به گزارش ایرنا، رد پای رزمندگان مازندرانی را تقریبا در تمام صحنههای هشت سال دفاع مقدس میتوان یافت. از ابتدا تا انتهای جنگ تحمیلی مازندرانیها با وجود دوری از مناطق جنگی پای ثابت دفاع بودند. این موضوع را هزاران جانباز، آزاده و ایثارگر و ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید استان مازندران تأیید میکنند. با وجود اینکه در برخی از عملیاتها نام مازندرانیها بیشتر شنیده میشد، نمیتوان از حضور اثرگذار رزمندگان این استان در عمده عملیاتهای مهم جنگ تحمیلی به سادگی گذشت.
در عملیات ثامنالائمه(ع) که برای شکست حصر آبادان طراحی و اجرا شده بود، رزمندگان مازندرانی هم رشادتهای خود را همچون سایر رزمندگان کشور نشان دادند. به اعتقاد بسیاری از رزمندگان مازندرانی، نخستین جرقههای تشکیل لشکر ویژه ۲۵کربلا در همین عملیات شکل گرفت و عملکرد رزمندههای اهل این استان سبب شد تا نگاه به سمت آنها جلب شود.
سردار «حسینعلی شیرآقایی» اهل روستای کوهستان بهشهر، یکی از یادگاران مازندرانی دوران دفاع مقدس است که در عملیات ثامنالائمه(ع) و شکست حصر آبادان در گردان مازندران حضور داشت. هفته دفاع مقدس و پنجم مهر سالروز آغاز عملیات مهم ۴۲ ساعته ثامنالائمه(ع) بهترین بهانه برای همسخن شدن با سردار شیرآقایی است. گفتوگو با این رزمنده دوران دفاع مقدس درباره نقش مازندرانیها در شکست حصر آبادان را بخوانید:
سردار، موقعیت نیروهای مازندران در این عملیات چگونه بود؟
نیروهای ما تا پیش از این عملیات هنوز شکل نظامی و تشکیلاتی منسجمی نداشتند. به همین دلیل این عملیات برای همه ما اهمیت بالایی داشت. ضمن اینکه حضرت امام(ره) نیز تأکید کردند که حصر آبادان باید شکسته شود و به هر قیمتی میخواستیم این اتفاق بیفتد.
ما و سایر همرزمانمان پیش از این عملیات در غرب کشور بودیم. بعد که خرمشهر تقریبا سقوط کرد، با حملات شدید به جنوب و بسته شدن راه زمینی آبادان، تصمیم گرفته شد که گردان مازندران به آبادان برود. تنها راه ورود ما به آبادان هم از مسیر بهمنشیر، شادگان و ماهشهر بود که باید با قایق یا از طریق هلیبرد نیروها را وارد شبهجزیره آبادان میکردیم. از ضلع جنوبی آبادان وارد این شهر شدیم و از سمت راست کارون خود را به شمال شهر رساندیم. در قالب گردان مازندران به فرماندهی شهید حسنپور و شهید درویشی پیش از پنجم مهر در آبادان مستقر شدیم. محل استقرار ما هم مقابل کارخانه شیر آبادان بود. تقریباً به استعداد ۳۰۰ نفر متشکل از رزمندگان سپاه و تعدادی از بسیجیها و کمیتهایها در محل حاضر شدیم.
همگی اهل مازندران بودید؟
آن زمان ما جزو منطقه۳ به شمار میآمدیم که شامل نیروهای گیلان و مازندرانِ میشد ؛ یعنی نیروهای گلستان امروزی نیز حضور داشتند. منطقه۳ هم در چالوس مستقر بود. یعنی همه ما از چالوس به مناطق جنگی اعزام میشدیم.
وظیفه و مسئولیت گردان مازندران در عملیات ثامنالائمه(ع) چه بود؟
یک خط پدافندی به طول چهار کیلومتر را به ما داده بودند. شاید آن طور که باید منظم و مرتب نبودیم. چون نخستین تجربه عملیاتی منسجم و سازماندهی شده ما محسوب میشد ، اما به لطف خدا خوب از پسِ کار برآمدیم.
گردان در روز اجرای عملیات چه وضعیتی داشت؟
گردان روبهروی کارخانه شیر که یکی از محورهای عملیاتی به حساب میآمد، با هماهنگیهایی که با قرارگاه وقت کربلا در آبادان انجام شده بود همراه با سایر نیروها عملیات را ساعت یک بامداد پنجم مهر با رمز «نَصرٌ مِنَاللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیب» آغاز کرد. طبق برنامهریزی در ضلع شمال آبادان وارد عملیات شده بودیم. گردان مازندران نقش بسزایی در این موقعیت استراتژیکی آبادان داشت. توانستیم مسافتی را به سمت رود کارون پیش برویم و دشمن را از پل مارد عقب بزنیم. دشمن با این کار غافلگیر شد. این قسمت از عملیات تا عصر طول کشید.
شب دوباره طراحی عملیات آغاز شد و ضربه سنگینتری بر نیروهای بعثی وارد کردیم. آنها هم عقبتر رفتند. دشمن که متوجه شده بود تقریباً از طریق این رودخانهها در محاصره قرار گرفته پا به فرار گذاشت و مرز زمینی شهر آبادان باز شد.
با باز شدن مرز زمینی سرعت اجرای عملیات بیشتر شد؟
بله. پس از بخش نخست عملیات و بازگشایی راه زمینی عملاً حصر آبادان شکسته شد و نیروهای ما از اهواز وارد شده بودند. دشمن هم با توجه به این که اسیر و زخمی و کشته داد، نگرانیاش زیاد شده بود و ترس و دلهره داشت. از طرفی عرض و عمق رودخانه هم زیاد بود. بنابراین پا به فرار گذاشتند و منطقه کاملاً آزاد شد و دیگر بدون مشکل وارد آبادان میشدیم.
گردان مازندران چقدر در این منطقه حضور داشت؟
تقریبا چهار ماه در این منطقه بودیم و مسئولیت پدافندی یک خط چهار کیلومتری را به عهده داشتیم.
در عملیات ثامنالائمه چقدر به نیروهای خودی آسیب وارد شد؟
خوشبختانه در مقابل گستردگی عملیات آسیب آنچنانی وارد نشد. چون عملیات ایزایی اجرا شد احتمال موفقیتمان بالا بود. البته حدود ۵۰ تا ۶۰ شهید دادیم ، اما بچهها روحیه بسیار بالایی داشتند.
گردان مازندران پس از این عملیات به فعالیت خود ادامه داد؟
پس از عملیات حصر آبادان با توجه به عملکرد خوب بچههای این گردان، به تیپ ۲۵ کربلا تبدیل شد. فرماندهی تیپ هم به آقامرتضی قربانی داده شد. ما پس از عملیات ثامن تقریباً محور شده بودیم. با سه گردان تیپ تشکیل شد و یک سری امکانات و ادوات مانند خمپارهانداز، توپ و سایر تجهیزات نظامی و جنگی در اختیارمان گذاشته شد. بعدها این تیپ در عملیات رمضان که عملیات سنگینی برای کشور بود و در منطقه شلمچه و روبهروی کانال شمشیری یا پرورش ماهی واقع در مرز عراق انجام شد، از پس عملیات و مسئولیتها به خوبی برآمد و به لشکر ارتقاء یافت.
بنابراین میتوان گفت که عملیات ثامنالائمه نقطه آغاز تشکیل لشکر ۲۵ کربلا بود؟
تقریباً همینطور است. رشادت بچههای گردان نگاهها را جلب کرده بود. البته در دفاع مقدس همه استانها درگیر بودند و به اندازه خود در دفاع از مال و ناموس کشور سهم داشتند. اما معمولاً یکی از گروههای نظامی بودیم که همواره به صورت مستقیم اثرگذاری داشتیم. به خاطر همین اثرگذاری هم بود که عنوان لشکر ویژه به ۲۵ کربلا داده شد. تعداد بسیار کمی از لشکرها پسوند ویژه گرفتند. معمولاً در ۹۵ درصد از عملیاتهایی که خودم حضور داشتم همیشه ۲۵ کربلا خطشکن بود. اگر نخستین نبود، دومین گروهی بود که برای حضور در عملیات در هر زمان و مکانی اعلام آمادگی میکرد. لشکر ۲۵ کربلا و لشکرهای امام حسین(ع) و نجف اشرف از همان عملیات ثامنالائمه(ع) خود را نشان داده بودند.
نظر شما