۲ شهریور ۱۴۰۰، ۱۰:۵۹
کد خبرنگار: 2487
کد خبر: 84447117
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

تعزیه زبانی رمزی و نمادین دارد

تهران- ایرنا- پژوهش‌گر و عضو هیات علمی دانشگاه هنر با اشاره به استفاده تعزیه از تمثیل‌ها، گفت: تعزیه در اجرا هم بسیار نمادگراست و با کم‌ترین امکانات، می‌تواند حرف‌های بزرگی را بزند.

به گزارش روز سه‌شنبه ایرنا از روابط عمومی کمیسیون ملی یونسکو-ایران، نت‌گپ یونسکویی با موضوع تعزیه؛ میراث جهانی محرم، با حضور اردشیر صالح‌پور، استاد دانشگاه و پژوهش‌گر هنرهای آیینی و سنتی، محمدحسین ناصربخت، پژوهش‌گر و عضو هیات علمی دانشگاه هنر و با اجرای سید احمد محیط طباطبایی پژوهشگر میراث فرهنگی و رییس باشگاه نوروز، عصر دیروز (دوشنبه اول شهریور) در صفحه اینستاگرام کمیسیون ملی یونسکو برگزار شد.

در ابتدای این برنامه، اردشیر صالح‌پور درباره تعزیه عنوان کرد: ریشه‌ها و پیشینه این هنر را باید به فرهنگ ایران منتسب کنیم. من روی وجه ایرانی تعزیه، بر اساس ویژگی‌هایی که در فرهنگ ملی و باستانی ما و ادوار مختلف تاریخی، بسیار تاکید دارم. یکی از مهم‌ترین دلایل بر وجه ایرانی آن این است که در هیچ کشور جهان اسلام، تعزیه به این شکل که در ایران وجود دارد، وجود ندارد و از این بابت باید این را مدیون و مرتبط با فرهنگ غنی ایران اسلامی بدانیم که از ریشه‌ها و پیشینه‌ها یادگار زریران و بعد سوگ ایرج، سوگ سیاوش (سووشون) اشاره کنیم. در دوره دیلمیان، آل‌بویه، برای نخستین بار پس از فتح بغداد دکان‌ها را بسته و نخستین تعزیه را برپا می‌دارند. در حکومت سربداران علوی خراسان، جنبه‌های شیعی خیلی موکد می‌شود. سیر ادبیات‌مان از قرن ۳ و ۴ هجری با شاعرانی مانند شهید بلخی، ابوشکور بلخی، کسایی مروزی، حکیم سنایی است///.

روضه‌الشهدا منبعی قوی برای شناخت تعزیه

وی ادامه داد: اواخر دوره تیموریان، علی‌رغم اینکه ایلخانان و تیموریان، دین شمنیسم داشتند (باورهای سنتی اقوام اولیه) که مربوط به فرهنگ حوزه چین، پامیر، تبت و مغولستان بود، وقتی با دین شیعی و اسلامی آشنا می‌شوند، خلق سازه‌ها، ابنیه و مساجد را شروع می‌کنند. در همین دوره با نویسنده‌ای به نام ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری و کتاب روضه‌الشهدا مواجه می‌شویم که به نظرم مانیفست، پایه و مایه روضه است.

وی افزود: به نظرم در فرهنگ شیعی نه تنها تعزیه بلکه بسیاری هنرهای ملی ایران باستان اعم از پرده‌خوانی، نقالی، سخنوری در دوره صفویه احیا می‌شوند و با یک رنسانس فرهنگی در دوره صفویه مواجه می‌شویم. در این دوره ۲۲۲-۲۲۳ ساله صفویه، ایران تحت یک عمومیت دینی و یک مذهب سیاسی به‌نام شیعه است. این مذهب شیعه بسیاری آیین‌های ایران باستان و فرهنگ ملی را به‌ نوعی در خود جای داده است. پس از این‌که اصفهان را به‌ عنوان پایتخت انتخاب می‌کنند، با شکوه و هیمنه بسیار گسترده‌ای مواجه می‌شویم که به‌ لحاظ استراتژیک و سوق‌الجیشی در قلب ایران قرار می‌گیرند و زمینه‌ای است که هنر های ملی، سنتی و آیینی احیا شود. مانند این‌که اشاره می‌کنند پرده‌خوانی برای اولین بار ظاهرا در جنگ چالدران توسط چاوش‌خوانان انجام می‌شود. البته هنوز گزارش دقیقی از دوره صفویه به عنوان نسخه نداریم. روایت خارجی‌ها و فرنگی‌ها از دوره زندیه است. در یک دوره کوتاهی و در همین چند سال اخیر،  یکی دو نسخه را منتسب کردند اما واقعا گزارش‌هایی که داریم از دوره زندیه به ویژه کریمخان زند است.

تعزیه زبانی رمزی و نمادین دارد

اوج و اعتلا تعزیه در دوره قاجار

صالح‌پور درباره دوره اوج تعزیه در ایران بیان کرد: اوج و اعتلا و شکوفایی تعزیه را باید به دوره قاجار منتسب کرد، به‌ویژه به دوره ۵۰ ساله پادشاهی که به هنرهای نمایشی، موسیقی، ترانه و نقاشی توجه می‌کرد. ما بیش از آنکه ناصرالدین شاه را یک شاه سیاسی بدانیم، یک شاه هنرمند می‌دانیم. به نظرم کاخ گلستان هنوز پایگاهی برای فرهنگ ملی است. بنای تکیه دولت در ضلع جنوبی کاخ گلستان است که توسط دوستعلی‌خان معیرالممالک ساخته شد. البته پیش از آن ما در ضلع غربی کاخ گلستان  که الان عمارت دادگستری است، تکیه شاهی را هم داشتیم اما آنچه در گزارش‌های خارجی آمده این شور و هیمنه و هیبت تکیه دولت را ندارد.

وی ادامه داد: تکیه دولت یک بنای چهار طبقه باشکوه ملی بود که باید به‌عنوان نخستین تماشاخانه ایرانی قلمدادش کنیم، ازدست رفت، اما دو فاکتور از آن برای ما به‌جا مانده است؛ یکی آن تابلوی بسیار زیبای کمال‌الملک که کاملا به شکل پرسپکتیو از درون تکیه دولت نشان می‌دهد و دوم گزارش اکثر مستشرقین و فرنگیان که در سال ۱۳۲۷ این بنا خراب می‌شود. در روایتی آمده که حتی احمد شاه هم در بعضی از مجالس به‌عنوان یک کودک شرکت می‌کرده است. این جریان کاملا در اختیار دولت بود و حمایت تمام دولت را داشت. هنرها برآمده از سویدای قلب، فرهنگ، اعتقادات، باورها و ذوق یک ملت است. اگر حمایت شوند، به اوج شکوفایی می‌رسند.

اردشیر صالح‌پور گفت: این روند در دوران مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و حتی احمد شاه ادامه می‌یابد. دوره پهلوی اول دوران فترت است که یک نوع تجدد آمرانه به‌عبارتی در ایران محقق می‌شود. در این زمان دوران اوج تعزیه به افول می‌رود و از سال ۱۳۰۸ به بعد، دیگر تعزیه کاملا  قدغن اعلام شده و البته عاشقانه این رشته همچنان در روستاها و گوشه کنارها حتی به‌طور مخفی‌ برپا می‌شود.

وی اضافه کرد: در دوره پهلوی دوم در جشن هنر شیراز و حمایت فرخ غفاری، برای اولین بار و با حضور گروه‌های خارجی مسئولین متوجه می‌شوند ما یک هنر آیینی، ملی، مذهبی و با ژانر کامل نمایشی به نام تعزیه داریم و به نظر من در همان دوران دوباره تعزیه احیا شده و ادامه پیدا می‌کند.

این استاد دانشگاه عنوان کرد: پژوهش‌گران ارجمندی مانند استاد بهرام بیضایی نیز از ساختار و ژانر تعزیه بهره می‌برند و این ژانر یک بار دیگر در ورژن‌ها و قالب‌های جدید، حیات می یابد. اما هرگز به آن شکوه دوره قاجار نرسید.

وی یادآور شد: ما باید به‌طور ویژه به این امر بیشتر بپردازیم چون جزو میراث بشری است. ثبت آن کافی نیست و باید برنامه‌ریزی کنیم. جهان اسلام با همه گستره فرهنگی خود، فقط یک ژانر نمایشی دارد که ایرانی و همانا تعزیه یا شبیه‌خوانی است. واحد آن درس‌های دانشگاه است و امیدوارم انجمن و تشکیلاتی با همکاری یونسکو ایجاد شود که بتوانیم امروز تعزیه را به‌عنوان یک ژانر ایرانی در گونه‌های نمایش شرق و آسیا داشته باشیم. تعزیه به گمان من می‌تواند به حیات خود ادامه دهد. لازم است که این هنر را جدی بگیریم و در دانشکده هنرهای دراماتیک، هنرهای سنتی و آیینی را با رویکردی که به هنرهای مدرن داریم، برپا کنیم.

استفاده از همه هنرهای جهان سنتی در شبیه‌خوانی

در بخش دیگری از این نشست مجازی محمدحسین ناصربخت درباره تعزیه گفت: شبیه‌خوانی یک نمایش آیینی است که از منظر نمایشی مانند بسیاری نمایش‌های سنتی شرقی یک نمایش روایی و بر آمده از تفکر و اندیشه ایرانی است. شبیه‌خوانی ریشه در اندیشه باستانی ایرانیان دارد که در دوره اسلامی تبلور پیدا می‌کند، در تفکرات فلاسفه و حکمای شیعی و به‌ویژه در عرفان ایرانی بسیار تجلی پیدا می‌کند و از آن طریق وارد نسخ و اجراهای تعزیه می‌شود. در بررسی بسیاری اصول و قرارهای تعزیه می‌بینیم در آن فرهنگ و تفکر حاکم بر جامعه ایرانی ریشه دارند که فقط مقداری ساده‌تر شده تا برای عامه مردم هم قابل قبول باشد.

وی افزود تعزیه به همین جهت زبان کاملا رمزی و نمادین دارد. از نمادها و نشانه ها در اجرا، نسخ و در طراحی بسیاری شخصیت‌ها و قصص شبیه‌خوانی بهره برده شده است. به همین جهت آن‌جا که مثلا درباره واقعه تاریخی عاشورا صحبت می‌کند، فراتر از فقط یک نگاه تاریخی می‌رود و تلاش می‌کند به آن حقیقتی که در این اتفاق و رویداد تاریخی وجود دارد، نظر داشته باشد.

تعزیه زبانی رمزی و نمادین دارد

این استاد دانشگاه اظهار کرد: بسیاری اتفاقات جدید در نمایش جهان با الهام از نمایش شرقی اتفاق افتاده که یکی از این نمایش‌ها شبیه‌خوانی است. نمایش‌های دیگری را هم داشتیم اما درباره شبیه‌خوانی چون متن وجود داشته، باعث شده بسیاری ارکانش حفظ شود. همان‌طور که وجود متون نمایشی در یونان باستان باعث شد در دوره‌های بعد جهانیان بهتر بتوانند پدیده تئاتر یونانی را درک کنند.

تعزیه در اجرا هم بسیار نمادگراست و با کم‌ترین امکانات می‌تواند حرف‌های بزرگی بزند. به‌خاطر این‌که بتواند آن فضای رمزی را منتقل کند، تماشاگر را در اجرا دخالت می‌دهد، تخیل تماشاگر و اعتقادات تماشاگر را به‌کار می‌گیرد و باعث می‌شود به آن اتفاقاتی که امروزه مثلا تئاتر جهان دنبالش است، نزدیک شود. امکانات و جوهره‌ای دارد که می‌تواند یاری‌رسان نمایش امروزی باشد.

وی در بخش دیگری از این نشست مجازی عنوان کرد: در شبیه‌خوانی از همه هنرهای جهان سنتی استفاده شده است، یعنی از موسیقی سنتی، ادبیات حماسی و اساطیری، از هنرهای تجسمی و صنایع دستی ما در ساخت آکسسوارها و می‌توان گفت تمام تجربه نمایشی ما به‌ نوعی ثبت و ضبط شده است. شبیه‌خوانی واقعا یک منبع و مأخذ بسیار برجسته برای این است که ما بتوانیم به فرهنگ گذشته دسترسی پیدا کنیم. 

نمایش یک هنر ترکیبی متاثر از شرایط اجتماعی

عضو هیات علمی دانشگاه هنر گفت: شبیه‌خوانی به نوعی برآیند فرهنگ گذشته ماست که برمی‌گردد به اینکه اساسا نمایش یک هنر ترکیبی است و مجبور است که از همه هنرهای دیگر استفاده کند. چون یک هنر گروهی و در ارتباط با مخاطب است، بدون شک تحت تاثیر شرایط پیرامونی و اجتماعی هم قرار می‌گیرد و آنها را در خود بازتاب می‌دهد. همه این‌ها باعث شده است که نسخ شبیه‌خوانی، امروزه می‌توانند به یک منبع تبدیل شوند تا ما بتوانیم بسیاری از آنچه که در گذشته از دست رفته را بازیابی کنیم.

وی افزود: بیشتر این نسخ که در اختیار داریم مربوط به قاجاریه است ولی به‌تازگی نسخه ای از یکی از آرشیوهای شهرستان به‌دست آوردیم که مربوط به سال ۱۱۳۶ ه. ق یعنی سال سقوط صفویه است. دبیران و نگارشگران این مجلس گفته‌اند آن را بر اساس نسخه‌ای که ملای خوانساری سروده، تنظیم کرده‌اند. یعنی مجلس اصلش جلوتر سروده شده است. بر اساس این نسخه، می توانیم بگوییم از میانه دوره صفویه تعزیه و شبیه‌خوانی را به همین شکل داشته‌ایم. با توجه به اتفاقاتی که در ادبیات رخ داده، مثلا استفاده از چهارپاره، می‌توان گفت این نسخه می‌تواند در تاریخ ادبیات ما هم یک تحول را به‌وجود بیاورد. البته باید سازمان میراث فرهنگی هم کمک کرده و از نظر قدمت دقیق ارزیابی کنند.

این پژوهشگر بیان کرد: در دوره قاجار چون تکیه دولت یک تماشاخانه ثابت بود و هر روز نیاز به اجرای برنامه داشت، گفته می‌شود فقط در ایام عزاداری آن‌جا تعزیه برگزار نمی‌شد و هر روز اجرای برنامه داشتند. در میان نسخ پیدا شده، نسخی هستند که به تاریخ معاصرشان اشاره دارند، مثلا مجلس شبیه‌خوانی شهادت امیرکبیر. این مسئله نشان‌دهنده وجود امکانات بالقوه در این هنر است که یک نمایش کاملا ایرانی شکل بگیرد که متاسفانه به‌سبب ممنوعیت‌های دوره پهلوی اول امکان‌پذیر نشد، این ارتباط قطع شد.

همچنین سید احمد محیط طباطبایی بیان کرد: کلمه تعزیه از تعزیت است و نوعی شرکت کردن در مجلس عزا و ماتم و تسلیت گفتن است. بعدها شبیه‌سازی آن‌چه اتفاق افتاده به نام شبیه‌خوانی صورت می‌گیرد و در اصل کلمه شبیه‌خوانی و تعزیه جمع می‌شود و تعزیه‌خوانی عنوان امری است که هم شبیه‌خوانی و هم تعزیت را دارد. بر اساس نسخ، مکان این کار تکیه بوده است.

وی با اشاره به برگزاری سوگواره تعزیه گفت: امیدواریم دوباره شاهد احیای این مناسک در ماه صفر باشیم که به‌نوعی کمک و پشتیبانی و زنده کردن این هنر در اقصی‌نقاط ایران است. وقتی به ابعاد مهم تعزیه نگاه می‌کنیم، اگرچه شبیه‌خوانی و تعزیت است و بر اساس فرهنگی گریه بر اولیا خیلی اهمیت دارد، در واقع خندیدن و شادی بر اشقیا هم یک نوع رفتار است. به همین دلیل مجالسی مانند تعزیه‌های مختار اجرا می‌شود که مجلس غیر عزا و خنده بر اشقیا و ظالمین دشت کربلاست که ابعاد وسیعی دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha