مکتبهای آوازی ایران در طول سالهای گـذشته هـمواره از مـوضوعات مورد بحث استادان فن و بهخصوص پیشینیان با دیدگاه ها و سلیقههای متفاوت بوده است. در میان این آوازخوانان و استادان موسیقی سنتی می توان به محمدرضا شجریان اشاره کرد. او آن چنان آوازه و محبوبیتی در میان ایرانیان دارد که شاعر بزرگ معاصر، امیرهوشنگ ابتهاج (سایه)، بارها آوازش را مورد تحسین و تمجید قرار داده و حتی در جایی عنوان کرده: «بعضی از تکههای آوازی شجریان شاهکار بود. اگر حافظ بود، پا میشد و او را غرق در بوسه میکرد؛ آنجایی که میگوید مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم…». دعای ربنا یکی از بهترین و ماندگارترین آثار وی در این زمینه است که این اثر قرآنی توسط سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری به عنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شده است. شاگردان او افرادی مانند ایرج بسطامی، حسام الدین سراج، حمیدرضا نوربخش، علی جهاندار و همایون شجریان بودند که بعدها به خوانندگان سرشناس ایران تبدیل شدند.
تاثیر موسیقی بر تمام موجودات
محمدرضا شجریان معتقد بود که موسیقی تـأثیر فـوق العـادهای بر روی انسانها، موجودات و حـتی گـیاهان دارد. مـوسیقی هر سرزمینی برخاسته از نهاد خاک و سروش مردمی است و در طول گذر زمان، با انسانها و خاک و خون آمیخته میشود و هر دورهای نیز خـود را بـا شـرایط آن دوره وفق داده و با افت و خیزهای تاریخ ایران، دگرگون مـیشود. ایـن موسیقی همیشه با امواج زندگی همراه بوده و بالا و پایین شده است. در این سال های اخیر که رسانهها از جـمله رادیـو و تـلویزیون نفوذ بسیاری در میان جوامع پیدا کرده است، بیش از هر چـیز موسیقی مورد توجه قرار گرفته و میگیرد.
در ایران، موسیقی به لحاظ وجود محدودیتهایی از رشد قابل توجهی برخودار نـبوده و هـمیشه نـیز در حفاظ و انزوا ارایه شده است. از طرفی هجوم موسیقیهای غربی از طریق رادیو، صفحه، نوار و سینما در ایران هم تـأثیر خـود را گـذاشته است. در گذشته جنبه آوازی موسیقی کشور بـیشتر مـورد تـوجه قرار میگرفت و تقویت میشد و تکنوازی و گروهنوازی کمتر بوده است. بعدها گروهنوازی به صورت یک صـدایی در رادیـو ارایه شد و پس از آنکه از طریق کلنل وزیری، دانش موسیقی غربی به ایران آمد و شـاگردانی تـربیت شـدند، موسیقی به صورت چند صدایی رواج یافت. اکنون نیز موسیقی چند صدایی در جامعه وجود دارد. آواز نـیز در هـر دوره ای همراه با تکستارههایی اظهار وجود کرده و خود را در جامعه نشان داده است.
موسیقی و آواز؛ زبان حافظ، سعدی و مولانا
از منظر شجریان در تـاریخ آواز کشور خوانندگانی که از عهده آواز خوب برآمدهاند، تعداد کمی هستند. همراه با تکنولوژی در جهان امروز، اگر مـوسیقی بـخواهد اصالت آب، خاک، اصالت فرهنگی و زبان خـود را حفظ کند در هیچ نـقطهای از جـهان با آن سرعت نمیتواند بـه حـرکت خود ادامه دهد. در هر نقطه این کره خاکی و در میان هر ملتی موسیقی را دنـبال کـنید، متوجه میشویم که بیش از هـمه هـمین نـوع موسیقی پاپ و موسیقیهای نـظیر آن ارایه میشود. موسیقی کـلاسیک شـنونده زیادی ندارد زیرا جوانان پر انرژی و پر تحرک هستند و آن نوع موسیقی را میخواهند که به آنها تـحرک دهـد اما باید یادآور شد که مـوسیقی پاپ، مـوسیقی زبان ایران نـیست. هـر زبانی با موسیقی خـود در طول تاریخ به صورت پیچ و مهره باهم تراش خورده و جلو آمدهاند. موسیقی و آواز کنونی ما مـوسیقی زبـان حافظ، سعدی و مولانا است.
چاره اندیشی برای شعر نو
برای شعر نـو بـاید چـارهای انـدیشید. ارایه کـلمات در قالب شعری کـه وزن نـدارد و به دور از عادتهای خوانندگان و شنوندگان است، امر سادهای نیست و نیاز به کار و تلاش دارد. درباره مکتبهای آوازی نظرات متفاوتی مطرح شده که اصولا مکتبهای آوازی مطرح ایران در پایتخت متمرکز بوده است.
شجریان اعتقاد داشت که موسیقی باید جوابگوی همه نیازهای عاطفی و روحی شنونده باشد زیرا موسیقی چون برخاسته از آب، خـاک و تـاریخ است و به همراه تاریخ نیز دچار تحولات میشود. حزن موسیقی و در واقع موسیقی محزون میتواند به دلیل شکستها و مشکلات مردم باشد؛ یعنی به هنگام اندوه، تمایلی به شنیدن موسیقی شاد نـدارید و بـه آن موسیقی گوش فرا میدهید که با آن گریه کنید و به آرامشی دست یابید. به قول یکی از هنرمندان «موسیقی زبان اعتراض است». در واقع بیشترین بخش موسیقی، اعتراض است و حتی شعر ما نـیز شعر اعتراض به روزگار و بدشانسی خود است. موسیقی محزون ما بیشتر است، چون هنرمند خود از بطن هـمین جـامعه بـیرون آمده است، از جامعه گرفته و همان را نیز پس میدهد، یعنی هـنرمند با جامعه خود حرکت میکند. بیشترین بخش موسیقی، موسیقی تفکر و اندیشه است. انسان در هنگام اندیشیدن و تفکر، حـالت غـم دارد، امـا غمناک نیست، بلکه در حال فکر کردن است. شجریان گفته بود: «وقـتی آوازی میخوانم، تحریرها، جایگاه خاصی برای خود ندارند، چرا که همراه شـعر حـرکت مـیکنند و هیچ زمانی تظاهر به تحریر در کار ما دیده نمیشود و بنده آن را رد میکنم. چرا کـه تـحریر بـه عنوان بخشی از موسیقی میبایست جایگاه داشته باشد.»
موسیقی پاپ و شکلگیری آن در ایران
شجریان، موسیقی که انسان را به تفکر وا بدارد، تاثیر گذار می داند. او می گوید: اگر منظور آن نوع مـوسیقی پاپ اسـت کـه امروزه در کشور ما تولید و در جامعه حاکم شده است، بنده به آن بهطور مطلق گـوش نـمیدهم اما به موسیقی پاپ به زبان اروپایی گوش میدهم، چون این موسیقی با آن زبـان نـزدیکی و سنخیت بیشتری دارد اما همانطور که گفتم دوست دارم به موسیقیای گوش دهم که مرا بـه فـکر اندازد و به من آرامش دهد.
او معتقد بود که مـکتب اصـفهان بـیشتر به ریزهکاریهای آواز، جملهبندی و ادوات تحریر توجه دارد. خوانندگان بزرگی نیز از اصفهان به جامعه مـعرفی شـدهاند از جمله سید رحیم اصفهانی که استاد سید حسین طاهرزاده و استاد تاج اصفهانی بودهاند. در این مکتب هـمانگونه کـه توجهی به شعر و نکات ظریف در صحبت دارند، در موسیقی نیز توجهی خاص بـه مـلودیها میکنند و پرسش و جوابها و قرینههایی که رعایت مـیکنند و جـملاتی کـه در پیامد هم با سلیقه انتخاب میکنند، هـمگی خـاص موسیقی آواز و موسیقی اصفهان است.
محتوای کاری شجریان
بیشتر آوازها و تصنیفهای اجرا شده شجریان گزیده ای از سروده های شاعران بزرگ ایران چون سعدی، حافظ، مولوی، باباطاهر، خیام، عطار و برخی تصنیف های قدیمی با مضامین عاشقانه و اجتماعی بود. وی همچنین در برخی کنسرت ها و کارهای جدیدتر خود از «شعر نو» شاعرانی چون فریدون مشیری، نیما یوشیج، سهراب سپهری، شفیعی کدکنی، مهدی اخوان ثالث و هوشنگ ابتهاج استفاده می کرد. از جمله کارهای مشترک او گزیده ای بود از رباعیات خیام با صدای شجریان و رباعی خوانی احمد شاملو. همچنین، او تعدادی از دعاهای قرآنی را در اثر مشهور به ربنا خواند. همچنین بعد از درگذشت پدرش که از استادان و قاریان مشهور قرآن در مشهد بود، ۲ نوار از تلاوت های قرآن خود را با عنوان «به یاد پدر» منتشر کرد.
کتاب مانا؛ کتابی به روایت خودش
شهریور ۱۳۷۵، وقتی محمدرضا شجریان برای تولد ۵۶ سالگیاش آماده میشد، تنی چند از پژوهشگران به خانه شجریان رفتند، برای ترتیب دادن گفتوگویی بلند بهقصد انتشار کتابی درباره زندگی و دیدگاههای شجریان بهروایت خودش اما کار به چند جلسه ختم نشد و گفت وگوها تا پایان همان سال ادامه یافت. شجریان، همان زمان، درباره کتاب «راز مانا» گفت که این کتاب نهایی، نه از ایده اولیه که در جریان گفت وگو شکل گرفت. شاید نگاه و رویکرد کلی شجریان به موسیقی را بتوان در این جملهاش در همین کتاب یافت که «موسیقی مطلوب من آن نوع موسیقی است که هم مردم بتوانند از آن استفاده کنند و هم اهل فن آن را بپسندند». «هزار گلخانه آواز، لطیفه نهانی، خسرو خوبان، نغمههای سیاوش و سروش مردم» از جمله کتاب های دیگری با موضوع شجریان است که چاپ و منتشر شده است.
در پیشگفتار کتاب مانا، بهقلم محمدرضا شجریان آمده است: «به عنوان هنرمندی که همواره مورد لطف بیکران مردم است، همیشه در برابر پرسشهای جدی قرار میگرفتم. گرچه در حد توان میکوشیدم تا دیدگاههای خود را توضیح دهم یا در اندک مصاحبهها با رسانهها، برداشتهای خود را درباره موسیقیِ ایرانی بیان کنم، کمتر این فرصت پیش میآمد تا بهتفصیل در این باره سخن بگویم. راز مانا مجالی بود تا این تأملات را با جامعه در میان بگذارم و، فراتر از این، باید بگویم که مجالی بود تا تجربیات و تأملات خود را دیگرباره مرور کنم… خوشبختانه دوستانم اهل مجامله و تعارف نبودند و تا نکتهسنجیهای بسیار نمیکردند و پاسخ دقیق نمیگرفتند، قانع نمیشدند و به سراغ پرسش دیگر نمیرفتند. گمانم لطف این گفت وگوها در این است.»
منبع: برگرفته از کتاب مانا
نظر شما