نویسنده این کتاب روز سهشنبه در خصوص انتشار این کتاب به خبرنگار ایرنا گفت: این کتاب بخش کوچکی از تخیلاتم است. همیشه فیلم ها و رمان های تخیلی خارجی رو میدیدم و میخواندم و با خودم میگفتم که چرا ما از تاریخ و اساطیر و افسانه هامان مثل اونا استفاده نمیکنیم؟
خزایی ادامه داد: تاریخ کشور ما پر از افسانهها، اساطیر و داستان های اسطوره ای، تخیلی و ماورایی فوق العاده زیبایی است اما به آنها کم توجهی میشود، برای همین تصمیم گرفتم درباره اساطیر و افسانههای سرزمینم بنویسم.
وی افزود: رمان من با موضوع تخیلی عاشقانه است اما از اساطیر باستانی از جمله الهه های باستانی، محافظهای اساطیری و پری ها که همگی مربوط به تاریخ کشورمان هستند استفاده کردم و سعی کردم یک رمان تخیلی با استفاده از افسانه های خودمان بنویسم و مردم رو بیشتر با اساطیر خودمون آشنا کنم؛ پس دست به کار شدم و دنبال یک مکان خوب برای موضوع داستان گشتم و روستایی در شیراز رو پیدا کردم که یک تنگه بسیار زیبا به نام تنگه «رغز» داشت و کجا بهتر از آنجا که درست مثل افسانهها و قصهها زیبا و خیره کننده بود.
این نویسنده کرمانشاهی ادامه داد: حالا تنها چیزی که احتیاج داشتم چند تا شخصیت اصلی و کمی تخیل بود. داستان زندگی دختری جوان رو به تصویر کشیدم که توسط یکی از الهه های باستانی «آناهیتا» برگزیده می شود که به موجودات افسانه ای که در تنگه رغز زندگی میکردند کمک کند و از دست اهریمن چند هزار ساله ای که تنگه رو تسخیر کرده و محافظ منتخب الهه رو با یک طلسم به زیر دریاچه برده نجات بده و در این راه اتفاق های خطرناک و عجیبی برای خودش و خانواده اش میافتد و چیز های جدیدی را در زندگیش تجربه میکند.
خانم خزایی که سال ۱۳۸۰ در کرمانشاه متولد شده و هماکنون هم دانشجوی رشته فلسفه است در خصوص دلایل نوشتن این رمان هم گفت: از کودکی مدام در حال خیال پردازی بودم و همیشه در افکارم در دنیاهای خیالی زیادی زندگی میکردم و کلی شخصیت خیالی در ذهنم درست کرده بودم که برام مثل بهترین دوستانم بودند؛ زندگی کردن در دنیاهای خیالی و متفاوت همیشه آرزوی من بوده و هست، برای همین به کتاب خواندن رو آوردم و سعی کردم زندگی در تخیلات افراد مختلف و دنیاهای متفاوتی را تجربه کنم و این کار آنقدر برام لذت بخش بود که در ۱۷ سالگی تصمیم گرفتم خودم دنیاهای خیالی جدیدی را خلق کنم.
وی ادامه داد: برای همین شروع کردم به نوشتن، و در این راه مورد تشویق و حمایت دوستان و خانواده ام قرار گرفتم و این سبب شد که من از رویاهایم دست نکشم و ادامه بدم. بعد از کلی تلاش کردن سال پیش موفق به نوشتن اولین رمانم شدم و اولین دنیای خیالیم را ساختم؛ نوشتن برای من مثل یه پناهگاه شد که برای فرار از مشکلات و سختیهای زندگی به آن پناه بیاورم و از دنیای پر از دردسر و پر مشغلهای که داریم فاصله بگیرم و ذهنم را آرام کنم. با اینکه هنوز راه درازی در پیش دارم و نوشته هایم خیلی جای کار دارند و هنوز نمیتوانم خودم را یک نویسنده بدانم اما خوشحالم که توانستم جسارت این را پیدا کنم و افکار و تخیلاتم را روی کاغذ بیاورم و با مردم به اشتراک بگذارم.
این نویسنده جوان کرمانشاهی گفت: بعد از چاپ طلسم ابدی در حال نوشتن یک رمان تاریخی تخیلی از زمان هخامنشیان هستم که امیدوارم بتوانم با درآمیختن تخیلاتم با تاریخ باشکوه کشورمان یک رمان قابل قبول و در شأن تاریخ و اجدادمان رابنویسم.
صفحهآرایی این کتاب را «هستی مرادی» و طراحی جلد آن را «فاطمه یزدانیفر» انجام داده است.
نظر شما