پیروزی انقلاب اسلامی ایران طلیعه اضمحلال رژیم صهیونیستی

تهران - ایرنا - رژیم صهیونیستی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ (۱۱ فوریه ۱۹۷۹) با سقوط رژیم طاغوتی در ایران، اصلی ترین حامی خود در منطقه را از دست داد و از همان زمان، اضمحلال اشغالگران قدس نیز کلید خورد.

۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نه فقط برای مردم ایران سرآغاز پیروزی و تحول بود، بلکه برای مردم منطقه و جهان نیز نقطه عطفی شد برای رهایی از زیر یوغ رژیم های مستبد و وابسته؛ رژیم هایی که برای حفظ خود به جای تکیه بر مردمانشان، به قدرت های آن روز وابسته بودند.

هرچند سقوط رژیم پهلوی برای مردم ایران و منطقه خوشایند بود، ولی در مقابل مقامات واشنگتن و تل آویو با سقوط رژیم وابسته در ایران با پدیده ای غم انگیز روبه رو شدند که تمامی رویاها و برنامه های آنها در منطقه را بهم ریخت و دست آنها را برای ادامه چپاول منابع ایرانیان بست.

در حالی که در آن زمان تمامی کشورهای عربی منطقه مخالف سیاست های رژیم اشغالگر صهیونیستی و جنایات آن علیه فلسطینیان بودند، اما رژیم پهلوی و خصوصا شخص محمد رضا، شاه مخلوع ایران حامی اقدامات جنایت بار رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی و منطقه بود و در عین حال تل آویو نیز حامی رژیم پهلوی در سرکوب مردم ایران و انقلابیون بود.

مقامات تل آویو پس از تاسیس نامشروع رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین در سال ۱۹۴۸، احیای رویای «نیل تا فرات» را در دستور کار خود قرار دادند و در این مسیر از حمایت های قدرتهای آن زمان همچون آمریکا و شوروی سابق برخوردار بودند؛ با تاسیس رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغال شده فلسطین، برخی از رژیم های دست نشانده نیز به تبعیت از قدرت غرب و شرق به حمایت از رژیم تل آویو پرداختند که شاه مخلوع ایران نیز جزو همین دسته قرار داشت، اقدامی که به دو دلیل انجام شد، مقابله با اعتراضات داخلی با کمک صهیونیست ها و دیگری شاخ و شانه کشیدن در مقابل رژیم های عربی منطقه. در مقابل صهیونیست ها نیز از وجود رژیم طاغوتی ایران برای تثبیت رژیم اشغالگر قدس و همچنین برای تحقق احیای رویای نیل تا فرات بهره می بردند.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و زحمات مردم، نقشه صهیونیست ها و آمریکایی ها در منطقه با مشکلات فراوانی روبه رو شد.

یکی از مهم ترین آرمان های امام خمینی (ره) معرفی رژیم صهیونیستی به عنوان «غده سرطانی» در منطقه و مقابله با آن بود که این موضوع پس از پیروزی انقلاب اسلامی کلید خورد، موضوعی که شاید به دلیل شکست کشورهای عربی در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ و حمایت های بی چون و چرای آمریکا و کشورهای غربی و شوروی سابق از رژیم اشغالگر قدس، تحقق و تصور آن در آن برهه بسیار سخت بود، اما ظهور پدیده ای به نام «حزب الله» لبنان و مقابله جانانه این جنبش با رژیم صهیونیستی در مسیر اهداف امام خمینی (ره) نشان داد که پیروزی بر صهیونیست های غاصب دور از دسترس نیست.

شکست ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ ۲۰۰۰ و فرار از لبنان و در ادامه شکست دوباره آنها در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ نشان داد که نابودی غده سرطانی صهیونیسم نه تنها رویا نیست، بلکه واقعیتی ملموس می باشد که نشانه های آن هویدا شده است.

از مشکلات اساسی رژیم صهیونیستی می توان به ظهور و بروز جنبش های مقاومت در سرزمین های اشغالی اشاره کرد؛ جنبش هایی همانند «حماس» و «جهاد اسلامی» که پس از انقلاب اسلامی تشکیل شدند و در سال های اخیر به پاشنه آشیل رژیم تل آویو تبدیل شده اند.

رژیم صهیونیستی در ۱۴ جنگ داخلی و خارجی با عرب ها درگیر بوده که دو جنگ داخلی آن یعنی جنگ ۲۲ روزه سال ۲۰۰۸ و جنگ ۱۱ روزه سال جاری که در ۳۱ اردیبهشت ماه به پایان رسید، از آن جمله می باشد.

رزمندگان مقاومت فلسطین در دو جنگ یاد شده ضربات سنگینی به دشمن صهیونیستی وارد کردند که در تاریخ تاسیس نامشروع این رژیم کم سابقه بود. هرچند فلسطینیان در جنگ ۲۲ روزه به پیروزی دست یافتند، اما جنگ ۱۱ روزه سال جاری نقطه عطفی برای مقاومت ضدصهیونیستی بود، چرا که این جنگ به چالشی برای مقامات صهیونیست تبدیل شد.

مهمترین چالش صهیونیست ها شلیک ۴ هزار راکت و موشک از غزه به مراکز نظامی و اقتصادی رژیم صهیونیستی و ناکامی صهیونیست ها در مقابله با آنها بود، به حدی که اکثر این راکت ها و موشک ها از گنبد باصطلاح آهنین و یا همان گنبد پوشالی عبور و به اهداف خود اصابت کرد.

تا پیش از این صهیونیست ها همواره تبلیغ می کردند که هیچ چیزی نمی تواند از دید گنبد باصطلاح آهنین عبور کند، ولی راکت ها و موشک های رزمندگان مقاومت فلسطین خط بطلان روی این ادعا صهیونیست ها کشید و کابوس دیگری برای آنها رقم زد.

کابوس دیگر صهیونیست ها در یک ماه اخیر و با حمله موشکی و پهپادی پنج مرحله ای رزمندگان یمنی به کشور شیشه ای عربی امارات رقم خورد؛ کشوری که در ۲۵ شهریور ماه سال گذشته (۱۳۹۹) با رژیم صهیونیستی سازش کرد و دو رژیم با این اقدام فکر کردند که امنیتشان تضمین می شود، اما شواهد گویای آن است که این چنین نخواهد شد.

در یک ماه اخیر چند هیات سیاسی و امنیتی صهیونیستی با سفر به ابوظبی به دنبال دادن دلگرمی به همقطاران عرب خود برای مقابله با پهپادها و موشک های رزمندگان یمنی بودند، ولی اعلام کردند که تل آویو نمی تواند گنبد آهنین در اختیار ابوظبی قرار دهد؛ خبری که موجب تعجب مقامات امارات شد، چرا که سران ابوظبی انتظار داشتند پسرعموهای صهیونیست شان به کمک آنها بشتابند تا از گزند موشک ها و پهپادهای یمنی در امان بمانند، اما مقامات رژیم صهیونیستی اعلام کردند که نمی توانند گنبد آهنین را به ابوظبی بدهند و فقط می توانند کمک های دیگر انجام دهند.

کارشناسان و تحلیل گران مسایل منطقه دلیل اقدام مقامات تل آویو در اختیار نگذاردن سامانه پدافند باصطلاح گنبد آهنین به امارات را ناکارآمدی این سامانه می دانند و مقامات رژیم صهیونیستی نمی خواهند افتضاحی که در جنگ ۱۱ روزه در ناتوانی مقابله با راکت ها و موشک های رزمندگان فلسطینی ایجاد شد، این بار در امارات تکرار شود، موضوعی که می تواند تایید مجددی در خالی بودن دست صهیونیست ها در حراست از فضای سرزمین های اشغالی باشد.

البته این بخشی از ماجرا می باشد؛ موشک های رزمندگان یمنی در حالی مراکز اقتصادی و نظامی امارات را هدف گرفته که ۱۳۰۰ کیلومتر را طی کرده و با گذر از میان سامانه های پدافند هوایی دوگانه غربی – شرقی امارات به طور دقیق به اهداف خود در این کشور اصابت کرده است، موضوعی که نه تنها موجب نگرانی مقامت ابوظبی بلکه باعث نگرانی و هراس مقامات تل آویو هم شده است، چرا که فاصله شمال یمن تا سرزمین های اشغالی حدود ۱۶۰۰ کیلومتر می باشد و به گفته رزمندگان یمنی در صورت ادامه دخالت رژیم صهیونیستی در جنگ یمن، سرزمین های اشغالی نیز پذیرای موشک های بالستیک یمنی خواهد بود.

چندی پیش پایگاه عبری زبان «نیوز وان» در گزارشی تحلیلی در این باره نوشت که با سقوط موشک‌ها در ابوظبی کابوسی که امارات متحده عربی از زمان ورود به جهنم یمن از آن نگران بود، تحقق پیدا کرد؛ حوثی‌ها (انصارالله) هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های خود را به سوی ابوظبی پایتخت امارات گسیل داشتند.

به اعتقاد «یارون فریدمن» تحلیل‌گر این رسانه عبری زبان، حملات اخیر رزمندگان یمنی به ابوظبی و دبی بازتاب‌های ویژه خود را بر اسرائیل هم خواهد داشت، زیرا از یک سال پیش اسرائیل و امارات منافع اقتصادی و راهبردی مختلفی با یکدیگر پیدا کرده‌اند.

نویسنده این تحلیل اعتراف کرد که حمله موشکی و پهپادی یمنی ها به امارات به این معنی است که اگر یمنی‌ها در سال‌های آتی تصمیم بگیرند هوایپماهای بدون سرنشین و موشک‌های خود را به سوی «ایلات» (در فلسطین اشغالی) شلیک کنند، این کار را به راحتی انجام داده و اسلام را بر ما پیروز خواهند کرد.

روزنامه آمریکایی «وال‌استریت ژورنال» نیز چندی پیش در گزارشی با اشاره به افزایش قابلیت تهاجمی جنبش انصارالله یمن نوشت: یمنی‌ها در حال حاضر می‌توانند به اهدافی در فاصله ۱۶۰۰ کیلومتری حمله کنند.

به نوشته وال استریت ژورنال، «زمانی که حوثی‌ها (انصارالله) کنترل صنعا پایتخت یمن را در سال ۲۰۱۴ در دست گرفتند، قابلیت‌های نظامی متعارفی نظیر تسلیحات سبک، راکت انداز و خمپاره انداز داشتند، اما امروز معادله تغییر کرده است».

روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» نیز در گزارشی با اشاره به رویارویی آتی رژیم اشغالگر قدس نوشته که «اسرائیل گواهی مرگ (نابودی) خود را امضا کرده و تنها باید منتظر باشیم تا زمان آن مشخص گردد... اسرائیل دارد نفس‌های آخرش را می‌کشد».

اضمحلال رژیم صهیونیستی از داخل  

بسیاری از مقامات سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی بارها نسبت به خطر فروپاشی این رژیم هشدار داده‌اند. عامل این فروپاشی نیز بیشتر داخلی اعلام شده است. همچنین کارشناسان و مقامات مختلف رژیم صهیونیستی بارها اعتراف کرده‌اند که هر جنگی در آینده تبعات فاجعه باری برای این رژیم و داخل صهیونیست‌ها خواهد داشت.

در این زمینه «روگل آلفر» نویسنده اسرائیلی در مقاله‌ای که چندی پیش در روزنامه عبری زبان هآرتص منتشر شد، اعلام کرد: هرگونه رویارویی و درگیری آینده میان اسرائیل و دشمنان آن به معنای خودکشی برای اسرائیلی‌ها خواهد بود. در سال ۱۹۴۸ فرمانده ارتش اسرائیل به سربازان و افسران دستور داد که تا سر حد مرگ و یا خودکشی باید بجنگند. این دستور ارتش کاملا اشتباه بود، چرا که تاکید می‌کرد، یهودیان نباید هرگز تسلیم شوند و حتی اگر جنگ آنها به معنای خودکشی باشد، باید به این جنگ ادامه دهند».

این تحلیلگر صهیونیست ادامه داد: این موضع ارتش اسرائیل موجب شد تا شمار زیادی از افسران و سربازان بدون اینکه به نتیجه برسند، کشته شوند. همچنین ۱۰۴ سرباز و افسر اسرائیلی در این جنگ اسیر و در برابر دشمن تسلیم شدند. در شرایط کنونی نیز اسرائیلی‌ها در حالتی زندگی می‌کنند که می‌دانند در جنگ آینده که قطعاً در جبهه‌های مختلف خواهد بود، هزاران نفر از آنها کشته خواهد شد.

وی در ادامه به هشدارهای موسسه امنیتی تل‌آویو اشاره و به شکل دائمی تاکید می‌کند که در جنگ آینده هزاران موشک از جانب لبنان و غزه و مناطق دیگر مواضع اسرائیلی‌ها را هدف قرار خواهد داد و این امر تنها مسئله زمان است. همچنین شهر «گوش‌دان» که در مرکز اسرائیل (فلسطین اشغالی) قرار دارد و تل‌آویو را نیز شامل می‌شود، در جنگ آینده تبدیل به کوهی از خرابه‌ها و ویرانی‌ها خواهد شد. این در حالی است که رژیم اسرائیل به شهرک‌نشینان توصیه نمی‌کنند که در صورت وقوع خطر فرار کرده و جان خود را نجات دهند؛ بلکه به آنها دستور می‌دهند که حداکثر خودشان را پنهان کنند که این به معنای خودکشی است.

این تحلیلگر صهیونیست ادامه داد: اسرائیل گواهی مرگ (نابودی) خود را امضا کرده و تنها باید منتظر باشیم تا زمان آن مشخص گردد. دلایل زیادی برای نابودی موجودیت اسرائیل وجود دارد از جمله تضاد فرهنگ‌ها در جامعه صهیونیستی و عدم وجود فرهنگ گفت وگو در اسرائیل؛ اما مهم‌ترین دلیلی که می‌تواند به موجودیت اسرائیل پایان دهد، آغاز جنگی است که طی آن هزاران موشک توسط حزب‌الله و حماس به سمت اسرائیل شلیک خواهد شد.

علاوه‌ بر آن بسیاری از مقامات نظامی و کارشناسان صهیونیست با تأکید بر اینکه اشغالگران نمی‌توانند در سرزمین اشغال‌شده فلسطین زندگی عادی داشته باشند، معتقدند که اسرائیل نفس‌های آخر خود را می‌کشد. «گدعون لوی» نویسنده صهیونیست نیز در مقاله‌ای اعلام کرد: فلسطینیان ناممکن را ممکن می‌کنند و با وجود محاصره موشک‌هایی درست می‌کنند و ما را هدف قرار می‌دهند. به نظر می‌رسد سرشت فلسطینیان با بقیه انسان‌ها تفاوت دارد. سرزمین آنها را اشغال کردیم و گفتیم با گذشت چند سال، وطن و سرزمین خود را فراموش می‌کنند؛ اما نسل جدید آنها انتفاضه ۱۹۸۷ را به راه‌انداختند.

به باور این نویسنده صهیونیست، ارتش رژیم اشغالگر شاید بتواند دو ساختمان را در غزه ویران کند، اما نخواهد توانست نابودی اسرائیل از داخل را متوقف کند، زیرا بیماری سرطان که اسرائیل به آن مبتلا است به اوج خود رسیده است و با کشیدن دیوار و گنبد آهنین و حتی با بمب اتمی هم نمی‌توان آن را درمان کرد.

«یوفال دیسکین» رئیس سابق دستگاه امنیت عمومی رژیم صهیونیستی (شاباک) نیز چندی پیش با انتشار مقاله‌ای در روزنامه «یدیعوت أحرونوت» از احتمال فروپشی این رژیم در آینده نزدیک خبر داد.

دیسکین از علل و عوامل داخلی پرده برداشت که ممکن است باعث زوال و نیستی رژیم صهیونیستی در آینده نزدیک شوند.

رئیس سابق «شاباک» در مقاله خود که با عنوان «با این سبک برای ما کابینه‌ای باقی نخواهد ماند»، پیش بینی کرد که «اسراییل تا نسل آینده باقی نخواهد ماند». وی علل و عوامل آن را توضیح داده و نسبت به از بین رفتن رژیم اشغالگر قدس بخاطر علل و عوامل تاثیرگذار داخلی ابراز نگرانی کرده است.

دیسکین توضیح داد که بخش عمده فشار اقتصادی و نظامی در اسراییل فقط بر دوش ۳۰ درصد یهودی ها سنگینی می‌کند و با چنین رویکردی اسراییل در آینده از مشکلات داخلی در امان نخواهد ماند و همه گیری «ویروس کرونا» نقاط ضعف داخلی این رژیم را برملا کرد.

این مقام امنیتی سابق صهیونیست همچنین انسجام اجتماعی و انعطاف اقتصادی و قدرت نظامی و امنیتی این رژیم را زیر سوال برد، که نشان می‌دهد موجودیت صهیونیستها برای نسل آینده تضمین شده نیست.

وی ادامه داد که خطر فراروی اسراییل پرونده هسته‌ای ایران و یا حزب الله لبنان و یا به اصطلاح خودش «اسلام رادیکال» نیست، بلکه در واقع این رویکردهای داخلی و مشکلات ساختاری است که خطر واقعی فراروی رژیم صهیونیستی را تشکیل می‌دهند.

دیسکین معتقد است که در اسراییل شکاف داخلی وجود دارد که روز به روز عمق بیشتری می‌یابد و شکاف موجود میان راست و چپ از اختلاف میان اعراب و یهود نیز بسیار بیشتر شده است.

وی در ادامه همچنین از یک نوع بی اعتمادی در درون رژیم اسراییل سخن به میان آورد.

مقام سابق رژیم صهیونیستی اعتراف کرد که مقامات این رژیم نمی‌توانند بر مناطق خاصی همچون «الجلیل» و «قدس» و «نقب» تسلط داشته باشند و هم اکنون یهودیان تندرو موسوم به «حریدیم» به باری بر دوش اسراییل تبدیل شده‌اند و عدم اتخاذ اقدامات فوری و مهم از سوی کابینه آینده اسراییل جهت تغییر رفتار خود در برخورد با حریدیم ها، پیامدهای ویرانگری برای اسراییل به همراه خواهد داشت.   

وی خاطرنشان کرد که علاوه بر حریدیم، قبایل دیگری نیز در اسراییل وجود دارند، همانند لائیک‌های سنتی و قوم‌گراهای دینی و تندروها و «مزراحیم» (شرقی‌ها) و «اشکنازیم» (غربی‌ها) و طبقه میانی و ثروتمندان و محرومان و به حاشیه رانده شده‌ها که در نتیجه عدم مشارکت «ارتدوکس‌ها» در اقتصاد و جامعه اسراییل و خدمت نظامی و اقتصاد، فشار زیادی را تحمل می‌کنند و با سختی و گرفتاری مواجه هستند.

دیسکین تاکید کرد که لازم نیست انسان کارشناس باشد تا بفهمد که اسراییل با این وضع نمی‌تواند به حیات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی خود ادامه دهد.

«بسیاری از یهودیان به جای اسراییل (سرزمین های اشغالی فلسطین) ترجیح می‌دهند در نقطه دیگری از جهان زندگی کنند، زیرا در اسراییل فشارها به طور همسان و متوازن و متعادل در میان اقشار مختلف تقسیم نشده و بر همین اساس اسراییل با توجه به قرار داشتن در منطقه سخت و دشوار خاورمیانه، در برابر تهدیدهای مختلف فراروی خود نمی‌تواند ایستادگی کند.

با کنار هم قرار دادن شواهد مستندات موجود می بینیم که عوامل داخلی و خارجی برای اضمحلال رژیم صهیونیستی نسبت به چهار دهه پیش بسیار بیشتر شده و مقامات رژیم صهیونیستی در آینده ای نه چندان دور باید به دنبال جایی برای سکونت خود پیدا کنند و یا شنای خود را تقویت نمایند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha