هر روز شاهد اضافه شدن افرادی به لیست زنان یا مردان بلاگر، اینفلوئنسر، اینستاگرامر و میکروسلبریتی سبک زندگی هستیم بی آنکه به راستی به تبعات و پیامدهای آنها در جامعه و اذهان عامه مردم آگاه باشیم. این در حالی است که بسیاری از متخصصان فضای مجازی معتقدند رشد و گسترش این صفحات نه تنها پیامدهای اجتماعی مثل ترویج پدیده کودکان کار مجازی و مصرف گرایی دارد، بلکه با پیامدهای روانشناختی بسیار از قبیل ایجاد موجی از احساس ناامیدی و نارضایتی در میان طرفداران این صفحات هم همراه است. اهمیت واکاوی این موضوع سبب شد، پژوهشگر ایرنا با شیما فرزادمنش، پژوهشگر فضای مجازی و اینفلوئنسر مارکتینگ به گفت و گو بنشیند. مشرح این گفت و گو را در ذیل میخوانید:
فضایی که اخلاق را زیر تیغ میبرد
شیما فرزادمنش در خصوص رعایت نکات اخلاقی از سوی اینفلوئنسرهای سبک زندگی گفت: گسترش فضای بدون نظارت جهت تبلیغ هر گونه محصول، صفحه و فردی در صفحات اینفلوئنسرهای اینستاگرامی، این روزها از حد خارج شده است. طمع کسب درآمدهای میلیونی و میلیاردی بابت تبلیغات که اصلیترین محل امرار معاش خانوادگی زنان اینفلوئنسر سبک زندگی است، باعث شده بدون هیچ گونه چارچوب، گزینش و جستوجویی در راستای صحت و سقم محتوای تبلیغاتی، صرفا با به توافق رسیدن در مورد عدد معمولا میلیونی هزینه تبلیغ و بدون درنظر گرفتن اولیهترین اصول اخلاقی دست به تبلیغ هر محتوایی بزنند.
این جامعه شناس افزود: در یکی از موارد مشاهده شده است، صفحهای مجازی که به اسم کاریابی توسط یکی از همین زنان اینفلوئنسر سبک زندگی تبلیغ شده بود، کلاه برداری از آب درآمده و از بسیاری از کسانی که به اعتبار شناخت اینستاگرامر به آن صفحه اعتماد کردهاند و وجهی جهت کاریابی پرداخت کردهاند، کلاه برداری کرده است.
صفحات مجازی و ایجاد نومیدی و نارضایتی در دنیای واقعی
فرزادمنش در خصوص پیامدهای روانی بازنماییهای نمایشی سبک زندگی روزمره خانوادگی اینفلوئنسرها گفت: عنصر اصلی نمایش جهت دیده شدن و افزایش محبوبیت «اغراق» است و اینستاگرام که شبکهای تصویرمحور با امکانات پرشمار ویرایش عکس است، بهترین فضا برای به تصویر کشیدن مسابقه مصرف گرایی است. نمایش روابط سرشار از عشق و احساس رضایت از زندگی و خوشبختی میان زوجین تصویری است که به شدت در این صفحات بازنمایی میشود.
وی ادامه داد: در تحلیل محتوایی که در همین رابطه براساس کامنتهای دنبال کنندگان انجام شده بود، مشخص شد بخش زیادی از دنبال کنندگان خوانش همدلانهای از این عکسها و توضیحات آن دارند و به عبارت دیگر این نمایش را باور میکنند. این هواداران که اکثرا به مریدان اینستاگرامرها تبدیل شدهاند، مرتبا با نوشتن نظراتی مانند «خوش بحالتون»، «چقدر خوش شانسید»، «کاشکی ما هم...» مراتب این احساس نارضایتی از زندگی شخصی شان را بیان میکنند.
ترویج استانداردهایی اغراقآمیز از مفاهیمی چون مادری، همسری و زیبایی
فرزادمنش درباره ترویج اغراق آمیز مفاهیمی مانند مادری و همسری در صفحات اینفلوئنسرها گفت: برای اینکه اینستاگرامی بتواند در این فضا تبدیل به اینفلوئنسری با درآمد نجومی شود، لازم است تصویرش را در ذهن دنبال کنندگان مدیریت کرده و خود را در هر نقشی بی عیب و نقص و ایده آل نمایش دهد. چنین تصویری به اینستاگرامر این امکان را میدهد که تبدیل به گروه مرجعی برای هواداران شود و در نتیجه با تاثیرگذاری بالا، تبلیغات گرانتری دریافت کند. نتیجه چنین اتفاقی، ترویج استانداردهای اغراق آمیز از مفاهیمی همچون مادری، همسری (هم زنانگی و هم مردانگی)، زیبایی و خانه داری در این صفحات است.
این جامعه شناس گفت: در این صفحات شما زنی کدبانو، همواره آرایش کرده با لباسهای خاص و زیبا در خانه ای تمیز و مرتب با غذایی گرم و تزئین شده را میبینید که همسرش مرتب از او عکس میگیرد، برایش هدیههای رنگارنگ می خرد، فرزندانش تمیز و مرتب و آرام مشغول بازیاند و خودش مرتب در حال آرایشگاه رفتن، خرید، مهمانی و رستوران رفتن است. بدین ترتیب اینستاگرامرهای سبک زندگی، با ایفای چنین نقشهایی که کمتر در زندگی واقعی قابل مشاهده است، تصویری از روابط زوجین و والدین و فرزندان برمیسازند که فرسنگها تا واقعیت فاصله دارد و صرفا توقعاتی غیرواقعی و نارضایتی از خویش را در دنبال کنندگان بر میانگیزد.
شکلگیری پدیده کودکان کار مجازی
فرزادمنش درباره شکلگیری پدیده کودکان کار مجازی گفت: متاسفانه کودکان ابزارهایی جذاب و پربیننده در صفحات اینفلوئنسرها هستند. نه تنها پس از به دنیا آمدن، بلکه با اولین عکس سونوگرافی و خبر بارداری اینفلوئنسر، موجی از کنجکاوی دنبال کنندگان میزان تعامل صفحه را افزایش میدهد و سیلی از آنلاین شاپها در قالب تبلیغات، شروع به ارسال وسایل نوزادی برای اینفلوئنسر میکنند. کودکان در این صفحات از بدو تولد، کوچکترین حریم خصوصی ندارند و امر تاسف آوری که بسیار قابل مشاهده است، آزار کودکان جهت تولید ویدیوهای چالشی است. آنها مرتبا مجبورند لباسهای خاص تبلیغاتی بپوشند و در آتلیهها به دوربین لبخند بزنند و شیرین زبانی کنند. گاهی در معرض خطرند یا مشغول گریه و فریاد، اما مادر تشخیص می دهد وقت مناسبی برای تولید محتواست.
تبلیغات بیحساب و کتاب
فرزادمنش درباره عدم وجود تعرفه مشخص در انجام تبلیغات گفت: عدم وجود تعرفه مشخص در انجام تبلیغات و عدم اعتنا به نارضایتیهای آنلاین شاپهایی که با پرداختهای کلان، بازدهی مشاهده نمیکنند، آسیبی است که لازم است به آن اشاره شود. به دلیل تازگی فضای مجازی و پدیده اینفلوئنسر مارکتینگ در ایران و البته اشکال نوظهور آن که همین زنان اینفلوئنسر سبک زندگی هستند، بازاری بر اساس میزان دنبال کننده _که کاملا هم به لحاظ تکنیکال و فنی اشتباه است_ شکل گرفته که براساس آن هر اینفلوئنسری برای خودش تعرفهای را جهت تبلیغات اعلام میکند. مبالغی نجومی در ازای یک استوری چند ثانیهای که با اکثر مشاغل پرزحمت و نیازمند تخصص قابل مقایسه نیست. البته که عدم وجود نظارتهای قانونی باعث شده اینفلوئنسرها هم دلیلی برای جلب رضایت مشتریانشان که تبلیغاتشان را با قیمتهای کلانی به آنها سپردهاند، نداشته باشند و به تدریج چرخهای از افزایش قدرت و ثروت اینفلوئنسرها و همزمان ضرر و زیان آنلاین شاپهایی که معمولا مشاغل خرد هستند، شکل بگیرد.
نظر شما