اهمیت بسیج و نحوه شکل‌گیری آن

یاسوج - ایرنا - نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین(قرآن کریم) ما می‏خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!

 بسیج یک واژه فارسی است و معادل انگلیسی آن (mobilization) هست. در فرهنگ دهخدا  پیرامون معنای بسیج آمده است که: بسیج . پسیچ . ساختگی کارها و کارسازی‌ها و ساخته‌شدن و آماده گردیدن باشد خصوصاً ساختگی و کارسازی سفر.

در شاهنامه فردوسی هم واژه بسیج به‌کرات آمده است از جمله: تدبیر ملک را و بسیج نبرد            برتر ز بهمنی و فزون از سکندری .
بسیج در ادبیات سیاسی نظامی مدرن عبارت است از جمع‌آوری و آماده‌سازی نیروها و تدارکات نظامی برای جنگ و یا حتی موارد اجتماعی دیگر است.کلمه بسیج برای اولین بار درزمینهٔ نظامی در دهه ۱۸۵۰ برای توصیف آماده‌سازی ارتش پروس استفاده شد. تئوری‌ها و تاکتیک‌های بسیج از آن زمان تاکنون به‌طور مداوم تغییر کرده است. 
 اما در خصوص تاریخ بسیج در ایران تاریخ را که ورق بزنیم مشاهده می‌کنیم که دو قانون آمادگی ملی و بسیج غیرنظامی در تاریخ ۲۳اردیبهشت ۱۳۵۴ مجلس شورای ملی در همدیگر ادغام و در سال ۱۳۵۶ ابلاغ شد که این سازمان آمادگی‌های لازم را در مأموریت‌هایی چون کمک به آسیب‌دیدگان از سیل، زلزله، حوادث طبیعی و غیرطبیعی در افراد داوطلب به وجود آورد.
در سال ۱۳۵۷ مردم ایران  به‌اتفاق  و کاملاً یکپارچه به جنبش درآمدند و تحت رهبری حضرت امام حکومت جمهوری اسلامی را بنیان گذاشتند.تنها دو ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که ایران با شرایط ویژه‌ای روبرو شد.

در کردستان، ترکمن‌صحرا، خوزستان و برخی مناطق کشورمان دشمنان انقلاب ، امنیت کشور و موجودیت انقلاب تازه جوانه‌زده و بی‌دفاع را هدف قرار دادند.

ارتش شرایط انتقالی داشت، ساختار ژاندارمری برای دفاع از انقلاب فاقد ایدئولوژی لازم بود. نیروی‌های انقلابی در این دو نهاد نظامی و انتظامی تازه به فکر بازسازی و سازمان‌دهی منطبق بر اهداف  انقلاب افتاده بودند .

دو نیروی کم‌حجم ولی با ساختار چریکی و عقاید بسیار آرمانی تشکیل‌شده بود که با انگیزه کافی برای دفاع از انقلاب آماده هر نوع جانفشانی بودند ولی ابزار و نیروی کافی در اختیار نداشتند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با مأموریت نظامی و مکمل ارتش و کمیته انقلاب اسلامی با مأموریت انتظامی و مکمل ژاندارمری مأموریت‌های انقلابی خویش را انجام می‌دادند.ولی این نیروهای چهارگانه توان خنثی‌سازی آن‌همه نقشه‌های ضدانقلاب را در داخل شهرها و مرزها نداشتند و راه نجات استفاده از ظرفیت‌های مردمی و چاره کار تشکیل بسیج مردمی بود.
چنین شد که رهبری مردمی انقلاب با تیزبینی و درایت خاصی ،ایده تشکیل سازمان مردمی بسیج مستضعفین را ارائه می‌نماید. حضرت امام خمینی(ره)  در جمع افراد سپاه پاسداران در روز چهارم آذرماه سال ۱۳۵۸ در موضوع اهمیت شناخت موقعیت و شرایط زمان برای طرح مسائل، بر رویارویی قدرتمندترین زورگوی جهان و ضرورت مواجهه همه قوا علیه آمریکا تأکید ورزیدند و با صراحت فرمودند:
"یک کشوری با ۲۰ میلیون جوان که دارد می تواند بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این‌یک همچو مملکتی آسیب بردار نیست." این راهکار کاملاً مطمئن مبتنی بر اعتماد به پشتوانه مردم تنها راه ابقای نظام نوپای انقلاب بود.
همین فرمان شفاهی و دستور نظامی، آغاز تشکیل سازمانی به نام بسیج مستضعفین شد. مطابق این دستور در ۱۹ تیرماه ۱۳۵۹  تشکیل سازمان بسیج ملی به تصویب شورای انقلاب رسید و  بر اساس این مصوبه قانونی، رئیس سازمان بسیج ملی از طرف رهبر یا شورای رهبری منصوب و خط‌مشی کلی آن توسط شورای عالی دفاع تعیین می‌شد.

از همین رو نهادی با عنوان بسیج ملّی به ریاست سرهنگ کوچک زاده تشکیل شد که مقرر شد در هر استان، حلقه‌ای چند نفرِ زیرمجموعه آن باشد و به همین ترتیب در شهرستان‌های هر استان نیز اعضایی داشته باشد.
قصه ناامنی‌ها مرزی و قومی هرروز ابعاد گسترده‌تری را پیدا می‌کرد.بسیاری از نیروهای سپاه برای نجات کردستان به منطقه کردستان اعزام‌شده بودند. دشمن در این لحظه به فکر طراحی کودتا برآمده است. با شکست کودتای ارتش و آلوده کردن بخشی از فرماندهان رده‌بالای ارتش ، حمله نظامی به نوار مرزی ایران از جانب ارتش بعثی که به‌اصطلاح با کلاشنیکف‌های آمریکای مسلح شده بود صادر می‌شود.
قاعده کار درروند سیاست بین‌الملل این است که رهبرانی که با چنین هجمه‌هایی روبرو می‌شوند کوتاه بیایند و با دادن امتیازاتی قصه را فیصله دهند. برخلاف سیاست‌های معمول،رهبری جامعه ایران با اتکا به مردم انقلابی و درصحنه و با توکل بر خدای متعال سیاست مقاومت را پیش می‌کشد. 
متأسفانه دستوری که امام یک سال پیش صادر کرده بود هنوز در گیرودار بروکراسی معیوب و بیمار بوده است و هیچ سازمان و تشکیلات منسجمی برای استفاده از این ظرفیت عظیم تأسیس نشده بود.

گروه‌های مردمی مثل گروه‌های جنگ‌های نامنظم و گروه هاشمی و غفاری در منطقه حاضر شدند. سپاه نیز با ساماندهی برخی از داوطلبان و جوانان و دانشجویان به مدیران روشن‌بین ،نشان دادند که صرفاً یک نیروی مردمی نظامی توان بسیج نیروهای مردمی برای مأموریت‌های مردمی را دارد.
در استان کهگیلویه و بویراحمد،نیروهای مردمی زیادی اعم از عشایر و جوانان آمادگی خود را برای اعزام به جبهه‌های جنگ اعلام نمودند و بر طبق قانون بسیج ملی، ژاندارمری‌ها و پاسگاه‌ها  وظیفه ساماندهی و مسلح کردن آن‌ها را داشتند.

طنز تلخ ماجرا این است که کشوری که ادعا می‌شد دارای زرادخانه‌های بسیار زیادی است امکاناتی برای مسلح کردن این داوطلبان هم نداشت. این عشایر و نیروهای مردمی با  تفنگهای قدیمی و برنوی شخصی به مناطق جنگی اعزام می‌شوند. بنا به نقل خاطرات این داوطلبان ،ارتش از عهده تأمین غذا و لجستیک آن‌ها هم عاجز ماندند و درحالی‌که جبهه‌ها احتیاج به حتی یک نیروی بیشتر داشتند آن‌ها را مرخص می‌نمایند و به محل خود برمی‌گردند.
باوجوداین همه بی‌توجهی، برخی از نیروهای داوطلب،در جبهه ماندند ، آن‌ها عمدتاً در گروه‌های رزمی سپاه ، گروه موسوم به هاشمی و جنگ‌های نامنظم به دفاع از خاک میهن پرداختند.
شهید سعید محمد لطیف فر در کتاب حرمان فاو به شرح خاطرات خویش و سختی‌ها و بی‌توجهی‌های تدارکاتی و تسلیحاتی در این دوران بی‌توجهی به  نیروهای مردمی شهید هاشمی می‌پردازد.

شهید امرالله تقوی که به‌عنوان نیروی مردمی به منطقه حمیدیه می‌روند در آن زمان از غربت هم‌سنگران خویش ،غمنامه‌هایی زمزمه می‌نمود. نیروهای عملیاتی واکنش سریع سپاه پاسداران گچساران که از مدت‌ها در مناطق کردستان و سومار و قصر شیرین از این مملکت دفاع می‌نمودند با شروع جنگ تحمیلی توانستند با ساماندهی مجدد و حمایت نیروهای مردمی در سخت‌ترین نقطه آبادان سنگر گرفته و از سقوط شهرآبادان جلوگیری نمودند.
استان ما تا پایان سال ۱۳۵۹شمسی یعنی در طی ۶ ماه اول جنگ،  ۲۴ شهید در کردستان و منطقه جنوب تقدیم انقلاب نموده است.که از این میان عباس حیدری ،اروجعلی شجاعی بلو غلام‌حسین طویلی، شاهرخ پرهون ، پنجعلی بهرامی ، حسن حاتمی، حشمت الله رخسار از نیروهای مردمی و غیرنظامی بوده‌اند و بقیه شهدا جمعی ارتش و از کادر رسمی سپاه بودند.
در اینجا بحث  ما خیانت نیست ولی همواره یک سوال در ذهن ناظران کاملا بی طرف موج می‌زند که وقتی خطر همه ما را تهدید می‌کند وقتی هرروز شاهد پیشروی نیروهای دشمن هستیم چرا و به چه دلیلی نیروهایی که قصد دارند به کمک کشور بشتابند باید از فرمانده کل قوا و فرماندهی جنگ التماس نمایند که به آن‌ها اجازه فداکاری دهند و باکمال تعجب جواب منفی دریافت نماید؟
سوال دیگری که مطرح هست ، اگر با همین نیروهای معدود سپاه و نیروی ارتش جنگ را ادامه می‌دادیم و توجهی به نیروی مردمی و بسیج مردمی نمی‌کردیم  ،نتیجه جنگ چه می‌شده است؟
تاریخ تحلیلی جنگ حکایت از این است که معطل ماندن ظرفیت بسیج علی‌رغم دستور مؤکد امام، که بیش از یک سال طول کشید کفه ترازو را به نفع دشمنان سنگین‌تر می‌نمود.جلوی این اشتباه و خطا باید گرفته شود. اگر به این ظرفیت توجه نکنیم در جنگ قافیه را باختیم .
نیروهای انقلابی که در مجلس بودند هم  از این وضعیت به‌شدت ناراضی بودند تحت تأثیر گزارش‌ها نیروهای رزمنده  دلسوز و مشاهدات خویش به فکر احیای بسیج و استفاده از ظرفیت های مردمی افتادند. بسیج یک‌نهاد انقلابی است.دستور امام هست. باید این نهاد به نهاد انقلابی دیگری وصل شود تا برآیند این نیروها ، انرژی‌های فوق‌العاده انقلاب را به دنیا نشان دهد.

این موضوع در جلسه ۲۸دیماه۵۹ مجلس شورای اسلامی  مطرح و قانونی به نام ادغام سازمان بسیج ملی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تصویب و در مورخ۲۱بهمن ماه ۵۹ توسط شهید محمدعلی رجایی نخست‌وزیر برای اجرا ابلاغ می‌گردد.
و چنین شد که به سپاه پاسداران دستور داده‌شده است که به فکر احیای ارتش بیست‌میلیونی و بسیج مردم برای اخراج نیروهای غاصب از مملکت ایران و نهایتاً شکست کامل آن‌ها باشد.ولی سپاه پاسداران هم در این دوران ،به دلایل سیاسی از سوی ابوالحسن بنی‌صدر فرمانده کل قوا،امکانات کافی برای گسترش و اجرای دستور و قانون فوق نداشته است. بااین‌وجود در سطح شهرستان‌ها و واحدهای سپاه واحدی به نام بسیج مستضعفین طراحی و یکی از اعضای شورای فرماندهی را به‌عنوان فرمانده بسیج مستضعفین آن منطقه منصوب نمودند.
در قسمت بعد به تشکیل بسیج در استان کهگیلویه خواهیم پرداخت.
*بسیجی منطقه۹ ناحیه پنح اعزامی از کهگیلویه و بویراحمد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha