داستان کوتاه، همانطور که از نامش پیداست، به نوعی نثر روایی اطلاق میشود که از رمان کوتاهتر است و معمولا تنها چند کاراکتر دارد. داستانهای کوتاه که به طور متوسط باید بین ۵ تا ۱۰ هزار کلمه باشند، معمولا تنها یک مضمون را در چند صحنه یا اپیزود محدود به تصویر میکشند. این قالب داستانی نویسنده را به روایتهای مختصر و حذف طرح داستانی پیچیده تشویق میکند اما با تمام این محدودیتها یک داستان کوتاه معمولا براساس توانایی خود در پردازش کامل و قانع کننده کاراکترها و سوژه داستان قضاوت میشود. از معروفترین داستان کوتاه نویسان جهان میتوان به ادگار الن پو، رابیندرانات تاگور، مارک تواین، جک لندن، چارلز بوکوفسکی و آنتوان چخوف اشاره کرد.
تقدیر از بهترین داستانهای کوتاه با جایزه اُهنری
یکی از قدیمیترین و مهمترین جوایزی که در حوزه داستان کوتاه در آمریکا اهدا میشود، جایزه اُهنری است. این جایزه از سال ۱۹۱۹ هر ساله (به استثنای سال ۲۰۲۰) به آنها که برگ سبزی به فصل داستان کوتاه دنیای ادبیات جهان اضافه کردند، اهدا میشود تا تریبونی باشد برای نویسندگانی از سراسر جهان و در هر نقطه از حرفه ادبیشان. داستانهای برگزیده این جایزه هر ساله به همت موسسه انکور بوکز (Anchor Books) در یک کتاب گردآوری و منتشر میشود.
ویلیام سیدنیپورتر معروف به اُ.هنری یکی از داستانکوتاهنویسان مشهور آمریکا بود. داستانهای کوتاه اُ. هنری به دلیل لطافت طبع، بازی با کلمات، شخصیتپردازی شورانگیز و پایان هوشمندانه و غافلگیرانه معروف هستند. این نویسنده در طول عمر خود بیش از ۴۰۰ داستان کوتاه نوشت که معمولاً حول چهار محور زندگی شهری به ویژه نیویورک، عشق و روابط عاشقانه، زندگی در غرب در مایه وسترن و طنز میچرخند. این نویسنده پرآوازه به این ترتیب نوعی از داستان کوتاه را در ادبیات آمریکا به وجود آورد که در آن گرهها و دسیسهها در پایان داستان به طرزی غافلگیرانه و غیرمنتظره گشوده میشوند.
یکی از معروفترین داستانهای کوتاه اُ.هنری هدیه مگی است که از خودگذشتگی و عشق را در قالب ادبیات به هم پیوند داد. این داستان اولین بار در سال ۱۹۰۶ و در دومین مجموعه داستانی این نویسنده به نام چهار میلیون منتشر شد. اُهنری چهار میلیون را در واکنش به یک مقاله در روزنامه نیویورک تایمز نوشت که مدعی شده بود در نیویورک تنها ۴۰۰ نفر هستند که واقعا ارزش توجه را دارند. اما این نویسنده معتقد بود داستان تمامی ۴ میلیون شهروند ساکن نیویورک ارزش شنیدن را دارد. پس از آن که این نویسنده در سال ۱۹۱۰ از دنیا رفت، دوستانش دور هم جمع شدند و جایزه اُهنری را به افتخار او پایهگذاری کردند تا هم هنر داستانکوتاهنویسی را تقویت کرده و هم نویسندگان جوان را تشویق کند. این جایزه حالا هرساله به ۲۰ داستان منتخب از میان داستانهایی اهدا میشود که به زبان انگلیسی در مجلات آمریکا و کانادا منتشر شده باشند.
انتشارات کتاب نیستان به تازگی منتخبی از داستانهای برگزیدگان جایزه اُهنری ۱۹۸۲ را با عنوان کریبدس روانه بازار کرده است. در آن سال در میان ۲۰ داستان منتخب، جایزه اول به داستان نمای ظاهر از سوزان کنی رسید که زمستان سال ۱۹۸۰ در مجله ایپاک منتشر شده بود. جایزه دوم به داستان آینده نوشته جوزف مک الروی و جایزه سوم به داستان مرامنامه پستی نوشته بن بروکس اهدا شد و داستان مردم گری هاوند نیز جایزه ویژه برای دستاورد منظم و مستمر را برای آلیس آدامز نویسنده آمریکایی به ارمغان آورد. از دیگر نویسندگانی که در این دوره به لطف داستانهای مسحورکننده خود به فهرست داستانهای منتخب راه یافتند میتوان به توبیاس ولف، تیم اُبراین، استفن دیکسون، دیوید کارکیت، تی. ای. هولت و کنت گوئرتز اشاره کرد که داستانهایشان در مجموعه داستانی کریبدس گردآوری و به فارسی ترجمه شده است.
ویلیام آبراهامز، ویراستار مجموعه داستانهای منتخب جایزه اُهنری ۱۹۸۲ در بخشی از مقدمه کتاب درباره جادوی نهفته در قلم این نویسندگان مینویسد:
به لحاظ نظری، همه باید بتوانند همانطور که قصه تعریف میکنند آن را بنویسند. ولی این نظریه همیشه عملی نمیشود. بیشتر ما دوست داریم بسته به حال و هوایی که داریم قصه تعریف کنیم، بداههگویی و مویهسرایی کنیم، لطیفه تعریف کنیم و شکوه کنیم، ولی افراد انگشت شماری هستند که داستانهایشان را مینویسند و میان آن افراد انگشت شمار، نوادری هم وجود دارند که ما آثارشان را به عنوان اثری هنری میخوانیم و به یاد میسپاریم و دوباره به آن رجوع میکنیم. (ص. ۸-۷)
ترسیم ماهیت خشونت در قالب داستان
در داستانهای برگزیدهای که در کتاب کریبدس آمده، مضامین مختلفی دستمایه قلم شدهاند از روابط پیچیده خانوادگی گرفته تا شعر و ادبیات اما شاید پرداختن به انواع مختلف خشونت برجستهترین این مضامین باشد.
در یکی از پاراگرافهای احساسی داستان سربازان ارواح نوشته تیم اُبراین خشونت جنگی اینطور با جزئیات تصویر شده است:
تیر خوردن از آن تجربههاست که باعث غرور و افتخار آدم میشود. جاهلی حرف نمیزنمها. منظورم هم این نیست که دوره بیفتید و زخم و زیلیهایتان را به همه نمایش دهید. کل منظورم این است که باید بتوانید دربارهاش حرف بزنید. ضربه محکم گلوله، آنطوری که هوا را از ریههایتان بیرون میکند و شما را به سرفه میاندازد، صدای تیر وقتی ده ثانیه دیرتر میرسد، احساس گیجی و منگی، ناباوری، بوی خودتان، مزخرفاتی که بلافاصله بعد از تیر خوردن به آنها فکر میکنید و به زبان میآورید و انجام میدهید، قفل شدن چشمانتان روی یک دانه ریگ کوچک، یا یک ساقه علف و این فکر که، بشر، این ریگ، این علف، آخرین چیزی است که در این دنیا میبینم، و هوس این که بزنید زیر گریه. (ص. ۱۱۵)
رویارویی با مقوله خشونت در این مجموعه به همین یک داستان خلاصه نمیشود؛ در داستان آینده که دومین داستان این مجموعه است، مخاطب برای اولین بار با پدیده زورگیری مواجه میشود و در داستان خرید قسطی دو سوی پیکان خشونت را دنبال میکند، هم از سوی سارق و هم از سوی مالباخته. در داستان در همسایگی ما نوشته توبیاس ولف هم به مساله خشونت علیه زنان و حیوانات پرداخته شده است. این داستان چنین شروع میشود:
با ترس از خواب بیدار میشود. زنم نشسته لبه تخت و تکانم میدهد و میگوید ‘دوباره شروع کردند.‘ میروم پشت پنجره. همه چراغهای طبقه بالا روشن است، انگار پول علف خرس است. مرد عربده میکشد و زن با جیغ و فریاد جوابش را میدهد. سگ هم واق واق میکند. سکوتی کوتاه و بعد بچه گریه میکند، طفلکی! (ص. ۱۳۹)
مجموعه داستانی کریبدس: برگزیدگان جایزه اُهنری ۱۹۸۲ با ترجمه لیدا طرزی و در شمارگان ۸۰۰ نسخه توسط انتشارات کتاب نیستان چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما