رسانههای مختلف امروز ۲۵ بهمن، نگاه ویژهای به سالروز میلاد امام علی(ع) و روز پدر داشتهاند. به گونهای که طیفهای گوناگون رسانههای خبری هر کدام گزارشها و گفتوگوهایی در این خصوص منتشر کردهاند که در ادامه بخشی از این گزارشها رصد میشود.
خورشید عدالت به جهان نورفشان شد
حجتالاسلام محمدجواد نظافت استاد اخلاق و پژوهشگر نامآشنای نهجالبلاغه در گفتوگو با روزنامه خراسان میگوید: وقتی نام مبارک امام علی(ع) را میشنویم یا آن را در جایی میخوانیم، چند موضوع، بیش از دیگر موضوعات درباره سیره آن حضرت به ذهن متبادر میشود؛ یکی از آنها بندگی خداست؛ علی(ع) بهواقع بنده خداست، نه مانند برخی از ما، بنده شهوات و هواینفس. او اهل مبارزه و جهاد است؛ اهل عالیترین فضیلتهای انسانی. اما پیوند عدالت و عدالتخواهی با نام امام(ع)، بیشتر به چشم میآید. عدالت نزد امیرمؤمنان(ع) از جایگاهی ویژه و بسیار بااهمیت برخوردار است. یکبار فردی از آن حضرت درباره مقایسه جود و عدل پرسید و خواست بداند که کدامیک از این دو برتر است؟ امام(ع) در پاسخ به وی، عدالت را برتر از جود دانست و فرمود که عدالت، هرچیز را سر جای خود نهادن است، اما جود بهواقع هر چیز یا امری را از مکان اصلی خودش خارج میکند. هرچند که جود هم یک فضیلت اخلاقی است، اما اگر هر کسی در جامعه به حق خودش برسد، فرصتهای عادلانه شغلیای که لیاقتش را دارد، بهناحق از دست ندهد، آنوقت در جامعه فقیری باقی نمیماند که نیاز به جود و بخشش دیگران پیدا کند. از بیان امیرمؤمنان(ع) میتوان نتیجه گرفت که اصل در خوشبختی جامعه، رعایت و گسترش عدالت است، باید قوانین و فرصتها به گونهای برای همگان یکسان باشد که هیچوقت کسی به کمیته امداد نیاز پیدا نکند. برای همین است که به عنوان یک راهکار عملی و برداشتشده از سیره امیرمؤمنان(ع) و آموزههای اسلامی، معتقدیم که مسئلهای مانند ایجاد اشتغال دایم، به تأسیس کارهای موقت و کمکرسانی محدود، با همه ارزشی که دارد، مُرَجَّح است. درست است که ما، در شرایط فعلی ناچاریم و باید برای کمک به محرومان جامعه، «رزمایش مواسات» برگزار کنیم تا کسی گرسنه نماند، اما اولویت با ایجاد اشتغال است تا همه بتوانند روی پای خودشان بایستند و به جود کسی محتاج نباشند. اهلعلم جملهای دارند که میگویند «تُعرفُ الاشیاء باضدادها»، هرچیز را با مخالف و ضدّ آن بشناسید؛ بنابراین میشود برای شناخت بهتر عدالت، به شناخت ضد آن، یعنی ظلم و ستم پرداخت. به همان اندازه که ظلم نزد انسانها منفور و مطرود است، عدالت ارزش و جایگاه مثبت دارد.
به همین دلیل، اگر ما بخواهیم عدالت علوی را در جامعه برقرار کنیم، باید در کنار تقویت عشق به دادگری، به سراغ نهادینهکردن نفرت از ظلم در جامعه هم برویم. مهم این است که نسل آینده ما، نسلی که ما به دنبال تربیت آن هستیم، از ظلم متنفر باشد و در مسیر عدالتخواهی گام بردارد. ببینید، عدالتخواهی دو نوع است؛ بعضیها عدالتخواه هستند، منتها تا وقتی که به خودشان ظلم میشود؛ اما وقتی آنها به کسی ظلم میکنند یا به دیگری ظلم می شود، از این اقدام احساس ناراحتی ندارند. در مقابل عدهای هم هستند که همیشه عدالتخواهند، حتی اگر این عدالت، منافع آنها را تهدید کند. عدالتخواهی امام علی(ع) اینگونه است؛ آن حضرت از ظلم به معنای کامل کلمه نفرت دارد و خواهان عدالت در معنای واقعی و تامّ خودش است. نسل عدالتخواه ما، باید عدالتخواهی را در چارچوب نوع دوم جستوجو کند. برای شناخت بهتر در این زمینه، باید ابعاد و مصادیق گوناگون ظلم را بشناسیم و به آنها بشناسانیم؛ آنها باید بدانند سوءاستفاده از بیتالمال، به هر شکل ممکن، برای خود و خانواده ظلم است، پارتیبازی مصداق ستمگری است، کسی که مانع رسیدن یک فرصت شغلی به کسی میشود که برای آن شایستگی کامل دارد و دیگری را که ناتوان از انجام وظیفه در این شغل است، به جای او میگذارد، ظالم است. همین ظلم است که باعث فرار مغزها میشود، همین پارتیبازی و بیعدالتی است که سبب میشود نخبگان ما گمان کنند به آنها توجهی نمیشود.
روزنامه صبح با درج گزارشی با عنوان «آسمان باز شد، علی (ع) آمد» نوشت: فردا ولادت حضرت علی(ع) و روز پدر است. علی(ع) که نه فقط پدر حسنین و نه فقط پدر یتیمهای کوفه که پدر تمام امت است. در وصف ایشان صدها کتاب به رشته تحریر درآمده و هزاران منبر برگزار شده است. پس وصف ایشان در چنین مجال کوتاهی نگنجد و تنها به مرور چند شعر با موضوع ولادت امیرالمومنین(ع) قناعت میکنیم.
برای گفتن از او پای شعر هم به گِل است
قلم به دست من حتی هنوز هم دودل است
چگونه واژه بگیرد به کار، چون خجل است
که جان سپردن شاعر ز عجز، محتمل است
به ذره گر نظرِ لطفِ ماهِ من نرسد
به آسمانِ وصالش نگاه من نرسد
روز پدر بهانهای برای تجلیل از پدران
روزنامه جامجم در گزارشی با عنوان «روز پدر بهانهای است برای ترفیع درجه به پدری» نوشت: همین که فرزند تازه متولد شده خانواده وارد خانه می شود همه از توجه و همدلی با مادر خانواده میگویند. در واقع معمولا اغلب افراد مادر و نوزاد تازه به دنیا آمده را میبینند اما پدرها هم حسن و تجربه های متفاوت و عجیب و غریبی را از سر میگذرانند. یعنی درست است که بدون شک مادران نیاز به درک و رسیدگی ویژه ای دارند اما در این میان پدران چه میشوند؟ انگار که همه فراموش می کنند این پدران جوان همه وارد مرحله تازه ای از زندگی شده اند و تطبیق دادن خودشان با اوضاع جدید طبیعتا سخت و زمانبر است. با وجود چنین شرایطی یک جست وجوی کوتاه اینترنتی هم نشان میدهد که همه از وظایف و تکالیف مردان بعد از پدر شدن حرف میزنند و کسی به سطح توانایی روحی و جسمی و ذهنی آنها توجه نمی کند. اما واقعیت چه است؟ این که همه آدم ها فارغ از مرد و زن بودنشان نیاز به درک شدن و همدلی دارند. در چنین مواقعی زنان و مادران بیشتر و شاید مردان و پدران کمتر اما این کم بودن دلیلی بر نبودن نیست. آن هم در روزگار سخت امروز. چه کسی است که از مصائب خانواده ها برای کسب درآمد در این روزهای سخت و گران خبر نداشته باشد؟ خانواده هایی که گاهی لازم است زن و مرد هر دو پابه پای هم کار کنند تا بتوانند از پس مخارجی مانند اجاره خانه و خورد و خوراک بربیایند! حالا در این میان فرزندی به خانواده اضافه شده و مادر شاید برای مدتی سرکار نمی رود و به امورات فرزندش رسیدگی میکند. در چنین شرایطی بخشی از درآمد خانواده کم شده و به همان اندازه یا بیشتر هزینه کودک تازه وارد هم بر خانواده اضافه شده است.
اخلاق حکمرانی در سیره علوی
حجتالاسلام رمضان محمدی مدیر گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم در گفت وگو با روزنامه قدس میگوید: یکی از ابعاد مهم سیره حکومتی در دین مبین اسلام، رعایت اخلاق در اداره حکومت است. یعنی وقتی عملی از حاکم جامعه اسلامی صادر میشود باید هدف آن رضایت الهی باشد، دستورات خدا را به کار ببرد و هرگز به مخلوقات خدا ستم نکند. هدف حکومت الهی این است که انسانها تربیت شوند و به قرب الهی برسند. سیره اخلاقی امام علی(ع) به عنوان یک رهبر الهی در پنج سال حکومتشان، مورد استناد بسیاری از اندیشمندان مهم شیعه و سنی و حتی غیرمسلمان واقع شده است. یکی از محققان مصری میگوید: من کسی را جز علی ندیدم که اخلاق را در حکومت رعایت کرده باشد. نخستین اصل اخلاقی که امام علی(ع) به عنوان یک حاکم به آن معتقد بودند خدامحوری و غایتمداری است. محور حکومت امام علی(ع) همچون حکومت پیامبر(ص)، توحید و تقرب به ذات خدا بود. ایشان اخلاق را رعایت میکرد و اگر عملی برخلاف مشیت الهی و رضایت خدا بود جلو آن را میگرفت. ما پس از رسول خدا(ص) جز علی(ع) کسی را نداریم که تا این حد اخلاق را در همه سطوح نسبت به همه مردم رعایت کرده باشد. معیار امام علی(ع) برای انتخاب کارگزاران حکومتی میزان شایستگی و توانمندی افراد بود. طلحه و زبیر با اینکه در اسلام هم سابقه داشتند ولی وقتی امام شایستهتر و دیندارتر از آنها پیدا میکند طبعاً طلحه و زبیر را نمیپذیرد. حتی این کار موجب شورش آنها میشود. معیارهای شایستگی هم از نظر امام در درجه اول پرهیز از سوءاستفاده از موقعیت سیاسی بود؛ یعنی اگر حضرت کمترین احتمالی میداد که کسی از موقعیت خود سوءاستفاده کند او را به عنوان کارگزار خود تعیین نمیکرد. کاردانی و تخصص، توانمندی، تقوا، تجربه، حیا و پاکدامنی، امانتداری و مردمداری از دیگر معیارهای امام برای تعیین کارگزاران حکومتی بود.
البته مسئولیت را پس از آزمایش به کارگزاران خود میسپرد و اگر میدید توان کار ندارند فوراً آنها را تغییر میداد. وقتی آن حضرت مالکاشتر را به مصر فرستاد، فرمود: من خیلی اینجا به مالک نیاز داشتم ولی ایثار کردم، چون میدانم او فردی کاردان و مردمدار است و میتواند از عهده کارهای شما بربیاید. آن حضرت میفرماید: بدترین حاکمان سیاسی کسانی هستند که مردم از جانب آنها احساس ناامنی کنند. امام با اینکه عقلکل بودند و نیازی به مشورت نداشتند در اداره امور حکومت با علما و اندیشمندان جامعه مشورت و به والیان خود نیز توصیه میکردند در اداره امور با افراد کاردان و دانشمند مشورت کنند. نکته دیگر اینکه امام بر رفتار والیان خود نظارت مستمر داشتند. یعنی وقتی کارگزاری را به منطقهای میفرستاد، عیون و جاسوس هم داشت تا اعمال آنها را گزارش کنند. حتی امام شرح وظایف والیان را به مردم هم نشان میداد تا در صورت تخلف والی، آن را به امام گزارش کنند و اگر والی خطایی انجام میداد که حکومتی بود او را تنبیه و توبیخ یا عزل میکرد. حتی در دوره حکومت امام، نامه دادخواهی یک پیرزن از والی ستمگر موجب عزل این مأمور حکومتی شد.
آیتالله شیخ نجمالدین مروجی طبسی در گفت وگو با روزنامه جامجم درباره سیره اجتماعی و سیاسی امام علی(ع) اظهار میکند: خانودهای سالم است که الگوی سالم داشته باشد. اینکه الگوی سالم بر چه اساس و معیاری تعیین میشود، دو مسیر دارد. گاهی انسان مهر تأیید بر روش زندگی فردی میزند و او را بهعنوان الگو معرفی میکند و گاه خداوند مهر تأیید میزند. تأیید خداوند بر سلامت سبک زندگی اهل بیت(ع) با نزول آیه تطهیر مشخص میشود: «انما یریدا... لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا». خداوند در این آیه بهصراحت اعلام میکند که میخواهد بدی و پلیدی را از خانواده نبوی دور کند. آیات و روایات فراوانی در متون دینی آمدهاست که ملاک الگوی زندگی سالم را خاندان نبوت میداند. در رأس این خانواده، علی(ع) است. پرسش من این است که کدام عقل سلیمی جز این خاندانی که مهمترین دلیل الگو بودن را دارند میتواند بهعنوان سرمشق خود بپذیرد؟ چه کسی را میخواهید جایگزین کنید؟ سبک زندگی علوی ارکانی دارد که آن را از انحصار در محیط خانه خارج میکند. برای فهم بهتر آن به تحلیل برخی صفات و رفتارهای علی(ع) میپردازم. یکی از خصوصیات ارزنده امام علی(ع) این بود که در دوره حیات پیامبر(ص) هرگز از دایره فرمایشات رسولا... خارج نشده و هر دستوری که پیامبر میداد، اجرا میکرد. به عبارت دیگر همواره سایه نبیا... بود. این رفتار امام الگوی اجتماعی ما برای تبعیت از ولی زمانه است. امام علی(ع)، پس از رحلت پیامبر خاتم نیز تغییر رویه نداده و بر همان سیره نبوی حرکت کرد. نکته دیگری که از پیوند رفتارهای اجتماعی و فردی امام پرده بر میدارد، حساسیت امام نسبت به بیتالمال است. امام این مسأله را تنها برای امیران و همکاران خود عنوان نمیکند بلکه خانواده را نیز مد نظر قرار میدهد. علی(ع) اجازه نمیدهد فردی به بهانه نسبت فامیلی با ایشان از بیتالمال سوءاستفاده کند.
عبدا... بن جعفر، برادرزاده و داماد امام است. در زمانی که امیرالمؤمنین خلیفه است و بیتالمال را در اختیار دارد از امام تقاضای کمک مالی و قرض میکند. امام میفرماید در تاریکی شب به مغازهها دستبرد میزنیم. عبدا... بن جعفر گفت: مقصود من که آن نبود! امام پاسخ داد: زمانی که از بیتالمال تقاضای کمک میکنی یعنی از ثروت و پول مردم به تو بدهم. مولای متقیان علاوه بر اعضای خانواده خود به سایر افراد جامعه نیز نسبت به رعایت حقالناس و دست درازی نکردن به اموال عمومی هشدار میدهد و قاطعانه در برابر زیادهخواهی آنان میایستاد. زمانی که طلحه و زبیر از امام علی(ع) پست حکومتی گرفتند، گفتند ممنون که رعایت فامیل بودن را کردید. حضرت نامه را از آنها گرفت و پاره کرد و اجازه سوءاستفاده از نسبت فامیلی یا قبیلهای به آنها نداد. نکته دیگر از رفتارهای اجتماعی و سیاسی حضرت که میتوان در سلامت جامعه و اعضای خانواده بهره برد، شفافیت آن حضرت درباره اموال و دارایی است. امام وقتی به حکومت رسید و وارد کوفه شد دارایی خود را اعلام کرد و فرمود اگر روزی از حکومت فاصله گرفتم نباید بیش از این باشد در غیر این صوت من خائن هستم. علی(ع) با اینکه امام مسلمین است هیچ چیزی را از مردم مخفی نمیکرد چون میخواست به خانواده و اجتماع، سالم زیستن را بیاموزد. همه رفتارهای اجتماعی و سیاسی علی(ع) که در تاریخ اسلام بیان شده برای زیست سالم است. آن حضرت به خانواده خود و جامعه میآموزد که چگونه زندگی کنند. الگوی سالم زیستن را برای آنها و ما ترسیم میکند. علی(ع) فرزندان خود را در این مسیر تربیت میکند.
فخر بشر
به گزارش روزنامه رسالت، در تاریخ اجتماعی و فرهنگی عرب همواره عنوان یا سرفصلی به نام «مفاخره» به چشم میخورد. مفاخره و تفاخر، اختصاصی به اعراب ندارد اما در میان آنان، به طرز افراطیتری بروز کرده است. این سنت در شعر عرب که مهمترین هنر و رسانه آن است نیز بهخوبی مشهود است و میتوان از خلال آن به آمال و غایات سرایندگان آن پی برد. نزول قرآن تا حدی بار منفی این سنت را کاست و اسلام بهصراحت از تفاخر مذموم نهی فرمود. قرآن در سوره تکاثر، انسانهایی را حکایت میکند که کارشان به شمارش تعداد قبرهای قبرستان قبلیه و تفاخر به آنها رسیده. یعنی آنقدر داشتههای خود را به رخ یکدیگر کشیدهاند، که نوبت به شمارش قبرها رسیده است. هرچند این رسم دیرین پس از اسلام قدری کمرنگ شد اما در خلال برخی اشعار و اقوال هنوز هم به چشم میخورد. تفاخر البته همیشه هم مذموم نیست. مثلا رجز در میدان جنگ، یکی از انواع تفاخر و از اساس در مقابل دشمن مستکبر، باید با سلاح تفاخر آبرو و حیثیت دشمن را لگدمال کرد. اما این تفاخر، باید مبتنی بر واقعیت و حقیقت باشد. یعنی اولا راست باشد و ثانیا مبتنی بر ارزشهای راستین و حقیقی. علاوهبر اینها، نباید بهمنظور برتریجویی و تحقیر دیگران باشد؛ مگر دشمنان. تفاخر اگر برای نمایاندن حق باشد، ارزش و جهاد است و اگر برای نمایاندن خود، مصداق نفسپرستی و تکبر. مشکل تفاخری که قرآن در سوره تکاثر مثال میزند این بود که افراد برای بالا بردن خود و تحقیر طرف مقابل تفاخر میکردند و آنهم با مسائلی که هیچ ارزشی ندارند؛ دیگر از شمار قبرها چیزی داریم بیارزشتر؟در اصل تمام داراییهای مادی و دنیایی آدم بیارزشاند و غیرقابل تفاخر، چراکه از درون او نیستند و ربطی به روح او ندارند. دارایی را زلزلهای تبدیل به خاک میکند و آتشی تبدیل به خاکستر و دزدی تبدیل به هوا! کافی است صبحی از خواب برخیزی و داراییای که آن را آبروی خود قرار داده بودی، هیچ ببینی. اعراب به اصل و نسب خود نیز بسیار مینازیدند. البته که خاندان با اصالت، پاک و ارزشمحور قابل تفاخر است، اما بزرگی و اصالت خانواده به پست مقام و یا مالومنال پدر نیست. گذشته از این ممکن است فرزند، هیچ بویی از اصالت و بزرگی خاندان خویش نبرده باشد. امیرالمؤمنین علیهالسلام یک الگوی کامل برای همه است. جوانیِ پرشور و پرحماسه او الگوی جوانان است. حکومت سراسر عدل و انصاف او الگوی دولتمردان است. زندگی سراپا مجاهدت و سراپا مسئولیت او الگوی همه مؤمنان است. آزادگی او الگوی همه آزادگان جهان است. سخنان حکمتآمیز و درسهای ماندگار او الگوی عالمان و دانشمندان و روشنفکران [است].
روزنامه سیاست روز در گزارشی با عنوان «سیمای انسانها در نگاه امیرالمؤمنین (ع)» مینویسد: امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در روایتی انسانها را به سه دسته تقسیمبندی میکنند. قلب و روح انسان همچون جسم و بلکه بیشتر از آن، نیاز به تغذیه دارد؛ به ویژه در عصر حاضر و به واسطه گسترش تکنولوژی، اسباب غفلت از یاد خدا بیشتر از گذشته فراهم شده است. در چنین فضایی، یکی از مهمترین اسباب بیداری قلبها، گوش دادن یا خواندن نصایح و توجه داشتن به تذکر خوبان است. خداوند نیز در قرآن، تذکر را مایه منفعت مؤمنان معرفی کرده، میفرماید «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین». با این منظر، خود متن قرآن شریف و در کنار آن، احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت وحی برترین متن برای تذکر انسان مؤمن و بیداری قلبهای خفته است. به عنوان نمونه کتاب پر بار نهجالبلاغه نوشته سید رضی که در بردارنده مجموعهای از خطبهها، نامهها و حکمتهای امیر مؤمنان است، جلوهای دیگر در بین سایر احادیث و مجموعههای حدیثی اهل بیت دارد. از مشهورترین بیانات آن حضرت که با کمی اختلاف متن در سایر منابع روایی آمده، حکمت ۱۴۷ است که طی آن، امیر مؤمنان اندرزهایی را به کمیل ارائه میدهند. نقل است کمیل بن زیاد نخعی میگوید شبی امیر مؤمنان دست مرا گرفت و از شهر بیرون برد. چون به صحرا رسیدم، آه بلندی کشید و فرمود: به راستی که این دلها به مانند ظرفهایند و بهترینشان جادارترین آنهاست. آنچه به تو میگویم حفظ کن: مردم سه دستهاند: عالم ربانی، آموزنده راه نجات و احمقان فرومایه که در پی هر بانگی میدوند و با هر بادی به سویی روند؛ (بادی به هر جهت). نه به نور دانش روشنی یافتند تا راه برند و نه به سوی دژی استوار شتافتند تا نجات یابند؛ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا احْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ النَّجَاةِوَهَمَجٌ رَعَاع أَتْبَاعُ کُل نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ فَیَهْتَدُوا وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَی رُکْنٍ وَثِیقٍ فَیَنْجُوا. طبق این حدیث، دسته اول انسانها که تعداد آنها در هر زمان اندک است، عالم ربانی هستند؛ یعنی عالمی که هم خود تحت ربوبیت خداوند تعلیم و تربیت شده و هم توان تربیت دارد؛ لذا دسته دوم، افرادی هستند که مورد تعلیم آن عالم ربانی قرار دارند تا به این وسیله بر مسیر نجات و رستگاری حرکت داده شوند.
خبرگزاری خبرآنلاین در یادداشتی با عنوان «امام علی(ع) و مسیحیان از نگاه ژوزف الهاشم» به قلم عباس خامه یار مینویسد: در شگفتم از اینکه مدام سؤالات پیش پا افتاده و پوچ از من پرسیده میشود که به چه دلیل در مناسبتهای مختلف به سخنان امام علی بن ابی طالب استدلال و احتجاج میکنم. برخی مرا سرزنش میکنند و این رویکرد را نوعی "حماقت" قلمداد کرده و به مبالغه و بزرگ نمایی در سوگیری مذهبی متهمم میکنند. در پاسخ به این جماعت کج اندیش میگویم: اگر از توانایی فهم درست برخوردار بودند و اندکی در "نهج" سیره و راه امام تأملی کرده تا برخی ویژگیهای شخصیتی و کارنامه مباهات آفرین ایشان از جمله حکومت داری موفق، حکمت، برقراری عدالت، گذشت، خوی نیکو، زهد، بردباری، مهربانی، علم و تقوا، بعلاوه حقیقت اصلاحات سیاسی و اجتماعی وی را دریابند؛ آنان نیز همانند من "احمق" میشدند! یا همانند بسیاری از چهرههای مسیحی که بسان ستارگان درخشانی بر تارک نویسندگی و ادبیات خوش درخشیدند، "احمق" می شدند؛ چهرههای اهل قلمی همچون: جبران خلیل جبران، مخایل نعیمه، امین الریحانی، جرجی زیدان، امین نخله، بولس سلامه، سعید عقـل، فؤاد إفرام البستانی، ادمون رزق، و همچنین شماری از پیشگامان نواندیش عرصه حماسه سرایی و ادبیات از جمله: سلیمان کتانی، نصری سلهب، جورج جرداق، جورج شکور، میشال کعدی، جورج زکی الحاج، و زنجیره طولانی از چهرههای ماندگار..
در یکی از سخنرانی هایم درباره امام علی، برخی از احادیث، روایات و علویات را ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﭘﺎﻳﻪ ﻭ ﺍﺳﺎﺱ ﻏﺮﻳﺰی گردآوری و بیان کردم، که ناگه به ره گشت پیوند این مرویات با سخنان حضرت مسیح و موعظه های او. در روایتی نیز آمده است، پیامبر به امام علیّ علیه السلام فرمود: «إنَّ فیکَ مثلاً من عیسی، أحبَّـهُ قـومٌ حتی هلکوا فی حبِّـهِ وأبغضَـهُ قـومٌ حتی هلکوا فی بغضهِ»(١)... (ای علی، تو در یک مورد همانند عیسی بن مریم خواهی شد: عده ای دوستدار او شدند و در این دوستی چندان زیاده روی کردند که تباه شدند و گروهی با او دشمنی کردند و در این دشمنی، راه افراط پیمودند و در نتیجه تباه گشتند.. )مشکل اساسی جاهلان و فرقه گرایان، و همچنین دلیل اصلی حماقت روشنفکران و اکثر سیاستمداران ما این است که تاریخ را رها می کنند، تاریخ نیز آنها را از تمدن بیرون میراند. دیگر دلیل در این مسأله نهفته است که میان این افراد و فرهنگ و دانش و کتاب(خواندن) بیگانگی و دشمنی وجود دارد، چرا که آنان مطالعه نمی کنند، و اگر مطالعه کنند حقیقت آنچه را که خوانده اند درک نمیکنند.
جمع بندی
امام علی(ع)، نخستین پیشوای شیعیان جهان در ۱۳ رجب دیده به جهان گشود و سالیان بعد با شجاعت و ایثار خویش توطئههای مشرکان را پوچ و واهی ساخت و در جنگهای گوناگون با کافران پیشگام شد. سه مؤلفه دینداری، عدالت و مردمداری در سیره حکومتی امام علی(ع) بسیار برجسته و از راهبردهای کانونی مدیریت ایشان به شمار میرفت. این بزرگوار در پی استقرار حکومتی مبتنی بر دین و عدالت اجتماعی بود که در آن مردم با امنیت و برخورداری از حقوق انسانی، از زندگانی همراه با کرامت و عزت برخوردار باشند و منزلت انسانی آنها محترم شمرده شود. سیزدهم رجب افزون بر شادمانی میلاد مظهر عدالت و خردورزی به عنوان روز «پدر»، حریم و حرمت بلندمرتبگی جایگاه پدران را یادآور می شود و چه نیکو روزی است روز پدر، سالروز میلاد مولای پرهیزگاران که از سلسله بزرگترین، مهربانترین و بهترین پدران امت محسوب میشود. سالروز میلاد نخستین پیشوای شیعیان سبب شد تا رسانههای مختلف این مهم را در قالبهای مختلف به این موضوع بپردازند و آن را پوشش دهند.
نظر شما