ایران به علت واقع شدن بر روی یکی از ۲ کمربند زلزلهخیز جهان و وجود گسلهای فراوان به عنوان دهمین کشور زلزلهخیز جهان شناخته میشود. لازم به ذکر است که حدود ۹۰ درصد از مساحت کشور را گسل میپوشاند. بنا به گفته مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله مهمترین گسلهای فعال ایران را میتوان در نواحی مرز بین کوهها و دشتهای ایران مشاهده کرد. همچنین در نواحی البرز، زاگرس، کپه داغ، ایران مرکزی، حاشیههای کویر مرکزی ایران، آذربایجان، لوت و مکران گسلهای فعالی وجود دارند اما از میان این مواردی که گفته شد؛ شمال تنگه هرمز در بندرعباس لرزهخیزترین نقطه ایران به شمار میرود و دلیل آن میزان تغییر شکل پوسته در این منطقه است. از طرفی براساس موقعیت جغرافیایی بروز زلزله اجتنابناپذیر بوده و ضرورت دارد که محققان و مسوولان این مناطق را بیشتر مورد مطالعه و بررسی قرار داده و با شناخت صحیح از این گسلها تدابیر لازم برای کاهش مخاطرات و آسیبپذیری به هنگام وقوع زلزله اتخاذ کنند.
وقوع زلزله در فلات ایران امری طبیعی است
متاسفانه علیرغم پیشرفتهای علمی هنوز علت اصلی وقوع زلزله به طور دقیق مشخص نیست. در واقع پیچیدگی پدیدههای زمینساختی به قدری گسترده است که بشر را در پیشبینی وقوع زلزله ناتوان کرده و باید گفت که ماهیت پیش نشانگرهای زلزله به صورتی است که همه آنها در تمامی زمین لرزهها وجود ندارند، بنابراین نمیتوان با تمرکز بر یک نشانگر، وقوع یا عدم وقوع زمین لرزه را در یک منطقه یا محدوده زمانی پیشبینی کرد و در بسیاری از مواقع زلزله اصلی بدون هیچ لرزه قبلی و یکباره اتفاق میافتد. در این راستا فریبرز ناطقی الهی بنیانگذار مقاومسازی و مدیریت بحران در ایران و رییس پیشین انجمن مهندسی زلزله ایران در گفت وگو با ایرنا اظهار داشت: زلزله پدیدهای محسوب میشود که در پهنه موجود است از این نظر، زلزله جزو فطرت آن منطقه یا کشور به شمار میرود، بنابراین جلوگیری از زلزله امکانپذیر نیست. ما باید این را قبول کنیم که این منطقه لرزهخیز است. روش آن هم مطالعه گسلها و تاریخ زلزلههایی است که در آن منطقه رخ داده است. بعد آنها را به صورت آماری و احتمالی محاسبه میکنیم و به این نتیجه میرسیم که آیا برای این منطقه خطر بالقوه وجود دارد؟ آسیبپذیری ضربدر خطر، تقسیم بر مدیریت بحران را تعریف ریسک ذکر کردهاند و با پایین آوردن آسیبپذیری میتوان ریسک را کاهش داد.
وضعیت تهران از نظر خطر وقوع زلزله
افزایش جمعیت و مهاجرت بیرویه به تهران و در پی آن گسترش ساخت و ساز، مواجهه این کلانشهر با مخاطرات طبیعی را افزایش داده است. قرارگیری تهران با بافتهای تاریخی و فرسوده گسترده در دامنههای جنوبی البرز و دارا بودن گسلهای فعال، سبب افزایش مخاطره ناشی از رخداد یک زمینلرزه بزرگ شده که ممکن است، پیامدهای جبرانناپذیری داشته باشد. کلانشهرهایی چون تهران در پی رخداد یک زمین لرزه بزرگ با مخاطراتی چون آتشسوزی، فروریزش، نشت آب و از کار افتادن بسیاری از خدمات روبه رو خواهند بود. [۱]
ناطقی الهی با اشاره به وضعیت بسیار بد تهران، نسبت به دیگر استانها در خصوص احتمال وقوع زلزله گفت: شرایط پهنه تهران با توجه به این که پایتخت است و اینکه تمام امکانات اصلی دولت و کشور در تهران متمرکز شده، نگرانیهای بسیاری را ایجاد کرده که درصورت وقوع زلزله بالای هفت ریشتر، چه حوادث و اتفاقهای ناگواری به وقوع خواهد پیوست. ۳۰ سال است به استناد مکتوب این را به دولتمردان هشدار دادم که جای بازی با زلزله وجود ندارد اگر هر لحظه زمین لرزهای با ابعاد بزرگ در تهران رخ دهد، تهران تبدیل به یک آرامستان بزرگ خواهد شد.
مهدی زارع استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزله هم مانند ناطقی الهی وقوع زلزله در تهران را بسیار مخرب توصیف میکند و بر این باور است که این حادثه میتواند بر تمام کشور اثر منفی و مخرب بگذارد. وی در ادامه گفت: گسل شمال تهران از ۳۰ هزار سال پیش تا کنون، هر سه هزار و ۵۰۰ سال یک زمینلرزه حدود هفت ریشتری داشته و آخرین زلزله هفت ریشتری هم برای سه هزار و ۲۰۰ سال پیش بوده است. زارع: رخداد یک زلزله مهم در نزدیکی یا داخل پهنه تهران میتواند یک مساله ملی، یا بهتر بگویم یک فاجعه ملی، باشد. طبیعی است که این موضوع با توجه به سابقه قبلی رخداد زلزله در تهران در آینده ممکن و محتمل است (یعنی موضوعی فرضی نیست) و تفاوت چنین زمین لرزه مهمی (که با بزرگای ۶ یا بالاتر میتواند رخ دهد) با زلزله مشابهی که مثلاً در کناره کویر مرکزی ایران اتفاق بیافتد، طبیعتاً در میزان اثری است که از ۲رویداد فرضی مشابه میتوانیم ببینیم. به طور منطقی و متاسفانه این اتفاق در تهران فاجعه بار خواهد بود. در خصوص میزان خسارتها میبایست کارشناسیهای دقیق صورت گیرد، تعابیرکلی برای برنامهریزیهای دقیق و علمی کفایت نمیکند. باید با عدد و رقم بدست آورد که برای هر منطقه تهران در هر رخداد زلزله احتمالی (بسته به اندازه، زمان رخداد در شب یا روز، فصل و شرایط محیطی) چه تبعاتی قابل انتظار است. سپس برپایه چنین اطلاعاتی میتوان مرحله به مرحله برای کاهش ریسک زلزله در تهران اقدام کرد و این موضوع به باور من کاملا شدنی است.
اما و اگرها در خصوص ورود ایران به دهه پرزلزله
ایران در طول یک دهه گذشته زمینلرزههای متعدد و فراوانی را نسبت به دهههای گذشته تجربه کرده است، برخی از زلزلهشناسان ایرانی از شکلگیری دهه جدید به لحاظ تنشهای زمین شناختی در ایران صحبت میکنند و بر این باور هستند که ایران از چهار سال پیش یعنی حدود ۱۳۹۶ خورشیدی وارد دهه پرزلزلهتر شده است، آنها زلزلههایی که در طول این مدت اتفاق افتاده را به عنوان اثبات مدعای خود ذکر میکنند. برای نمونه مهدی زارع بر این باور است که زمین به دور خود میچرخد و هر از گاهی سرعت چرخش آن کمی کم میشود. برای دههها، دانشمندان نوسانات کمی در طول روز برای زمین در حد یک میلی ثانیه بدست میآوردند. در سال ۲۰۱۷ استاد راجر بیلهام و دستیارش از پژوهشگران برجسته داشنگاه کلورادو استدلال کردند که این تغییرات جزئی میتواند بر زمان وقوع زمین لرزههای بزرگ اثر بگذارد و به طور بالقوه به پیشبینی آنها کمک کند.
آنها گفتند که در طول ۱۰۰ سال گذشته، کاهش سرعت زمین به طور شگفتانگیزی با دورههای افزایش جهانی در زلزلههایی با بزرگای ۷ ریشتر و بیشتر همبستگی خوبی داشته است. این افزایش پس از شروع کاهش سرعت چرخش زمین اتفاق میافتد. با سرعت چرخش آهستهتر، تعداد زمین لرزههای با بزرگای بیش از ۷ ریشتر به حدود ۱۵٪ بالاتر از متوسط بلند مدت افزایش مییابد. همچنین تعداد زمینلرزههای بزرگ در فواصل حدودا ۳۲ ساله به اوج خود میرسد. یک نوسان دورهای و چند دههای چند میلی ثانیهای تقریبا هر سه دهه یک بار کاهش مییابد و با رخداد فراوانتر زلزلههای بزرگتر همزمان میشود. هنگامی که چرخش زمین کند می شود، گوشته زمین در شعاع کمی کوچک میشود و محیط استوایی آن را چند میلیمتر کاهش پیدا میکند. از آنجا که ورقههای سخت لیتوسفر زمین قادر به کوچک شدن نیستند تا با این محیط کاهش یافته انطباق یابند، در عوض فشار را در مرزهای ورقهها افزایش میدهند، جایی که زمین لرزهها از قبل آماده رخداد هستند. این امر موجب فراوانتر شدن زمینلرزههای بزرگتر در یک پنجره زمانی ۱۰ ساله میشود.
از نگاه این استاد زلزلهشناس ایران وارد دهه پرزلزله شده است. زلزلههایی که اتفاق افتاده این گفته را تایید میکند، برای نمونه همین امسال ۲ زلزله که بیشتر از ۶ ریشتر بود؛ اتفاق افتاد. در طی چهار سال گذشته هم آمار لرزهخیزی این آمار را تایید میکند، یعنی اگر زلزله به بزرگای ۵.۲ به بالا را هم ترسیم کنیم در تمام مملکت فراوانتر بودن زمین لرزهها را میتوان دید.
ناطقی الهی معتقد است که ورود ایران به دهه پرزلزله پایه علمی ندارد و چنین بحثی نیست. وی بر این باور است که گسلها و زلزلهها یک دوران بازگشت دارند. دوره بازگشت این است که مثلًا براساس خصوصیات گسل منطقه و پهنه خاک هر گسل میتواند در هر ۲۰ سال یک زلزله ایجاد یا هر ۲۰۰ سال یک زلزله بالا ۷ریشتری تولید کند، برخی مواقع چون تاریخ اینها به انقضا میرسد و دوره بازگشت تمام میشود در یک دورانی تعداد زلزلهها زیاد میشود این به این معنی نیست که ما وارد دهه زلزله شدهایم، این به معنی دوره بازگشت زلزلههای قدیم است. چنین چیزی در بحث زلزله و زلزلهشناسی وجود ندارد.
سیستمهای هشدار سریع زلزله؛ راهکاری موثر در کاهش مخاطرات زمین لرزه
سیستمهای هشدار سریع زلزله، یکی از راههای کاهش مخاطرات زمینلرزه در کلانشهرها است که در ۲ دهه اخیر در جهان مطرح شده است. تعداد محدودی از کشورهای پیشرفته سیستم هشدار را به طور کامل به اجرا درآوردهاند و در حال بهرهبرداری هستند و برخی کشورها مانند ایتالیا، سوئیس، ترکیه، کره جنوبی و چین در حال اجرای نمونه پایلوت، راهاندازی یا تحقیق در این زمینهاند. به منظور کاهش مخاطرات احتمالی زلزلههای بزرگ، ضرورت دارد که یک سامانه هشدار سریع برای تهران در نظر گرفته شود.
ناطقی الهی در خصوص راههای کاهش مخاطرات زلزله بر این باور است که مسوولان باید تمام تدابیر برای کاهش توسعه تهران را به کار گیرند، باید اقداماتی در خصوص توقف ساخت و ساز و کوچک کردن شهر صورت گیرد، تاسیسات اصلی مثل دانشگاهها، پژوهشگاهها، کارخانجات و... به شهرهای دیگر منتقل شود. زیرا بعد از زلزله؛ تهرانی وجود نخواهد داشت و نه امکاناتی برای ادامه وجود خواهد داشت. ناطقی الهی استاد زلزلهشناس در خصوص کاهش آسیبپذیری زلزله در مناطق جنوبی بر این باور است که با مقاومسازی ساختمانهایی که در معرض خطرند، حذف ساختمانهایی که به طور کلی در زلزله آسیبپذیرند(مانند خانههای خشت گلی)، افزایش آگاهیهای عمومی و توسعه آموزشهای عمومی و تخصصی در دانشگاهها میتوان مخاطرات در برابر زلزله را کاهش داد.
بنا به گفته زارع برای چنین منطقههایی که زلزلهخیز هستند، باید اقدامات متعددی انجام داد تا ریسک خطر زلزله کاهش یابد. برای نمونه از توسعه شبکه محلی لرزهنگاری به عنوان شبکه سامانه هشدار پیش هنگام برای کمتر کردن ریسک و تجهیز هشدار سونامی در مناطق ساحلی، میتوان بهره برد. متاسفانه تاکنون این اتفاق نیفتاده، ایستگاه لرزهنگار و شدتنگاری در استان هرمزگان وجود دارد اما هنوز سامانه هشدار پیش هنگام در هرمزگان راهاندازی نشده و همچنین سامانه هشدار سونامی نیز در ایران وجود ندارد، زیرا این موارد از اصول بنیادی برای کاهش ریسک است.
برای پیشبینیهای نزدیک به واقعیت، باید در واقع زیرساختهای لرزهنگاری در این منطقه تقویت شود و زیرساختهای دانشی چون دپارتمان زلزله که در دانشگاه هرمزگان وجود دارد، توسعه یابد. به منظور کاهش ریسک میبایست نوسازی و مقاومسازی زیرساختهایی چون بیمارستان، نیروگاه، پالایشگاه و ... در اولویت قرار گیرد و بر ساخت خانههای مسکونی و مناطق صنعتی، نظارت دقیقتر و بیشتری صورت گیرد.
ضرورت بازتعریف دوباره از واژه مدیریت بحران
متاسفانه از مدیریت بحران، تعریف اشتباهی در ایران شده است، زیرا بیشتر چرخه آن به بعد از بحران و زلزله برمیگردد و این اقدام هیچ سودی در برنخواهد داشت، چون که پیش از بحران صورت نگرفته است، باید اسم آن را مدیریت امداد و نجات و اسکان نهاد. در حقیقت مدیریت بحران سیکلی است، یعنی تمام اقداماتی که در حین و بعد از یک سانحه خطر را کاهش می دهد. مدیریت بحران شامل مسایلی و اقداماتی می شود که ۹۰ درصد آن قبل از بحران باید انجام شود و مسوولان اقدامات اساسی برای کاهش آسیبپذیری مدیریت بحران را انجام دهند، برای نمونه مقاومسازیها را شروع کنند. اگر این اتفاقات انجام نشود، ریسک و آسیبپذیری افزایش مییابد.
زارع هم مانند ناطقی الهی ضمن اشاره به این موارد گفت: مساله کاهش ریسک یک مساله طولانی مدت به شمار میرود و معمولا با برنامهریزی مدیران حاکمیتی امکانپذیر است و مردم باید در این فرایند، مشارکت کنند زیرا اگر مشارکت مردم نباشد، این برنامهها قابل اجرا نیستند. زمینلرزه بندرعباس یادآوری این نکته مهم بود که در منطقه بندرعباس ما انتظار وقوع زلزلههای مهمی را باید داشته باشیم. با توجه به پیشینه زلزله در هرمزگان (۱۶ اسفند ۱۳۵۳ خورشیدی زلزله سرخون، زلزله یکم فروردین ۱۳۵۶ خورشیدی در خور بندرعباس، ۱۳۸۴ خورشیدی زلزلههایی به بزرگای بیش از ۶ ریشتر در استان هرمزگان به وقوع پیوست و در ۱۳۸۷ خورشیدی هم در جزیره قشم یک زلزله به بزرگای ۶ روی داد)، باید گفت که زلزلههای شدید در این منطقه، قابل انتظار است، حتی در یک دهه امکان وقوع چندین زلزله وجود دارد.
در واقع بزرگای زلزله بندرعباس مانند زلزله بم بود و اگر در بم ۳۰ هزار هموطن، جان خود را از دست دادند و در زلزله بندرعباس، تنها یک تن جان باخت، دلیلش این بود که زلزله بندرعباس در منطقه خالی از سکنه روی داد، یعنی جایی که تقریبا در شعاع حدود ۷ کیلومتر آن سکنهای زندگی نمیکرد. علاوه بر این، زمینلرزه در روز اتفاق افتاد که اینها همه به محدود بودن تلفات کمک کرد. زارع: زلزله اخیر بندرعباس نشان دهنده هشداری مهم است که برای آینده باید آماده بود، چون اگر این اتفاق داخل بندرعباس میافتاد، خسارت وحشتناکی میتوانست بر جای بگذارد، چون زلزله تصمیم نمیگیرد، جایی که اتفاق میافتد، کم جمعیت باشد یا پرجمعیت.
منابع:
[۱] . برای اطلاع بیشتر ر. ک مکان سنجی طراحی شبکه هشدار سریع زلزله تهران، نوشته مسعود مجرب، محمد پورمحمد شاهوار، مدیریت مخاطرات محیطی، دوره ۴ شمار ه۱، ۱۳۹۶، صص۶۳-۸۱.
نظر شما