خبرآنلاین در گزارشی می آورد: او در سال ۱۳۴۵ موفق به اخذ مدرک دکترا با بالاترین امتیاز از آلمان شد و پس از بازگشت در دانشکده کشاورزی ارومیه به فعالیت پرداخت. او سپس به دانشگاه تهران رفت و از سال ۱۳۴۸ در این دانشگاه مشغول تدریس شد. کردوانی همچنین مدیرکل دفتر مطالعات آموزشی دانشگاه تهران را در بین سالهای ۱۳۴۸تا ۱۳۵۴ برعهده داشت و بنیانگذار و رییس مرکز تحقیقات مناطق کویری و بیابانی ایران (۱۳۵۴ تا ۱۳۵۸) بود.
به جز مطالعات میدانی مختلفی که او در مناطق کویری و بیابانی ایران انجام داده بود، در سالهای گذشته بارها نسبت به وضعیت سیستم مدیریت آب و خشکسالی در کشور هشدار داده بود و راهکارهای مختلفی هم پیشنهاد داده بود.
پروفسور کردوانی در بهمن ماه سال ۱۳۹۶ گفت وگویی در سه بخش با خبرآنلاین داشت: «چه شد که خشک شدیم؛ باران یا سوءمدیریت؟ / پاسخ کردوانی»، «در خشکسالی پیشرو چهکنیم که آب جیرهبندی نشود؟» و «کردوانی: ۵۰ سال دیگر آب نداریم، نه سطحی و نه آب زیرزمینی!»
بخشهایی از صحبتهای کروانی در این مجموعه گفتوگو را اینجا بخوانید:
بیشتر درگیر خشکسالی آبی هستیم تا خشکسالی اقلیمی
ما ۲ نوع خشکسالی داریم، یکی اقلیمی یکی آبی، ما هر دوی اینها را داریم ولی بیشتر درگیر دومی هستیم. یعنی منابع آب کم شده علتش کاهش بارندگی نیست علتش افراط ما است. یعنی اگر در تهران هزار میلیمتر هم باران بیاید ما باز کم بود آب داریم چون ساخت و ساز در آن افزایش پیدا کرده. پس به طور کلی خشکسالی اقلیمی بهانه است و در آن خانواده که مثال زدم مثل اضافه کار است، اما خشکسالی آبی یعنی ولخرج هستیم. به همین دلیل است که اگر یک سال هم باران بیاید ما وضعمان خوب نمیشود، چون چاههای ما پایین رفتند و سدهای ما هم قابلیت ذخیره آب ندارند.
انقلاب که شد گفتند اول کشاورزی را توسعه دهیم که خودکفا شویم، بعد هم گفتند صنعت خوب است، بعد باز هم گفتند نه و به سمت صنایع بزرگ مثل فولاد رفتند، کشورهای خارجی که اینکار را میکردند کنار دریا بودند، اصلا نمیفهمند که آب نیست. بعد بهانه هم میآورند که خشکسالی وجود دارد، علت این اتفاقات خشکسالی نیست بلکه علتش افراط است و حتی برنامههای الان دولت هم وضعیت را روز به روز بدتر میکند.
چاههای عمیق همه چیز را نابود کرد
همین وزارت آب و برق و وزارت نیرو با کمک نمایندههای مجلس از ۳ تکنولوژی مختلف استفاده کردند تا آب را به شکل کافی در اختیار مردم قرار دهند؛ یکی چاههای عمیق و نیمه عمیق بود. کشاورز، مشممند، مشحسن چه میدانست چاه چیست؟ توسط چاه مردم هرچقدر دلشان میخواست آب برمیداشتند، قنات چنین اجازهای را به مردم نمیداد.
بعد از نیمه عمیق، چاه عمیق ساخته شد که همه چیز را نابود کرد، این چاه را ساختند و به مردم گفتند بروید توسعه بدهید همه هم از این خوشحال بودند. الان فرض کنید میخواهید دستتان را وارد جیب یکی کنید و خوراکی بردارید اگر دستتان را ته ببرید میتوانید همهی خوراکی را ببرید. با قنات که هیچ با چاه نیمه عمیق هم نمیشد همهی آب را برد، این روند ساخت چاههای عمیق انقدر ادامه پیدا کرد که الان وضعیت ما به این شکل است. این کار را وزارت نیرو انجام داد، مردم که نمیدانستند چاه عمیق چیست.
مقصر تنها کشاورزی نیست، مگر شهرها آب هدر نمیدهند؟
همه اینکارها را انجام میدهند چون میگویند کشاورزها ۹۰ آب را مصرف میکنند، افرادی مثل شما هم بیرون نمیروید و قبول میکنید. مگر شهریها آب را هدر نمیدهند؟ اینکه تهران رود ندارد ولی ۳ رود فاضلاب دارد چیست؟ چرا نمیگوید شهرداریها دیگر چمن نکارند؟ یا مثلا الان در لرستانی که باید کشاورزی ایران را تامین کند ترسیده و گفته الگوی کشت را خودش مشخص میکند و از این به بعد زعفران و گل محمدی میکارند! مگر مردم نان نمیخواهند؟
همه اینکارها را انجام میدهند چون میگویند کشاورزها ۹۰ آب را مصرف میکنند، افرادی مثل شما هم بیرون نمیروید و قبول میکنید. مگر شهریها آب را هدر نمیدهند؟ اینکه تهران رود ندارد ولی ۳ رود فاضلاب دارد چیست؟ چرا نمیگوید شهرداریها دیگر چمن نکارند؟ یا مثلا الان در لرستانی که باید کشاورزی ایران را تامین کند ترسیده و گفته الگوی کشت را خودش مشخص میکند و از این به بعد زعفران و گل محمدی میکارند! مگر مردم نان نمیخواهند؟
کشاورزی در حال نابو شدن است
آب کشاورزی از آب شهری مهم تر است چون کشاورز دارد به تمام ایران غذا میدهد. کشاورز کسی است که مواد غذایی خودش، دام، شهرها، کارگرهای صنعتی را خودش تولید کند و در آخر هم صادرات داشته باشد.
الان دارند کشاورزی را نابود میکنند، قبلا فقط منابع غذایی نبود الان دیگر پول نفت هم نیست این است که کشاورز مهاجرت میکند، شهرهایی که بزرگتر شدند سرطان هستند ما ها هم سلولهای سرطانی هستیم. کشاورز در آنجا دارد مواد غذایی تولید میکند، تعادل جمعیتی وجود دارد و ... پس همین است که ما به نتیجه نمیرسیم.
شهرداری چمن نکارد
شهرداری ما چمن میکارد که اصلا برای برای محیطزیست خوب نیست این گیاه سرطانزا است به گرم شدن زمین کمک میکند و سطحی درست میکند که در زمستان سرد و در تابستان گرم است. باید به جای چمن شهرداری گیاهان کم مصرف بکارد، مثلا کاج آب را هدر نمیدهد و باعث بهبود وضعیت آلودگی هوا هم میشود چون برگ درخت کاج هیچوقت به زمین نمیریزد و به هوا طراوت میدهد.
نیروگاهها یک خیانت هستند
یکی از اصلیترین بخشهای صنایع نیروگاهها هستند و این نیروگاههایی که ما داریم به نوعی خیانت است چون برای یک نیروگاه به اندازه ۲۰ روستا چاه ساخته میشود. برای مثال در کبوددرآهنگ دهها حلقه چاه ساختهاند که منجر به نشست زمین شده. این نیروگاها در کنار مصرف زیاد آب هوا را هم آلوده میکند.
وقتی کشور ما هم نور خورشید و هم باد را دارد ساخت این نیروگاههای آبی و حرارتی گناه است.
شهرها باید سمت آب غیر متعارف بروند
شهرها باید به سمت آبهای غیرمتعارف بروند. اولین منبع آب غیرمتعارف که ۶۰ سال پیش در دنیا از آن استفاده کردند تصفیه فاضلاب بود، نه اینکه از دیگر منابع آب برای تامین نیاز پایتخت استفاده کنند. سد لتیان را برای ورامین ساختند و گفتند یک درصد آب آن برای تهران حالا ۸ سال شده که این سد را باز نکردهاند.
دومین منبع غیرمتعارف که به آن اشاره کردم موضوع جمعآوری آب باران است، در همدان با این شدت بارندگی میتوان نیاز آبی آن را به راحتی تامین کرد، پشتبامی به اندازه ۱۰ در ۲۰ متر در این شهر میتواند آب سال آن خانه را تامین کند. در این پشت بام ۶۰ متر مکعب آب تولید میشود که به یک مخزن کوچک هم نیاز دارد. اینها را اصلا نمیگویند و فقط میگویند آب زیادی دارد هدر میرود.
با ادامه این روند آب جیرهبندی میشود
با ادامه روند کشاورزی کار به جایی میرسد که ما همه چیز را از خارج وارد کنیم و وقتی اوضاع اقتصادی هم بدتر شود دیگر نمیتوان با واردات غذای کشور را تامین کرد. روستاهای ما باید به تمام ایران غذا میدادند اما در حال تخلیه هستند. روستاها برق، گاز دارند و باز هم دارند مهاجرت میکنند چون تولید ندارند، اگر کشاورز درآمد داشته باشد میتواند برق و گازش را تامین کند ولی وقتی درآمد نداشته باشد و از سویی هم باید پول آب و برقش را بدهد شرایط بدتر میشود. بعد که از روستا به شهر آمدند، روستاییها میبینند پول بیشتر نیازی دارند و در هر حال وضعیتشان بدتر میشود. پس به این دلایل برنامههای الان غلط است و براساس برنامه من فقط میتوانیم یک خشکسالی شدید را به عقب بیاندازیم. برنامه من این است که مثل الان حقآبه کشاورزی، شهر و صنعت را نصف کنند و به جای اینها به کردم امکانات دهند، در خانهها کنتور بگذارند، آموزش بدهند، از آبهای غیرمتعارف استفاده کنند و ... اگر راه فعلی ادامه پیدا کند آب در ایران باید جیرهبندی شود که خیلی بد است.
۵۰ سال دیگر نه آب سطحی داریم نه آب زیرزمینی
بیچاره کسی که ۵۰ سال دیگر به دنیا بیاید، تا آن زمان دیگر نه آب سطحی داریم، نه آب زیرزمینی. البته این اتفاق شاید زودتر هم بیافتد.
چراکه در حوزه آب زیرزمینی حداقل فاصله ۲ چاه باید ۱ کیلومتر باشد، اگر در یک لیوان بهجای یک نی، ۳ نی قرار دهیم آب بیشتری نمیگیریم فقط زودتر آن منبع آب را از بین میبریم. وزارت نیرو هم که دارد میگوید چاه بزنید، اتفاقی که باعث شده دشت تهران هم ۳۶ سانتیمتر نشست پیدا کند.
بعد از آن هم دیگر آبی نیست، اگر هم باشد آب آلوده است.
امکان ندارد تالابها احیا شوند
امکان ندارد تالابها احیا شوند، اگر هم میگویند تالابی احیا شده اشتباه است. دارند آب نیشکر که پر از فاضلاب است را وارد این تالاب میکنند. یا مثلا میگویند باتلاق گاوخونی را زایندهرود خشک کرد نه این باتلاق را سوء مدیریت خشک کرد. اتفاقا اگر سد میساختند اوضاع بهتر بود.
من بارها دیدم این باتلاق خشکشده، اگر سد میساختند و میزان مشخصی آب را برای باتلاق باز میکردند، میزانی هم میدادند شهر توسعه پایدار به وجود میآمد. یعنی هم باتلاق داشتیم، هم کشاورزی، هم صنعت و هم شهر. اما این کار را نکردند و دیگر آب نداریم. این هم باعث میشود گردوخاک از باتلاق بلند شود.
روی تالابها ریگ بپاشید نه قیر
استفاده از قیر برای بلند نشدن خاک، خیانت است. از سال ۱۱۳۴۲ مالچ نقتی یا قیر شل از لیبی آوردیم و در هرجایی که ماسه میخواست حرکت کند قیر پاشیدیم. از آن زمان تا حالا دهها بار قیر پاشیدیم که اشتباه است. از مهر تا دی، سازمان جنگلها ۱۴۲ میلیون تومان مالچ نفتی گرفته است.
این قیر ۱۳ عیب دارد که ایراد دارد، اول اینکه ماده نفتی است که میتوان از آن پول بیشتری به دست آورد، از سویی این نفت باید به قیر تبدیل شود، بعد باید به آن اضافه کنیم تا نرم شود. چهارمین مسئله این است که باید ماشین مخصوصی برای آن درست کنیم که میلیونها تومان هزینه دارد.
بعد وقتی جایی قیر بپاشید میبینید انگار تمام منطقه سوخته، ضریب حرارتی هم زیاد میشود و موجودات زنده زیادی میمیرند حتی این ماده سرطان زا است.
نظر شما