در ادامه یادداشت ۱۲ مهر ۱۴۰۰ روزنامه خراسان به قلم سید احمد موسوی مبلغ می خوانیم: واقعیت این است که طی ۲۰ سال گذشته، آمریکا حتی یک روز هم به دنبال مبارزه با تروریسم و سرکوب تروریست ها نبود، بلکه آن چه که در افغانستان از سوی آمریکا دنبال شد، صرفا مدیریت تروریست ها بود.پروسه احیای طالبان و ایجاد شبکه هایی در درون این گروه که هم سو با سازمان امنیتی آمریکا (سیا) فعالیت کند، اندکی پس از ورود آمریکا به افغانستان کلید خورد و روند مشروعیت بخشی به این گروه نیز از سال ۲۰۱۱ و همزمان با افتتاح دفتر طالبان در قطر، در دستور کار قرار گرفت. همان گونه که رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت ا... خامنه ای در سخنان روز گذشته خود فرمودند، آمریکا پس از ۲۰ سال ادعای مبارزه با تروریسم، افغانستان را رسماً به گروه طالبان که از سوی آمریکا، تروریست خوانده میشود، تحویل داد و علاوه بر آن، تجهیزات فوق العاده مدرن و پیشرفته ای را که گفته می شود برابر یا یک سوم تسلیحات نظامی اروپاست، به طور سالم و کامل در اختیار طالبان گذاشت.
شاید، در نگاه اول، این تصور ایجاد شده باشد که خروج آمریکا از افغانستان، بسیار عجولانه و بدون برنامه انجام شده است، اما شواهد زیادی می توان اقامه کرد که بر اساس آن میشود گفت شکل خروج آمریکا از افغانستان، کاملا برنامه ریزی شده و هدفمند بوده است. قدر متقن این است که یک افغانستان با ثبات و آرام، حتی اگر یک حکومت کاملا آمریکایی هم بر آن مسلط باشد، به نفع آمریکا نخواهد بود. چه این که چنین وضعیتی، به توسعه مبادلات مالی و تجاری و نیز تقویت زیرساخت های امنیتی کشورهایی منجر خواهد شد که همگی در همسایگی افغانستان هستند و در عین حال، رقیب آمریکا نیز به حساب میآیند.
آمریکایی ها به شدت علاقه مند هستند آتش جنگ در افغانستان شعله ور باقی بماند تا چین و روسیه و هند و ایران که از ثبات افغانستان بیشترین نفع را می برند، از رسیدن به اهداف خود باز بمانند، اما از سوی دیگر، به دنبال آن هستند که هزینه های این جنگ، بر همین همسایگان افغانستان که رقبای آمریکا هم هستند تحمیل و میان آن ها سرشکن شود.تغییر استراتژی آمریکا در افغانستان مبنی بر خارج شدن از زیر بار هزینه های جنگ در افغانستان و تحمیل کردن این هزینه بر رقبا، از سال های پیش عملا کلید خورده است .همچنین، گزارشهای متعددی از انتقال تروریست هایی که قبلا در سوریه و عراق جنگیده اند با هماهنگی و همکاری آمریکا به شمال افغانستان پیشتر منتشر شده بود و ادعاهایی مطرح شده که این نیروها در تصرف بخش های زیادی از نیمه شمالی افغانستان به طالبان کمک کرده اند.
از سوی دیگر، خبرهایی از وجود اختلافات عمیق میان رهبران طالبان در حال انتشار است. شکافی که هر آن، ممکن است موجب فروپاشی حکومت نیم بند این گروه شود.زمانی که مجموع این رویدادها را کنار هم بگذاریم، به عنوان یک سناریوی قوی در آینده افغانستان می توان این گونه گفت که آمریکایی ها در طول چند سال گذشته، نه تنها با تروریسم مبارزه نکردند، بلکه سعی وافری در ایجاد ارتباط سازمانی با آن ها و فراهم کردن شرایط رشد و تقویت آن ها به خرج داده اند.
آن چه که ممکن است در آینده ای نزدیک شاهد آن باشیم، احتمال فروپاشی طالبان از درون و تقسیم شدن این گروه به دسته های مختلفی است که از یک سو به مجهزترین سلاح های نظامی تجهیز شده اند و از سوی دیگر، هیچ تعهدی هم به کشورهای همسایه افغانستان نداده اند.در چنین وضعیتی، تأثیرگذاری این شبکه ها بر همسایگان افغانستان، کشورهای منطقه را ناچار خواهد کرد که برای مقابله با این گروه های تا بن دندان مسلح، وارد میدان افغانستان شوند. سناریویی که می تواند هزینه های بسیاری را بر منطقه تحمیل کند. لذا باید هوشیارانه با شرایط موجود در افغانستان برخورد کرد.
نظر شما