آدمی همواره آرزومند دستیابی به جامعهای بوده که در آن به خواستههایش جامه عمل بپوشاند و کمال معنوی را با آرامش روحی و بینیازی مادی در هم آمیزد. در تفکر اسلامی هم بهعنوان یک تفکر آرمانی، این هدف والا بهصورت قویتری وجود دارد.
یکی از راههای رسیدن به این هدف، هنر و معماری است امروز بحث پیرامون بازشناسی هویت ایرانی - اسلامی در معماری معاصر کشور در سطح وسیعی گسترشیافته است. این موضوع به حدی پیش رفته است که به شکل یک بحران تحت عنوان هویت در معماری و شهرسازی معاصر نمود یافته است؛ بااینحال موضوع مسکن بزرگترین سهم را در این امر داراست که به نحوی تمام اقشار جامعه با آن در ارتباطاند.
مسکن یکی از نیازهای اساسی انسان است که موقعیت اجتماعی، کیفیت زندگی و رفاه و جایگاه او را در جامعه تعیین میکند. در واقع میتوان گفت، مسکن بر روی زندگی روزمره انسان، سلامت و امنیت و رفاه او تأثیر میگذارد و در واقع بهعنوان یک عنصر کالبدی میتواند ارتباط دهنده بین جامعه و محیطزیست باشد؛ این در حالی است که در جریان مدرن زندگی معاصر واژه (مسکن) جایگزین واژه (خانه) و واژه (اسکان) جایگزین واژه (زندگی) شده است.
خانهها، مکانی هستند که باید خوب طراحی و مناسب ساخته شوند و به طور مطلوب در ارتباط با عوامل زیستمحیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، قرار گیرند؛ ازاینرو اگرچه خانههای امروزی از نظر تنوع و تزیینات و امکانات در سطح بالاتری نسبت به گذشته قرار گرفتهاند، اما بااینحال انسانهای ساکن در آن درونگراتر از گذشته شدهاند و احساس تنهایی در میان آنها، بیشازپیش به چشم میخورد.
توانایی یک جامعه در دنبالکردن ابعاد پایداری، تا حدود زیادی به توانایی اجتماع یعنی مردم، نهادها و اوضاع جغرافیایی و بوم شناختی آن جامعه، بستگی دارد. ایجاد توانایی شامل قابلیتهای انسانی، علمی، فناورانه، سازمانی، نهادی و منابع جامعه میشود.
یکی از اهداف اصلی در ایجاد توانایی، افزایش قدرت ارزیابی و شناخت مسائل مربوط به انتخاب خطمشی و شیوههایی اجرای طرق مختلف توسعه است که به درک مردم جامعه موردنظر از محدودیتها، قوتها و الزامات زیستمحیطی بستگی دارد.
به طور مسلم، هدف پایداری، بقاء انسانهاست که افزون بر ابعاد بوم شناختی و اقتصادی، دارای بعد اجتماعی نیز هست. در بعد اجتماعی پایداری، هدف ایجاد فرایند توسعهای است که تداوم آن منوط به گسترش روزافزون همبستگی و یکپارچگی اجتماعی است. در حقیقت، مهمترین اهداف در این بعد، خلق تمدن انسانی با توزیع عادلانه درآمدها بهمنظور کاهش فاصله بین اغنیا و فقرا است.
در این بعد، باید نقش همبستگی، هماهنگی در عمل و مشارکت بین بخشها و افراد را ایفا کند. برای این نوع توسعه که به واقعیت جهانی و منطقهای تبدیل شود، همکاری و تفاهم بینالمللی ضروری است. پایداری اجتماعی در عملکرد توسعه نقش مهمی را ایفا میکند و سطح تمرکز در توسعه پایدار برای دستیابی به پایداری اجتماعی به عوامل تأثیرگذار در توسعه و برنامهریزی توسعه برای حال و آینده بستگی دارد.
از منظر جهتگیری اجتماعی برای بهینهسازی ظرفیت مداوم توسعه بهعنوان یک موقعیت مکانی طولانیمدت برای روابط انسانی و توسعه فرهنگی مناسب است. بررسی شاخصهای پایداری اجتماعی در مجتمعهای مسکونی، میزان پایدار بودن آن را از جهت حس تعلق، مشارکت، برابری، همبستگی اجتماعی، دسترسی و... نشان داده و نتایج آن در جهت اجرایی بودن پروژههای طراحی و احداث مجتمع مسکونی، مفید و مؤثر است.
در نیمه دوم قرن بیستم، بخصوص در سه دهه آخر آن، شهرها با سرعت زیادی گسترشیافته و کشورها با سرعت بیشتری به شهرنشینی و افزایش شهرها و جمعیت شهری خود دست زدهاند. رویکرد صرف شهرسازی به ابعاد کالبدی - کارکردی شهر، بدون توجه به ارزشها و اهداف اجتماعی و اقتصادی مترتب بر آن، فلسفه وجودی شهرها، بهعنوان محلی برای زندگی را با تردیدهای جدی مواجه کرد؛ بهگونهای که عمده انتقادات علیه این نوع برنامهریزی، متوجه اهداف و ارزشهای اجتماعی و کیفی و به عبارتی «قابل زیست بودن شهر» متمرکز شده بود
این امر خارج از ادامه روند تکاملی و تحول اجتماعی صدساله اخیر ایران، نتیجه سرعت گرفتن سرمایهداری در چهارچوب یک اقتصاد تکمحصولی متکی بر صادرات نفت و کاهش اهمیت بخش کشاورزی و در نتیجه ایجاد روند مهاجرت از روستا به شهرها است.
بروز بحران آسیبزای مسکن و ضرورت آپارتمان نشینی در کل دنیا، اساساً بازتاب انتقال از جوامع مبتنی بر کشاورزی، نظام ایلاتی و طایفهای خانوادههای پدرسالار و گسترده به نوع دیگری از جوامع مبتنی بر صنعت و خدمات با نظام استقرار شهری و بروز فرهنگ نوظهور فردگرایی با خانوادههای هستهای است.
رشد و گسترش ابعاد فیزیکی و اجتماعی شهرها، ناشی از افزایش جمعیت شهری، تأثیرات قابلتوجه و درعینحال اجتنابناپذیری را بر زندگی شهری گذاشته است. این تأثیرات طیف وسیعی از معضلات و مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نابسامانیهای کالبدی - فیزیکی را شامل میشود. ضمن اینکه هر یک از ابعاد مذکور در ارتباط متقابل، یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهند.
با توسعه شهرها و تمرکز فعالیتهای صنعتی و اقتصادی در مراکز شهری توجه به اصل پایداری هرچه بیشتر ضرورت پیدا میکند. شهر سنندج مرکز استان کردستان، یکی از شهرهای مهم ایران است. این شهر در دهههای اخیر شاهد، موج عظیمی از مهاجرت روستاییان و بعضاً دیگر شهرها به داخل آن بوده است. ازدیاد خودرو، گسترش بیرویه و ازبینرفتن مواهب طبیعی اطراف شهر، همچون مزارع و باغات، ادغام بافت روستاها در قالب نواحی منفصل به شهر، توزیع فضایی ناعادلانه خدمات شهری و نیز گسترش نواحی خود انگیخته ( حاشیه نشین ) و ... باعث شده تا این شهر روزبهروز رو به ناپایداری حرکت کند.
باتوجهبه اینکه توسعه محلهای بهعنوان یکی از اندامهای سیستم شهر، بنیاد بسیاری از سیاستها و روشهای شهری در توسعه چشمانداز پایدار شهری، قرار گرفته است؛ بنابراین پایداری و یا ناپایداری هر یک از این زیر سیستمها، میتواند نقش بسزایی در ناپایداری کل شهر داشته باشد.
معالوصف، نظر به وجود مجتمعهای مسکونی و ساختمانهای قدیمی و فرسوده در محلات سنندج و در راستای پایداری اجتماعی، لازم است متولیان مدیریت شهری استان در تهیه و بازبینی طرحهای توسعه شهری، چارچوبی مناسب جهت برنامهریزی و طراحی بافتهای مسکونی بهمنظور ارتقای تعلقات اجتماعی و کیفیت سکونت و همچنین دستیابی به شاخصهای توسعه پایدار اجتماعی، تدوین و اجرا کنند.
نظر شما