست که همسو با قدمت و درازنای ادبیات ایران نه تنها سابقه و جایگاه درخشانی را به خود اختصاص داده است که عرصه سپهر فرهنگ ادبیات ایران را نیز ستاره باران خود کرده است.

تلالو این درخشش تا جایی بوده که حتی با پاقدم فرزند خَلَف نثر ادبی که از آن به گونه ادبیات داستانی یاد می‌کنیم نیز حتی با وجود متر، معیار و چارچوب‌های غربی‌اش باز هم در منقاش قلم نویسندگان ایرانی بازتاب دهنده همان شکوه، جلال و فرهی پیشینیان ادبیات ایران در حوزه نثر ادبی است.

رسایی سخن،  بلاغت قلم،  شیوایی اندیشه و شیرینی زبان؛ همه و همه چارچوبی‌ست که نثر ادبی ایران را شکل داده و به خود مزین کرده است و حال بر قامت ادبیات داستانی کشورمان نیز خوش نشسته است.

در میان تمامی موضوعاتی که به عنوان محور قلم بزرگان ادب فارسی،  نثر ادبی را برای روایت اندیشه خود درنظر گرفته اند همراهی با تاریخ اسلام، به ویژه جهان تشیع و قافله سالار آن یعنی همان حماسه حسینی، واقعه عاشورا و قهرمانان دشت کربلا از مهمترین موضوعاتی است که به قلم طبع آزمای نویسندگان در نثر ادبی و در ادامه در ادبیات داستانی معاصر کشورمان به امتحان نشسته است.

سخن به گزاف نیست اگر بگوییم بسیاری از آنها در این آزمون سربلند بیرون آمده اند. سربلند نه تنها برای خود که برای ذاتِ ادبِ ادبیاتِ ایران و مخاطبانی که همواره در هر مقام، مجال، فکر و اندیشه ای خود را هم‌دوش و هم‌گام با ادبیات دیده‌اند.

این روزها در حال تجربه دهه نخست محرم ۱۴۰۰ خورشیدی (۱۴۴۳ قمری) بر آن شدیم تا در کنار تعزیت بر مقام شامخ حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفای ایشان در دشت کربلا، به معرفی آثاری از حوزه ادبیات داستانی ایران زمین که محملی برای روایت و استمرار نهضت حسینی شده‌اند بپردازیم.

سومین گزارش از سلسله گزارش‌های معرفی آثار شاخص ادبیات داستانی و عاشورایی کشورمان به کتاب ماندگار پدر، عشق و پسر به قلم سیدمهدی شجاعی اختصاص دارد.

«پدر، عشق و پسر»؛ شهادت حضرت علی‌اکبر(ع) به روایت «عقاب»

مرور زندگی حضرت علی‌اکبر(ع)، درسی برای شیوه زیست آزادانه

تردیدی نیست که واقعه عاشورا یکی از برجسته‌ترین رویدادهای تاریخ جهان اسلام است که شخصیت‌های بزرگی چون امام حسین (ع)، حضرت زینب(س)، حضرت ابوالفضل(ع) و حضرت علی‌اکبر(ع) به عنوان محوری‌ترین شخصیت‌ها در آن حضور داشته‌اند. رویدادی که مرور زندگی هر یک از شخصیت‌های تاثیرگذار در این واقعه، می‌تواند برای همه مسلمانان جهان به درسی برای شیوه زیست آزادانه و سرشار از معرفت باشد.

سید مهدی شجاعی در زمینه نثر و داستان آئینی و به خصوص عاشورایی از پیشتازان این عرصه محسوب می شود در داستان پدر، عشق و پسر زندگی حضرت علی‌اکبر (ع) را از ولادت تا شهادت ایشان بازگو می‌کند.

انتخاب راوی متفاوت، مهمترین برگ برنده «پدر، عشق و پسر»

کتاب پدر، عشق و پسر به قلم سیدمهدی شجاعی، زندگی حضرت علی‌اکبر(ع)، فرزند امام حسین(ع) و اولین نفر از قوم بنی‌هاشم است که در حماسه عاشورا به شهادت رسید را روایت می‌کند.

امام حسین(ع) که حضرت علی‌اکبر(ع) را شبیه‌ترین به حضرت محمد(ص) می‌دانست پیش از شهادت ایشان گفتند :«به زودی جدت را ملاقات می‌کنی و آن حضرت شما را سیراب خواهد کرد که بعد از آن هرگز تشنگی نباشد.»

کتاب در ۱۰ فصل که با نام «مجلس» در کتاب آورده شده به مرور زندگی حضرت علی‌اکبر(ع) می‌پردازد. نکته جالب در رابطه با این کتاب راوی آن است، «پدر، عشق، پسر» از دید عقاب، اسب حضرت علی‌اکبر(ع) روایت می شود.

عقاب، زندگی این حضرت را برای لیلی بنت ابی‌مرّه، مادر حضرت علی‌اکبر(ع) روایت می‌کند. لیلی بنت ابی‌مرّه که در حماسه‌ عاشورا حضور نداشته و در بستر بیماری بوده است، داستان شهادت پسرش را از زبان اسب او که همواره همراهش بوده، می‌شنود.

داستان متشکل از ۱۰ مجلس است که در هر مجلس، عقاب با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنه‌ای از زندگی حضرت علی‌اکبر(ع) را روایت می‌کند و مجالس پایانی، به شهادت حضرتش در کربلا اختصاص دارد. گفتنی است که هر برش از زندگی حضرت که در مجالس ده‌گانه نمایانده می‌شود، در انتهای هر مجلس به گونه‌ای به واقعه‌ی کربلا مربوط و منتسب می‌شود و بدین ترتیب، تمام مجالس رنگ عاشورایی خود را حفظ می‌کند.

«پدر، عشق و پسر»؛ شهادت حضرت علی‌اکبر(ع) به روایت «عقاب»

مجالس «پدر، عشق و پسر » از چه می‌گوید؟

مجلس اول چگونگی به ارث رسیدن عقاب به حضرت علی‌اکبر(ع) است و مجلس دوم ولادت ایشان را به تصویر می‌کشد. مجلس سوم روایت دوران جوانی آن حضرت است. زمانی که  امان به عباس بن علی و علی بن الحسین پیشنهاد می‌دهد که  سپاه امام حسین(ع) را ترک کنند و به دشمنان حسین بپوندند. پس از روایت این پیشنهاد، عقاب مجلس چهارم که ادامه واقعه‌ی کربلا و قصه‌ی شب عاشورا است را تعریف می‌کند. حضرت علی‌اکبر (ع) در این شب سوار بر عقاب به همراه ۲۰ پیاده و ۳۰ سوار برای آوردن آب، خیمه‌ها را ترک می‌کنند.

عقاب در مجلس پنجم کتاب پدر، عشق و پسر راوی رابطه عاشقانه امام حسین(ع) و حضرت علی‌اکبر(ع) است. عقاب علاقه‌ تکرارنشدنی بین‌ پدر و پسر  را این‌گونه بیان می‌کند: «گاهی احساس می‌کردم که رابطه حسین با علی اکبر فقط رابطه یک پدر و پسر نیست، رابطه‌ یک باغبان با زیباترین گل آفرینش است.»

مجلس ششم کتاب، روایت حضور حضرت علی‌اکبر(ع) در میدان جنگ در کربلاست. ایشان مقابل دشمن این‌گونه شروع به رجزخوانی می‌کنند: «این منم، علی، فرزند حسین بن علی! سوگند به بیت الله که ماییم پرچمدار ولایت نبی. من با این شمشیر آخته به حمایت از پدرم ایستاده‌ام. و آن چنان که شایسته یک جوان هاشمی قریشی است، جنگ می‌کنم.». پس از حضور علی‌اکبر در صحنه‌ی جنگ؛ عقاب داستان تشنگی و عطش ایشان را در مجلس هفتم برای لیلی بازگو می‌کند.

مجلس هشتم که یکی از تاثیرگذارترین فصل‌های کتاب پدر، عشق و پسر است، روایت پیش‌روی حضرت علی‌اکبر(ع) به سمت دشمن و شهادت او به دست سپاه یزید است. شجاعی با قلم توانای خود توانسته این صحنه دردناک و تلخ که منتهی به شهادت حضرت علی‌اکبر(ع) می‌شود را به زباترین و در عین حال غم‌بارترین شکل مممن به تصویر بکشد.

در مجلس نهم عقاب بی‌قراری امام حسین(ع) را پس از شهادت حضرت علی‌اکبر(ع) را برای  لیلی تعریف می‌کند.  فصل آخر کتاب با عنوان مجلس دهم است که عقاب بیان می‌کند به زودی خواهد مرد و لیلی برای شنیدن لحظه‌های آخر عمر امام حسین(ع) باید به نزد امام سجاد(ع) برود.

آبی بر آتش! انگار هر دو قدری آرام گرفتند

برای آشنایی هر چه بیشتر با زبان، لحن، روایت و ساختار کتاب جذاب و خوش‌خوان پدر، عشق و پسر به قلم سیدمهدی شجاعی برشی از این اثر را مرور می‌کنیم:

یادت هست لیلا! یکی از این شب‌ها را که گفتم: به گمانم امام، دل از علی‌اکبر(ع) نکنده بود.

به دیگران می‌گفت دل بکنید و رهایش کنید، اما هنوز خودش دل نکنده بود! اگر علی‌اکبر(ع) این همه وقت تا مرز شهادت رفت و بازگشت، اگر از علی‌اکبر(ع) به قاعده دو انسان خون رفت و هم‌چنان ایستاده ماند، همه از سر همین پیوندی بود که هنوز از دو سمت نگسسته بود. پدر نه، امام زمان دل به کسی بسته باشد و او بتواند از حیطه زمین بگریزد؟! نمی‌شود. و این بود که نمی‌شد. و... حالا این دو می‌خواستند از هم دل بکنند.

امام برای التیام خاطر علی‌اکبر(ع)، جمله‌ای گفت. جمله‌ای که علی‌اکبر(ع) را به این دل کندن ترغیب کند یا لااقل به او در این دل کندن تحمل ببخشد: به‌زودی من نیز به شما می‌پیوندم. آبی بر آتش! انگار هر دو قدری آرام گرفتند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha