همایش بین المللی «دانشگاهیان و صلحآفرینی در منطقه فرهنگی نوروز» است با حضور استادانی از ۱۳ کشور منطقه، چهارشنبه ۲۰ بهمن برگزار شد. در این همایش انجمن علمی مطالعات صلح ایران و موسسه فرهنگی اکو با پشتیبانی علمی دانشگاه علامه طباطبایی در تهران، دانشگاه آرل در استانبول و دانشگاه دولتی اوستیای شمالی در ولادی قفقاز روسیه دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه مازندران و نیز دانشگاه دولتی خاورشناسی تاشکند در ازبکستان، دانشگاه ملی اورسیا در قزاقستان، موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، مرکز نشر دانشگاهی، مرکز مطالعات اورسیای مرکزی دانشگاه تهران، خانه اندیشمندان علوم انسانی، بنیاد مطالعات قفقاز و انجمن ایرانی مطالعات منطقهای همکاری و مشارکت داشتند.
نوروز؛ نمک سیاست خارجی ایران
«محسن خلیلی» عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص کاربست نوروز در سیاست خارجی با دیدگاه انتقادی به ارائه سخنرانی پرداخت. وی در همین خصوص میگوید: هنگامی که ما صحبت از نوروز و سیاست خارجی به میان میآوریم، ۲ جنس غیرمتعارف میخواهیم با هم پیوند دهیم که نام یکی را «پرنیانی و زعفرانی» و دیگری را «آهن آب داده یمانی» گذاشتهام. منظور از آهن آب داده یمانی همان کارویژههایی است که ما از سیاست خارجه انتظار داریم و منظور از پرنیانی و زعفرانی همان موضوعی است که ما از نوروز انتظار داریم. بنابراین پیوند این ۲ با هم بسیار سخت است.
خلیلی در ادامه سخنان خود به سیاست برخورد با نوروز در کشور میپردازد و عنوان میکند: ما در نگاه سیاسی خود به صورت صحیح به نوروز نگاه نکردهایم و اعیاد دیگر را نسبت به نوروز ترجیح دادهایم که این کار غلطی بود. به همین دلیل میبایست در سیاست خارجی ابتدا رفتار خود را در خصوص نوروز اصلاح کنیم و سپس آن را بر سر سفره سیاست خارجی دعوت کنیم. پس تا این رفتار کژمدار را اصلاح نکنیم استفاده از نوروز باعث تخریب خود نوروز خواهد شد. بنابراین بهتر است که سبک رفتاری خودمان را تغییر دهیم و اگر سبک رفتاری خودمان در عرصه سیاست خارجه تغییر دادیم، دیگران موقعی که به برگزاری جشن نوروز دعوت میشوند، احتمالاً این جشن را نه دیدگاه ایرانگرایانه با محوریت ایران بلکه به عنوان مفهوم فرهنگی که میتواند فراتر از مرزهای یک کشور برود، خواهند دید. پس نوروز برای سیاست خارجی ایران نمیتواند غذا شود اما به شرطها و شروطها میتواند نمک شود.
فقدان تعلق هویتی و فرهنگ آگاهی تاریخی صلح در منطقه نوروز
«علی اشرفنظری» دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران سخنان خود را اینگونه آغاز کرد که ما باید در رشتههای دانشگاهی این پرسش جدی مطرح کنیم که نسبت تاریخی فرهنگ و هویت در منابع درسی تا چه حد با منطقه نوروز پیوند دارد؟ یعنی با ایدهها و زمینهها و آن چیزی که ما به عنوان احساس تعلق از آن یاد میکنیم. یا اینکه چگونه میتوان هویتهای موجود را در ارتباط با خاطرات جمعی، سیاستهای نمادی و نظام نشانهها و رمز و نمادها و ...برای درانداختن ایده صلح منطقهای تحلیل کنیم؟ واقعیت این است که ما در منابع و سرفصلها و متونی که در دانشگاهها تدریس میکنیم یک نوع غفلت بزرگ از جایگاه نمادهای فرهنگی و تاریخی شاهد هستیم و ما نتوانستهایم خودآگاهی فرهنگی و تاریخی ایجاد کنیم. بنابراین یک درک درست و بایستهای از این خودآگاهی فرهنگی و هویت که میتواند یک درک مشترک ایجاد کند، به دست نیاوردهایم.
اشرفنظری در ادامه اظهار میدارد: بسیاری از دانشجویان در کشورهای دیگر همچون تاجیکستان هستند که برای هویت ایرانی کارهایی انجام میدهند اما دانشجویان ایرانی به این مهم توجهی ندارند. در حالی که آنها با یک زبان همدل و نگاه کاملاً فرهنگی به این تعلقات فرهنگی و اشتراکات تمدنی توجه میکنند. پس باید زمینهای فراهم کنیم که این زمینه کمک کند تا هویت به مثابه میدان فرصتها و ایجاد چشماندازهای جدید و در عین حال درک محدودیتهایی که در این حوزه وجود دارد، توجه کنیم.
دانشگاهیان ایران و رویکرد دولت تمدنی در دیپلماسی عمومی نسبت به منطقه فرهنگی نوروز
«محمدجعفر جوادیارجمند» دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران با در نظر گرفتن تمدن به منزله مبنای تحلیل به نقش تمدن و فرهنگ در سیاست خارجی ایران نسبت به منطقه فرهنگی نوروز میپردازد.
ایران فرهنگی به معنای اشتراکات فرهنگی، تاریخی و اسطورهای میان کشورها یا ملتهایی است که گرچه به لحاظ سیاسی و حقوقی از استقلال برخوردار هستند اما به لحاظ فرهنگی و تمدنی همبستگی و وفاقهای تاریخی شایان التفاتی دارند.
جوادیارجمند در ابتدا به نوروز؛ استمرار در کشاکشهای تاریخی میپردازد و میگوید: ایران فرهنگی به معنای اشتراکات فرهنگی، تاریخی و اسطورهای میان کشورها یا ملتهایی است که گرچه در شرایط کنونی به لحاظ سیاسی و حقوقی از استقلال برخوردار هستند و حاکمیت آنها قابل احترام است اما به لحاظ فرهنگی و تمدنی همبستگی و وفاقهای تاریخی شایان التفاتی دارند. این همآوازی فرهنگی و تمدنی را میتوان در وجود مختلف از آیینها تا مفاخر و فرزانگان تاریخی مثال زد. نوروز یکی از مهمترین مظاهر چنان اشتراکات تاریخی و فرهنگی است. مانایی جشن نوروز در درازای تاریخ آن را به منزله کهنترین آیین معروف ایرانی برجسته کرده است. تکریم چنان جشنی در گستره جغرافیایی، شایان تامل چنین مینماید که آیین نوروز یک مولفه فرهنگی مشترک میان مردمان سرزمینی با عقاید متعدد، پوششهای متنوع و زبانهای مختلف است. در حقیقت آیین نوروز تجلی ذهنیت یا خاطره تاریخی مشترک میان مردمان یک حوزه تمدنی است که از عهد باستان تا دوره اسلامی و دوران معاصر استمرار یافته است.
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران در ادامه به حوزه تمدنی نوروز در دوره معاصر میپردازد و میافزاید: با تاملی در جغرافیای فرهنگی میتوان گفت نوروز یکی از جدیترین مولفههای هویتی است که در کنار سایر تجارب و خاطرات، ایران فرهنگی و مناطق حوزه تمدنی ایران را به لحاظ تاریخی و فرهنگی به یکدیگر پیوند میدهد. نوروز نمادی از استمرار و پیوستگی تاریخی مشترک و حافظه تاریخی مردمان حوزه تمدنی ایران است. گسترهای شامل ایران، قفقاز، کردهای خاورمیانه و برخی از اعراب تا تاجیکستان، قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هندوستان.
جوادیارجمند در پایان به مبحث دانشگاهیان ایران و منطقه فرهنگی نوروز میپردازد و عنوان میدارد: دانشگاهیان ایران بیش از هر گروه و جریانی میتوانند در زمینه دیپلماسی عمومی نقش ایفا کنند. با توجه به نقش مسائل تاریخی، فرهنگی، تمدنی و هویتی ایران میتوان از آنها جهت آگاهیبخشی و افزایش اعتبار مملکت بهره گرفت. خوانش چنان فرهنگی و تمدنی برعهده دانشگاهیان است. شنیدن و سخن گفتن مسالهای مهم در دیپلماسی عمومی است که دانشگاهیان ایران بیش از هر جریان و گروهی میتوانند در این زمینه بازیگری کنند. اثرگذاری جامعه مدنی و طبقه متوسط تحصیل کرده در سیاست خارجی، به افزایش اعتبار و تشخیص جهانی دولت یاری میرساند. دانشگاهیان و نخبگان فکری ایران با بازیگری در دیپلماسی عمومی ایران میتوانند ضمن بازگشت به فرهنگ و داشتههای تمدنی، مقدمات لازم جهت حصول تفاهم حداکثری برای برقراری صلح و تامین منافع مشترک را مهیا سازند.
نظر شما