بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل افغانستان میگویند تحولات اخیر این کشور تاثیرات مهمی را نه تنها برای افغانستانیها و کشورهای منطقه بلکه در سراسر جهان به همراه خواهد داشت. حضور ۲۰ ساله نظامیان آمریکایی و بریتانیایی و متحدان آنها در افغانستان تغییراتی را در سبک زندگی و نحوه زمامداری این کشور ایجاد کرده بود که تصور میشد این تغییرات به صورت بنیادی ایجاد شده و تحت هر شرایطی مسیر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان محفوظ خواهد ماند، غافل از این که وجود نحله فکری «طالبان» به عنوان قدرتمندترین نحله فکری افغانستان در ۲۰ سال گذشته باقی مانده و با کوچکترین فرصتی ظهور میکند.
قبضه کردن قدرت در افغانستان و کابل پایتخت این کشور از سوی طالبان، تنها به خود افغانستان ختم نشده و تاثیرات ملی و فراملی آن ابعاد نوینی را ایجاد کرده است. خیل عظیم مهاجرت چه به صورت قانونی و غیرقانونی از مسیر هوایی و زمینی به اروپا و آمریکا و سایر نقاط جهان نمونهای از این دست تحولات است که نظام بینالملل را با چالشی نوین مواجه می سازد.
در همین ارتباط، «انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا» و گروه علوم سیاسی «خانه اندیشمندان علوم انسانی» نشستی را با حضور «رضا صولت» کارشناس ارشد مسایل ترکیه و «محمد ریگی درخشان» عضو گروه ترکیه شناسی پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با موضوعاتی چون سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات افغانستان و موقعیت پناهجویان افغانستانی در منطقه پس از ظهور طالبان، به تازگی برگزار کرد که خلاصه آن در گزارش پیشرو قابل ملاحظه است.
ترکیه با طالبان کنار میآید؟
رضا صولت در این نشست نظراتش را چنین بیان کرد: با روی کار آمدن حزب «عدالت و توسعه» در ترکیه، رویکرد این کشور تا سال ۲۰۰۶ میلادی در سیاست خارجی مبتنی بر «اروپامحوری» بود و ترکیه سعی داشت تا مشکلات و سیاست خارجی خود را با سیاستهای اتحادیه اروپا منطبق و آن را حل و فصل کند. اما بعد از سال ۲۰۰۶ رویکرد ترکیه به میزان زیادی معطوف به مسایل خاورمیانه شد. در واقع ترکیه از این سال به بعد با پشت کردن به اروپا به مسائل آسیای غربی و مرکزی و قفقاز جنوبی بیشتر ورود کرد. به عنوان مثال، ترکیه در رابطه با افغانستان ابتدا حضور نظامی چندان گستردهای نداشت و این حضور در چارچوب «ناتو» بود.
دولت ترکیه در رابطه با خاورمیانه یک تقسیم بندی کلی چهارگانه ترکی، عبری، ایرانی و عربی داشت. افغانستان در این تقسیمبندی جایگاهی نداشت و همواره به این کشور به عنوان یک کشور پرتنش که ممکن است به روابط آنکارا با چین، پاکستان، روسیه و سایر همسایگان آسیب برساند نگریسته می شد.
از سوی دیگر، سیاست خارجی ترکیه در رابطه با همسایگان، رساندن مشکلات این کشور به صفر بوده و هست. بعد از کودتای نافرجام این کشور، آنکارا در همکاری حزب حاکم عدالت و توسعه و حزب دست راستی حرکت ملی، یک بازنگری سیاسی ایجاد کرد. با این تغییرات بود که ترکیه مجددا به حوزه آسیای غربی و قفقاز وارد شد. با این وجود ترکیه هیچگاه علاقهای برای حضور در افغانستان نداشت. البته ترکها به لحاظ تاریخی، به افغانها به واسطه کمکهایشان در زمان آتاتورک علاقه دارند و این علاقه به فلسطینیها هم همچنان وجود دارد. بدین ترتیب علاقه ترکیه به افغانستان در چارچوب مسایل استراتژیک نبوده و ترکیه بیشتر تمایل داشت تا ارتباط نزدیکی با پاکستان برای حل بحران خود با چین، روسیه و افغانستان داشته باشد.
ترکیه با استفاده از دو گزینه نظامی و دیپلماسی سعی کرد تا در افغانستان حضور داشته باشد. بدین ترتیب ترکیه از دو بال قطر و پاکستان برای پیشبرد اهداف خود در زمینه مساله تروریسم و مهاجرت از افغانستان استفاده میکرد تا آن مسایلی که در ارتباط با سوریه رخ داده بود در رابطه با افغانستان رخ ندهد. بدین ترتیب ترکیه در رابطه با افغانستان سعی خواهد کرد تا با طالبان کنار آمده و مسایل خودش را در نظر داشته باشد.
پیامدهای افزایش شمار پناهندگان در منطقه و کشورهای غربی
محمد ریگی درخشان در رابطه با پناهجویان افغانستانی اظهار داشت: آنان کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. واقعیت این است که تسلط سریع طالبان در افغانستان غیرقابل پیشبینی بود. به همین دلیل بعد از روی کار آمدن طالبان ما شاهد خشونت زیادی هستیم که موجب مهاجرت تعداد زیادی از افراد شده است.
هماکنون نزدیک به ۵ میلیون آواره در افغانستان حضور دارند که در اولین فرصت از کشورشان خارج شده به نزدیکترین کشور پناهنده میشوند. تعداد کمی هم که توسط ارتش آمریکا و بریتانیا از کشور خارج شدهاند، تعداد معدودی هستند و در واقع افرادی انتخاب شدهاند که از لحاظ ویژگیهایی خاص و بر اساس میزان توانمندی و مهارت دست چین شدهاند. بنابراین خیلی از افرادیکه این شرایط را نداشتند مجبور شدند تا کولهبارشان را خودشان برداشته و از مسیر زمینی وارد سایر کشورها بشوند. این وضع نیز موجب تحولات اساسی نظیر دیوارکشی زمینی در مرزها برای کشورهایی مانند ایران و ترکیه و یونان شده تا از موج مهاجرت جلوگیری کنند. اما به هر تقدیر باید منتظر موج مهاجرت میلیونها افغانی به ایران و پاکستان برای عبور و رسیدن اروپا باشیم.
اتفاقی که بعد از مدتی رخ خواهد داد این است که نه تنها شاهد مهاجرت افراد تحصیلکرده و زنان خواهیم بود بلکه به دلیل عدم ثبات اقتصادی در افغانستان، تعداد زیادی از جوانان افغانی موج موج به سمت ایران و اتحادیه اروپا حرکت خواهند کرد. اگر اتحادیه اروپا هرچه سریعتر به توافقی با کشورهای ایران، ترکیه و پاکستان نداشته باشد، این کشورها از این ابزار به عنوان اهرم فشاری علیه اتحادیه اروپا استفاده خواهند کرد.
سوای از این بسیاری از افغانهای ساکن در ایران به دلیل عدم ثبات اقتصادی، تحصیل و داشتن رفاه اجتماعی تصمیم به مهاجرت از ایران گرفتهاند که بعضا با پای پیاده اقدام به چنین کاری میکنند. لذا من پیشبینی میکنم که کشورهای اطراف افغانستان، به زودی با چالش مهاجرت غیرقانونی روبرو خواهند بود. همین امر یعنی مهاجرت غیرقانونی موجب میشود تا کشورهای همسایه به دلیل تورم و عدم ثبات اقتصادی، موج خشونت علیه این مهاجران را ایجاد کنند و موج مهاجرت همچنان ادامه داشته و اتفاقات ناخوشایندی را هم برای اتحادیه اروپا و هم برای منطقه رقم بزند.
نظر شما