به گزارش ایرنا، وبینار «خروج آمریکا از منطقه؛ الزامات و بایستهها» به همت معاونت پژوهش موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی با حضور «سیدرضا صدرالحسینی» کارشناس مسائل سیاسی، «محسن پاکآیین» رئیس پیشین ستاد افغانستان وزارت امور خارجه، «ابوالفضل ظهرهوند» سفیر پیشین ایران در افغانستان و «داوود عامری» دبیر کل مجمع جهانی صلح اسلامی برگزار شد.
«محمد اسحاقی» معاون پژوهش و آموزش موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی که مدیریت این نشست را برعهده داشت در آغاز این جلسه گفت: پرسشی که اکنون مطرح است و شناخت آن از اهمیت برخوردار بوده، این است که خروج آمریکا از افغانستان پس از ۲۰ سال اشغالگری، میبایست خروجی با اراده آنها تلقی شود و یا اخراج در شرایطی که آمریکاییها، چاره دیگری نداشته اند.
وی تاکید کرد: اشغالگری در هیچ عصر و دوره ای پایدار نبوده اما ظرفیتهای درونی یک ملت در پذیرش اشغال و همچنین کمک به اخراج از مسائل مهمی است که میبایست مور توجه قرار گیرد. بی تردید زمینه داخلی در پذیرش اشغالگری نظام سلطه تاثیرگذار بوده است اما جنایت نیروهای آمریکا و ناتو و کشورهای دستنشانده منطقه در افغانستان، جنایتی علیه مردم افغانستان و ملتهای منطقه بوده است.
صدرالحسینی: ناکامی آمریکا در تحقق اهداف ادعایی در افغانستان
سید رضا صدرالحسینی کارشناس مسائل سیاسی و منطقه ای در ابتدا اهداف ادعایی آمریکا برای ورود به افغانستان را «ایجاد دولت لیبرال و دموکراسی با آرای مردم، ایجاد ملتی منسجم و همدل، کاهش تولید و کشت مواد مخدر، کاهش تولید و تکثیر گروههای تروریستی، ساخت ارتشی مقتدر، توسعه اقتصادی و در نهایت ساخت افغانستان به عنوان الگو و کشوری مستقل» بر شمرد و گفت: آمریکاییها با ورود به افغانستان و عراق قصد داشتند از ایجاد دولتهای ضد آمریکایی ممانعت کنند اما آنها نتوانستند از کشت خشخاش جلوگیری کنند و این میزان از زمان ورود، ۱۵ برابر شده است. آیا ارتش افغانستان توانست در برابر سلاح های سبک طالبان مقاومت کند؟ آیا توسعه حاصل شد؟ نه تنها بر اساس شعارها، گروههای تروریستی کم نشد، که داعش و سایر گروهها اکنون پرچم بلند میکنند.
صدرالحسینی در ادامه با اشاره به اینکه «آمریکاییها کوچکترین کاری برای مردم انجام ندادند» گفت: با خروج آمریکا، ۸۵ میلیارد دلار مجموع تسلیحات باقیمانده آمریکا در افغانستان است. هلیکوپتر بلک هالکی که ۸۵ درصد بیش از سایر نقاط جهان در افغانستان موجود است، اکنون به دست طالبان افتاده است. این تسلیحات به دست طالبان، داعش و سایر گروههای تروریستی افتاده است. بنابراین آمریکاییها هم آمدننشان متجاوزانه بود و هم رفتنشان، غیر مسئولانه.
وی در تشریح توصیف ترک افغانستان توسط آمریکا به عنوان خروج و یا اخراج خاطر نشان کرد: آنچه در افغانستان روی داد، مجموعه ای از این دو بود. ۱۵ هزار کشته، آنها را مجبور به فرار کرد. دولت اشرف غنی که وابسته به آمریکا بود، اصلا مورد حمایت مردم نبود. آمریکا شرایط نفرتی را برای خود ایجاد کرد که مردم نمیخواستند از دولت، پلیس و ارتش وابسته حمایت کنند.
این کارشناس مسائل سیاسی در انتقاد از اهداف آمریکا برای ایجاد تغییر فرهنگی در افغانستان گفت: تعداد کثیری برنامههای تلویزیونی، دو هزار ایستگاه رادیویی، سایتهای خبری و ایجاد انجیاو ها در ۲۰ سال اخیر با هدف تغییر فرهنگ بود و نتیجه آن جدایی و غیر همبستگی بین مردم کابل و برخی استانها با عموم مردم بود. تحصیل در مدارس آمریکایی که بیشتر معطوف به زنان بود سبب شد تا فرهنگی متفاوت در این کشور شکل بگیرد و به این ترتیب فرهنگ اصیل و سنتی در تقابل با فرهنگ و تربیت آمریکایی با مرکزیت کابل شکل گرفت.
وی افزود: تغییر فرهنگ حتی با سفر به افغانستان در هر فصل کاملا مشهود بود. همه اینها سبب شد تا طالبان مورد استقبال مردم قرار گیرد.
صدرالحسینی در تشابه سازی افغانستان و عراق گفت: در نگاهی به عراق، عین این موارد و شعارها جز مواد مخدر نیز وجود داشت. تغییر در حوزه فرهنگی از سال ۲۰۰۳ و ورود به عراق نیز در این کشور اتفاق افتاد اما مرجعیت شیعه حرف آخر را زد. وقوع «اخراج» در عراق به ویژه بعد از شهادت سردار سلیمانی و ابو مهدی المهندس و تصویب پارلمان است.
وی با بیان اینکه «افکار امپریالیستی از هر گونه اقدام در جهت توسعه کشورها ممانعت میکند» گفت: اگر آمریکاییها یک دهم هزینهها را برای آبادانی عراق و افغانستان انجام میدادند این اتفا ق نمیافتاد یا دستکم شاهد یک مقاومت نسبی در برابر طالبان بودیم.
این کارشناس مسائل سیاسی در پایان در پاسخ به این پرسش که آیا ماهیت طالبان در مقایسه با ۲۰ سال قبل، تغییر کرده است یا خیر گفت: طالبان از نظر عقیدتی و کلامی هیچ تغییری نکرده است. اما آیا ما طالبان را در دهه ۷۰ خوب شناختیم؟ آنچه امروز می بینیم تغییر رفتاری در طالبان است اما اینکه این رفتار، متظاهرانه، منافقانه و یا به دلیل نیاز در شرایط کنونی و قابل قبول است، خود جای بحث دارد اما به هر حال ما طالبان را در آغوش نمیکشیم.
ظهره وند: فریبکارانه بودن رفتار آمریکاییها در افغانستان
ابوالفضل ظهرهوند سفیر اسبق ایران در افغانستان نیز گفت: مسئله خروج یا اخراج آمریکا و تغییر وضعیت از فاز نظامی به امنیتی مورد توجه جامعه جهانی است. این یک فضاحت سیاسی است که قابل مقایسه با شکست ویتنام نیست. ویتنام جامعه ای با مقاوت بود اما آمریکا در افغانستان با استقبال و هرگونه اعتماد و انعطاف از سوی افغانها به امید خروج از وضعیتشان مواجه شد.
وی افزود: ده ها هزار نفر در این کشور با آمریکاییها همکاری کردند، کاپیتولاسیون را امضا کردند و حتی آسمان و زمین را به آمریکا واگذار کردند اما در مقابل آمریکاییها انواع جنایتها در حمله به غیر نظامیان را انجام دادند.
این کارشناس مسائل سیاسی با تاکید بر «فریبکارانه بودن رفتار آمریکاییها در افغانستان» خاطر نشان کرد: آمریکا بعد از فرانسه وارد ویتنام شد اما در افغانستان، ۴۷ کشور با هدف دولتسازی و ملتسازی همکاری کردند. در حالی که امروز نه اثری از دولت است و نه ملت. آمریکاییها با اهدافی گسترده تر، با ضربه به حیثیت و فریبکارانه به افغانستان وارد شدند. حمله به عراق، جنگهای نیابتی، کشتههای سوریه نشان میدهند که آمریکا برای ویرانسازی منطقه، ایجاد زمینی سوخته و تغییر ژئوپولیتیک منطقه به افغانستان وارد شد.
ظهرهوند با بیان اینکه «شکست آمریکا در افغانستان، بازتاب شکست در غرب منطقه است» گفت: آمریکاییها خود بارها تاکید کرده اند که ما سه تهدید در این منطقه داریم؛ ایران، روسیه و چین. بنابراین نکته حائز اهمیت اکنون این است که آیا ما باید این خروج را، اخراجی کامل در نظر بگیریم یا اینکه آمریکا در شکل و شمایلی جدید، بخشی از حضورش را برای ادامه بازیگری در منطقه حفظ خواهد کرد؟
وی در تشریح فریبکارانه بودن اقدامات آمریکا در افغانستان از منظر رفتارشناسی به روی کارآمدن اشرف غنی رئیسجمهوری پیشین این کشور در دور دوم انتخابات اشاره کرد و گفت: آمریکاییها با رسوایی انتخاباتی با مشارکت تنها دو و نیم میلیون نفر برگزار کردند و نتیجه ای که میتوانست ظرف یک هفته اعلام شود، شش ماه به طول انجامید. آنها با شعار دموکراسی با مردم بازی کردند.
ظهرهوند در تقبیح پیامدهای اقتصادی حضور آمریکا در افغانستان خاطر نشان کرد: آمریکاییها معتقدند هزینههای هنگفت میلیاردها دلاری در طول ۲۰ سال گذشته برای مردم افغانستان متحمل شده اند اما حتی یک خیابان در کابل را آسفالت نکرده اند. افغانستان با منابع عظیم گاز و ذخایر معدنی، خود یک گنج است اما آمریکاییها بلایی به سر این ملت آوردند که اکنون بیش از شش میلیون نفر از جمغیت ۳۶ میلیون نفره این کشور، مهاجر بوده، چهار میلیون نفر در داخل کشور آواره اند و سایرین زیر خط فقر قرار دارند.
وی افزود: آمریکاییها حتی ساختار سیاسی افغانستان را آلوده کردند. ۴۷ کشور افغانستان را شخم زدند و هر گونه زمان و فرصت را از افغانها گرفتند. آنها در اصطلاح، مردم افغانستان را به مرگ طالبان گرفتند تا به تب خودشان راضی شوند. مسئلهای که تصاویر فرودگاه کابل و آویزان شدن مردم به هواپیماها بهترین نمود آن است.
این کارشناس سیاسی با بیان اینکه همه در وضعیت امروز افغانستان دخیل هستند، گفت: صلح و جنگ دو روی یک سکه بوده و هیچ کشوری نمیتواند امنیتش را از خارج تامین کند. آمریکا در حالی برای طالبانیزه کردن افغانستان توافق کرد که حتی کوچکترین عقلانیت سیاسی برای گوشزد کردن اختلاف خواستههای طالبان و آمریکا وجود نداشت. طالبان خواهان تسلیم بودند و آمریکا به دنبال آتشبس. این وظیفه ای بر دوش نخبگان سیاسی بود اما کوتاهی کردند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا امکان بازگشت دوباره آمریکا وجود دارد یا خیر گفت: به اعتقاد من حضور نظامی آمریکا به حضور امنیتی تبدیل شده و رهبری این امر از وزارت دفاع به سیآیای و شخص ویلیام برنز محول شده است.
ظهرهوند با تاکید بر نقشآفرینی گروه مقاومت در ژئوپولیتیک منطقه گفت: ما باید بدانیم که بزرگترین کاری که جریان مقاومت و مدافعین حرم انجام دادند، تبدیل شدن به ژئوپولیتیک منطقه بوده است. سوریه، عراق و یمن جزئی از این ژئوپولیتیک بوده و افغانستان نیز به موجب پایههای فرهنگی باید بخشی از این ژئوپولیتیک باشد.ضربه به افغانستان، ضربه به این ژئوپولیتیک و با عدف پاکسازی قومی بوده است.
وی در پایان گفت: ما دور جدیدی از بحران را پیش رو خواهیم داشت. ما در هشت سال گذشته، دیپلماسی منفعلی در برابر افغانستان داشته ایم اما در هر حال اکنون باید جزئیات اقدامات آمریکا را واکاوی کنیم. فراموش نکنیم که افغانستان امروز، نتیجهی امید بستن به غرب و نادیده گرفتن ظرفیتهای داخلی است.
محسن پاکآیین: پیامدهای حضور نیروهای آمریکایی در منطقه
محسن پاکآیین رئیس پیشین ستاد افغانستان وزارت امور خارجه به عنوان آخرین سخنران این نشست در تشریح ارتباط میان خروج آمریکا از منطقه و افول و فروپاشی قدرت هژمونیک آمریکا گفت: یکی از مشخصههای افول ابر قدرتها، فاصله گرفتن از حضور موثر در غرب آسیا به عنوان قلب جهان است. خروج آمریکا چه از عراق و چه افغانستان بیانگر فاصله گرفتن او با ابرقدرتی است.
وی افزود: یکی دیگر از شاخصه های قدرت آمریکا، میزان تعیین کننده دستور کارهای منطقهای بوده است. آمریکا پیشتر در زمینه شکلگیری تحولات در سوریه و سایر کشورها نقشآفرین بود اما اکنون این امکان وجود ندارد. مدیریت بحرانهای منطقه ای همچون ایجاد مزاحمت برای چین، روسیه و ایران نیز در اختیار آمریکا بود. امری که ناموفق بوده است.
پاکآیین با بیان اینکه پس از جنگ جهانی دوم، جلوگیری از نقشآفرینی رقبای بینالمللی در هژمونی آمریکا موثر بوده است، خاطر نشان کرد: این اتفاق امروز تغییر کرده است؛ قدرتنمایی چین و تمایل ترکیه به رغم عضویت در ناتو برای ارتباط با روسیه، از نشانههای این تغییر است.
وی افزود: از طرفی تامین و حفظ امنیت رژیم صهیونیستی همواره در دستور کار همه دولتهای آمریکا قرار داشته است اما رژیم صهیونیستی امروز به دلیل محور مقاومت از مسیرهای مختلف محاصره شده و امنیت خود را از دست داده است.
این کارشناس ارشد مسائل سیاسی با اشاره به ناکامی آمریکا در «مهار و محدود کردن ایران» گفت: ما امروز شاهد نقش آفرینی ایران هستیم در جبهه مقاومت در عراق در سوریه و در یمن هستیم. آمریکا به رغم فشارهای فلج کننده علیه ایران موفق نبوده است. از طرفی آمریکا در هدف گذاری خود برای حضور در خلیج فارس و کنترل مبادلات در منطقه نیز شکست خورده است.
پاکآیین با بیان اینکه «آمریکا اکنون به دنبال ایجاد توازن میان منابع و تعهداتش بوده و در این راستا با تکیه به عوامل داخلی و حرکت از قدرت سخت به نرم، به دنبال نظم جدید هژمونیک خود است» گفت: ما باید در نظر داشته باشیم که امروز، هدف راهبردی آمریکا چین است و ترجیح میدهد برای چین متحمل هزینه شود اما این به معنای غفلت از غرب آسیا نیست. ما باید به موضع آمریکا در استفاده از قدرت رسانه ای صهیونیست و تروریسم در منطقه باشیم.
این کارشناس سیاسی در پایان خاطر نشان کرد: واقعیت این است که آمریکای امروز در مسیر افول است و خروج آمریکا نشانه شکست او است اما در عین حال از جاماندههای آمریکایی در منطقه نباید غافل شد. هزینههای آمریکا در منطقه باید به قدری سنگین شود که امکان هر گونه بازگشت دوباره، از بین برود.
عامری: جنگ نرم آمریکا علیه محور مقاومت و راهکارهای مقابله با آن
داوود عامری دبیر کل مجمع جهانی صلح با تاکید بر ضرورت واکاوی اهداف آشکار و نهان آمریکا از خروج از افغانستان افزود: اکنون چند پرسش مطرح است؛ چرا آمریکاییها در ۲۰۰ نقطه از منطقه حضور دارند؟ چرا دهها پایگاه رسمی و غیر رسمی در منطقه وجود دارد؟ خروج آمریکا از افغانستان قطعا نشانه شکست است اما آیا این تنها یک روی سکه است؟ منطقه، فقط افغانستان نیست، بنابراین نقش و حضور آمریکا پس از این چگونه خواهد بود؟
این تحلیلگر سیاسی گفت: آمریکا آشکارا در غرب و شرق آسیا حضور دارد و ما از تقویت حضورش در غرب آسیا باخبریم. اگر اکنون آمریکا از افغانستان خارج شده است، باید هدفگذاری دوم آن را شناسایی کنیم. آمریکاییها منافع اقتصادی، تجاری و ژئوپولیتیک فراوانی در منطقه دارند اما پیوند روسیه، ایران، چین و هند، قدرتی را در جهان میسازد که روند افول آمریکا را رقم خواهد زد. غرب آسیا به عنوان قلب جهان، بزرگترین مکان تهدید و فرصت آمریکا است.
وی در ادامه گفت: استراتژیستهای آمریکایی معتقدند که این حضور به نفع آمریکا نبوده و باید تغییر وضعیت بدهند. باید از فریب آمریکا آگاه بوده و به او اجازه تغییر وضعیت ندهیم. در آمریکا عده ای حامی حضور سخت افزارانه نظامی هستند و گروهی دیگر طرفدار حضوری مبتنی بر حضور خودخواسته، اجتماعی و مدنی هستند. آمریکاییها در مطالعات میدانی به این نتیجه رسیده اند که با اینگونه حضور، محکوم به شکست خواهند بود. موسسه بروکینز در گزارشی نوشت، آمریکا باید خودشو از گرفتاریها در منطقه رها کند.
عامری خاطر نشان کرد: افغانستان امن، به سود چین، روسیه و جبهه مقاومت خواهد بود. آمریکایی ها طرفدار آنارشیسم مهندسی شده در منطقه هستند. شکست راهبرد اشغال در منطقه به آمریکاییها ثابت شده اما اشغال با تسلط و نفوذ متفاوت است.
وی در تشریح عوامل تداوم نفوذ آمریکا در منطقه گفت: نیروهای نیابتی، حضور صهیونیستها و جریانهای افراطی داعش و تروریست در منطقه از اشکال این نفوذ است. راهکار مقابله با تروریسم، سالها است که در سیاست آمریکا تغییر کرده و همزیستی با تروریسم جایگزین آن شده است.
این کارشناس سیاسی معتقد است: آمریکاییها به دنبال حضور نرم افزاری و امنیتی و فرهنگی با خطر کمتر و حضور نیابتی در منطقه هستند. نقشه آنها برای حضور در اردن، قطر و دوحه باید بررسی شود. در سالهای اخیر دو هزار موسسه صهیونیستی به منطقه وارد شده اند. پروژه نئون به عنوان بزرگترین پروژه نرمافزاری در عربستان توسط صهیونیست ها با تابلوی اروپایی و آمریکایی در حال اجرا است.
عامری از «رصد دقیق صهیونیستها و تقویت جریان نخبگی در راستای دیدگاه مقام معظم رهبری» از دیگر الزامات شرایط فعلی نام برد و گفت: به هر حال جمهوری اسلامی ایران مدافع مردم افغانستان است و خروج آمریکا از این کشور نه فقط به صورت سخت و نظامی، که به صورت همهجانبه مد نظر مردم افغانستان و کشورهای منطقه است.
نظر شما