۱۱ بهمن ۱۴۰۰، ۹:۱۱
کد خبر: 84623860
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

بازگشت «آنا کریستی» بعد از ۵۷ سال به کتابفروشی‌ها

تهران- ایرنا- نمایشنامه چهارپرده‌ای «آنا کریستی» نوشته یوجین اونیل به ترجمه صفدر تقی‌زاده و محمدعلی صفریان بعد از ۵۷ سال تجدید چاپ شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، نمایشنامه آنا کریستی اول بار به سال ۱۳۴۳ توسط انتشارات فرانکلین و شرکت سهامی نشر اندیشه منتشر شد و تا سال جاری رنگ تجدید چاپ ندید. این نمایشنامه که یوجین اونیل آن را در سال ۱۹۲۱ نگاشت و همان سال به صحنه راه یافت، سال بعد اولین جایزه پولیتزر را برای اونیل به ارمغان آورد. 

آنا کریستی در چهار پرده زندگی دختری به نام آنا را روایت می‌کند که بعد از سال‌ها دوری به دیدن پدرش، کارگری در بندر نیویورک می‌رود. اما با دیدن وضعیت پدرش تصوراتش از او بهم می‌ریزد، با وجود این تصمیم می‌گیرد مدتی را کنار پدرش بماند.

کریستی مورد علاقه سینمادوستان نیز بود و دو بار در سینما اقتباس شد، اولین بار در سال ۱۹۲۹ و توسط جان فدرر گریفیت وری و توماس اینس و بار دوم کلرنس براون در سال ۱۹۳۱ از روی آن فیلمی ساخت.
با آنکه هم اونیل نام مشهوری در تئاتر جهان است و هم آنا کریستی نمایشنامه‌ای مطرح، ترجمه دیگری از این اثر (دست‌کم بر اساس اطلاعات کتابخانه ملی) به فارسی در دست نیست.

ترجمه فعلی با یادداشت کوتاهی از مدیر نشر نریمان آغاز می‌شود که وی در بخشی از آن می‌نویسد: نثر دیالوگ‌های شخصیت‌ها در نمایشنامه‌های یوجین اونیل عامیانه و دشوار است. در دیالوگ‌های اونیل، کلمات به صورت شکسته و با لهجه کارگرهای کشتی‌های باربری ادا می‌شوند که این ویژگی‌ تا حد ممکن در ترجمه فارسی نیز منعکس شده است. (ص. ۵)

کتاب با معرفی مختصری از اونیل و آثاراش ادامه می‌یابد و با معرفی شخصیت‌ها و صحنه‌ها در پرده اول مطابق معمول نمایشنامه‌ها آغاز می‌شود. هر چند انتظار نابجایی نبود ناشر در این چاپ که بعد از مدت‌ها به بازار آمده است توضیح بیشتری هم در مورد این اثر اونیل، هم در مورد کلیت زندگی و فعالیت‌های این نمایشنامه‌نویس آمریکایی ایرلندی‌تبار و بیشتر از آن در مورد کارهای تقی‌زاده و صفریان ارائه می‌داد و با مقدمه‌ای مفصل‌تر شروع می‌کرد. 

مترجمان در ترجمه گفت‌وگوهای بین شخصیت‌ها ضمن حفظ لحن شخصیت‌ها شکسته‌نویسی را رعایت کرده‌اند. مثل اینجا: جانی: یادم می‌یاد یه وقت بهم گفت یه دختری داره که تو یکی از شهرهای غربی زندگی می‌کنه. (نامه را روی صندوق حساب می‌گذارد.) وقتی فکرشو می‌کنم به نظرم می‌یاد یه قرنه که این بابا، کریسو ندیدم. (بارانی‌اش را می‌پوشد، به انتهای پیشخان‌باز می‌آید.) دیگه باید برم خونه. خداحافظ تا فردا. 
لری: شب بخیر ارباب. (ص. ۱۸)

البته که سیر تغییر و تطور زبان امروز و تقریبا ۶۰ سال قبل را نباید نادیده گرفت؛ زیرا اگر امروز می‌خواستیم این گفت‌و گو را شکسته و با لحن جاشوهای بندر (هر بندری) بنویسیم، شکلی کاملا متفاوت می‌یافت. 

طعم بهتری از ترجمه این اثر را می‌توان در توصیف‌های اول هر پرده خواند؛ جایی که مترجمان کمتر تحت تاثیر ضرورت رعایت لحن و لهجه شخصیت‌ها هستند و البته متن نشان‌دهنده تفاوت‌های زبانی امروز و آن روز است. مانند اینجا: پرده بالا می‌رود، آنا نزدیک حلقه طنابی که فانوس بر آن قرار دارد، ظاهر می‌شود. سالم و سرحال به نظر می‌آید و صورتش رنگ طبیعی خود را بازیافته است. کت مشمعی سیاه‌رنگی پوشیده، اما کلاه به سر ندارد و با حالتی شگفت‌زده به مه غلیظ خیره شده است. در خوابگاه گشوده می‌شود و کریس ظاهر می‌شود. لباس مشمعی زردرنگ- کت و شلوار و کلاه- پوشیده و چکمه‌های ساق‌بلند جاشوان را به پا دارد. (ص. ۵۳)
 
ترجمه‌ای از زوج مترجم؛ تقی‌زاده و صفریان

صفدر تقی‌زاده (۱۳۱۱ تا ۱۴۰۰) نامی مشهور در عرصه ترجمه ادبی امروز ایران، دانش‌آموخته ادبیات انگلیسی و دانشکده نفت آبادان با محمدعلی صفریان (۱۳۰۸ تا ۱۳۶۷) دیگر مترجم این اثر در دانشکده نفت آشنا و دوست شد و اولین همکاری آنها در ترجمه نمایشنامه‌ای برای اجرا در روز دانش‌آموختگی صورت گرفت. آنها همکاری خود را در زمینه ترجمه بعدها با ترجمه آثار مختلفی از جمله مرگ در جنگل از شرود اندرسن، اهریمن پیر از پرل باگ و چند نمایشنامه دیگر از اونیل ادامه دادند تا وقتی صفریان اواسط دهه ۶۰ از ایران مهاجرت کرد و بر اثر سکته قلبی در سن ۵۸ سالگی در آمریکا درگذشت در حالیکه هنوز آثار چاپ نشده زیادی داشت. 

صفدر تقی‌زاده هم ۲۳ مرداد سال جاری و بعد از مدت کوتاهی تحمل بیماری در آمریکا درگذشت.

تقی‌زاده جایی در مورد شیوه کاری با صفریان گفته است: «به این صورت بود که دو سه صفحه را بنده ترجمه می‎ کردم و دو سه صفحه را صفریان. بعد هر کدام ترجمه دیگری را می‎ برد و می‎خواند و نکاتی که به نظرش می ‎رسید یادداشت می ‎کرد. بعد این نکات را با هم مرور می‎ کردیم و باز مطلب را از نو می‎ خواندیم و پاک‎نویس‎ می‌‎کردیم. کار وقت‎گیری بود، اما ترجمه نسبتاً دقیق و رضایت ‎بخش از آب درمی ‎آمد». 

تقی زاده غیر از مترجم به نوعی منتقد ادبی و نظریه‌پرداز نیز بود و سابقه تدریس در دانشگاه های مختلف از جمله علامه طباطبایی و شهید بهشتی و تهران را نیز در کارنامه داشت.

ذهنی خلاق و روحی ناآرام

یوجین اونیل (۱۸۸۸ تا ۱۹۵۳) در تئاتر قرن بیستم نامی مطرح است. وی از والدینی ایرلندی‌تبار، در هتلی در محله برادوی نیویورک متولد شد. پدرش هنرپیشه تئاتر بود و کودکی و اوایل نوجوانی‌ او همراه با پدر و مادر در سفرهای دورودراز برای اجرای تئاتر گذشت، به مدارس شبانه‌روزی رفت، سال‌ها در جست‌وجوی معنای انسانیت و زندگی سفرهای طولانی کرد، مشاغل مختلف از استخراج طلا در معادن هندوراس تا ملوانی و روزنامه‌نگاری را آزمود و بعد از دوره‌ای استراحت اجباری به دلیل ابتلا به بیماری سل نوشتن را آغاز کرد؛ پنجره‌ای رو به جاودانگی که برای وی همزمان افتخارات زیادی از جمله چهار جایزه پولیتزر و جایزه نوبل ادبیات (۱۹۳۶) را به ارمغان آورد.

اونیل از اواسط دهه سوم زندگی (۱۹۱۴) نویسندگی را آغاز کرد و در قریب به نیم قرن نویسندگی نزدیک به ۵۰ نمایشنامه تک‌پرده و چندپرده‌ای نگاشت. اما این ذهن سرشار از روایت و نمایش از نظر جسمی و در زندگی خانوادگی به آن اندازه خوش‌شانس نبود. وی سه بار ازدواج کرد و هر بار بعد از چندی ناکامی را چشید، پسرش یوجین اونیل دوم از همسر اولش در سال ۱۹۵۰ به دلیل سال‌ها افسردگی و اعتیاد خودکشی کرد، دخترش اونا یونیل از همسر دومش در ۱۸ سالگی با چارلی چاپلین (۱۸۸۹ تا ۱۹۷۷)، هنرپیشه مشهور انگلیسی، ازدواج کرد. رنجش یوجین اونیل از این وصلت باعث شد تا پایان عمر او را نبیند، شین اونیل پسر دیگرش از همسر دومش به گرداب اعتیاد افتاد و سال‌ها بعد خودکشی کرد و اونا اونیل که توسط پدر از ارث و دیدار محروم شده بود، تنها وارث او ماند.

اونیل با توجه به بیماری‌های پیشین، افسردگی و اعتیاد به الکل از ۱۹۵۰ به بعد با مشکلات بیشتری از جمله ابتلا به پارکینسون نیز مواجه بود. وی که در سال‌های پایانی عمر توان نوشتن را از دست داده بود در نهایت همانطور که در هتلی در برادوی متولد شده بود در اتاقی در هتل شرایتون بوستون دنیای فانی را ترک کرد، در حالیکه هنوز و همچنان داستان‌ها و نمایش‌های ننوشته در سر داشت. 

آنا کریستی نوشته یوجین اونیل ترجمه صفدر تقی‌زاده و محمدعلی صفریان با ویرایش طناز تقی‌زاده و مهشید شاکری به همت نشر نریمان و فارابی در ۱۴۵ صفحه قطع رقعی و ۱۱۰۰ نسخه منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha