پس از گذشت ۲۰ سال دوری از قدرت در افغانستان و به سرعت پس از آغاز خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از این کشور، طالبان بار دیگر قدرت سیاسی در افغانستان را به دست گرفت. این گروه طی کمتر از یک ماه، به سرعت شهرهای بزرگ و کوچک افغانستان را تحت سلطه گرفت و با خروج «اشرف غنی» رئیس جمهوری سابق از کشور، به جز پنجشیر، حاکمیت خود را بر اغلب قلمرو افغانستان استقرار داد.
طالبان که تجربه حکومتداری بر افغانستان در دهه ۹۰ میلادی را در کارنامه خود دارد، این بار ادعا میکند با بهرهگیری از تجربیات گذشته خود، تغییراتی را در روش حکومتداری و در ساحتهای مدیریت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دستور کار قرار داده تا مسیر دستیابی به هدفشان مبنی بر اعاده صلح و امنیت در افغانستان و اعمال نسخه طالبانی از شریعت را که زمانی قدرت داشت، تسهیل کنند.
برخی ناظران بر این باورند که الزامات حفظ حکومت و تکرار تجربه پیشین در حاکمیت، طالبان را به تغییر روش سیاستورزی بر اساس مقتضیات نظام بینالملل و جامعه افغانستان سوق داده و «امارت اسلامی افغانستان» متفاوت از افغانستان طالبانی دهه ۹۰ خواهد بود.
در این گزارش اندیشه و عمل طالبان امروزی را در خصوص برخی شاخصهای مردم سالاری بررسی میکنیم.
طالبان و انتخابات به عنوان مهمترین ابزار دموکراسی
انتخابات به عنوان یکی از نمودهای واقعی دموکراسی و سازوکارهای تحقق مردمسالاری میان طالبان امروز هم طرفدار چندانی ندارد. گذشته از این که طالبان به دلیل باورها و برداشت خود از دین اسلام، با اصل انتخابات مسئله دارد؛ با توجه به نبود اقبال عمومی نسبت به طالبان و آگاهی این گروه در مورد ناتوانی در کسب اکثریت آرای مردمی (در صورت برگزاری یک انتخابات آزاد و بدون فشار)، تمایلی به برگزاری انتخابات در این مقطع نداشته و افق نزدیکی را هم برای انجام آن در نظر ندارد.
زبان فارسی، آزادی زنان و رسانهها
مساله بعدی این است که وضعیت زبان فارسی به عنوان زبان بزرگترین جامعه گویشگران این کشور، آزادیهای بانوان و رسانه ها با تشکیل حکومت طالبان به کجا می انجامد؟
طالبان در این دوره سعی دارد با کمی تسامح و تساهل در خصوص رسانهها و آزادیهای مشروع بانوان برخورد کرده و هنوز نسبت به زبان فارسی، موضع خاصی نداشته است. روند کنونی در صورت ادامه، فرصتهای بیشتری را نسبت به دوره قبلی حاکمیت این گروه در اختیار رسانهها و بانوان قرار می دهد ولی نسبت به پایداری این رویه، هر گونه قضاوتی، زودهنگام است.در تازهترین تحول در این خصوص طالبان ششم شهریورماه از زنان شاغل در بخش درمان خواست تا سر کار خود برگردند.
درباره زبان فارسی باید گفت، تقریباً تمام اطلاعیهها و بخشنامهها طی همین بازه زمانی به زبان پشتو صادر شده و همین امر تا حدودی مشخص کننده مسیر آینده و رویکرد گروه حاکم در مبحث زبان است. البته این به معنای ناامیدی فارسیزبانان نبوده و با توجه استفاده اکثر مردم افغانستان (بیش از ۷۰ درصد) از زبان فارسی در محاورات و تولیدات علمی و رسانهای، بعید است که طالبان بتواند به سادگی با این پدیده مقابله کرده و شاید با واقعیت موجود کنار بیاید.
اینکه آیا تضمینی برای ادامه همین حد رفتار طالبان وجود دارد یا نه هم تا اندازهای قابل پیشبینی است. در واقع هیچ تضمینی برای ادامه رفتار کنونی وجود ندارد ولی طالبان تا کسب مشروعیت بین المللی و رفع تحریم ها، مجبور به استمرار این رویه است. در آینده نیز فشارهای بین المللی می تواند تا حدودی متضمن این رفتار باشد.
برخی ناظران این ادعا را مطرح کردهاند که طالبان از نظر نظام سیاسی-اداری به دنبال مدلی صرفا کارکردی و نه نظری از جمهوری اسلامی است. از سوی دیگر طالبان در پی رفع اشکالات سیستم حکومتی قبلی خود بوده و در این مسیر، الگوهای مختلف را طی سال های اخیر بررسی کرده و حکومتداری منهای مبحث انتخابات را در کل مناسب میداند. به عنوان مثال شأنیت یک رهبری دینی در رأس همه امور اجرایی و تصمیم سازی، ایجاد سیستمی برای کنترل اسلامی بودن قوانین، احاله امور اجرایی به وزیران، ایجاد جایگاهی مشورتی ـ نظارتی به برخی رهبران و چهرههای مُسن و امثالهم، از جمله عناصر مورد توجه در کادر رهبری طالبان است با این وجود هنوز برای نظر دادن درباره چنین چشم اندازی هم نمی توان به سرعت نظر قطعی ارائه کرد.
نظر شما