به گزارش ایرنا، جوانانِ رنجور از رنج بیکاری و سالخوردگانِ لمیده بر عصا با فُرمهایی در دست؛ پیرزنانی که از پشت قاب عینکهای رنگ و رو رفتهی خود، گردش ایام را به نظاره نشسته بودند، بیش از هر چیز دیگر جلوهگری میکرد؛ از نگاه سالخوردگان و جوانان میشد فهمید که چقدر درددل ناگفته با خود آوردهاند، دردهایی که فکر میکردند فقط با استاندار میتوانند طرح کنند و دستور رفع مشکلاتشان را نیز حتماً باید از وی بگیرند.
مدیران صندوق کارآفرینی امید، راه و شهرسازی، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بنیاد شهید، بنیاد مسکن، جهاد کشاورزی، دامپزشکی، کمیته امداد، امور شعب بانک ملی، پتروشیمی، بازرسی و پاسخگویی به شکایات استانداری و حراست هرکدام در پشت میزهای از قبل مشخص شده، مستقر و آماده پاسخگویی به مراجعان بودند.
از همان لحظات اول مشخص بود که امروز متفاوت از دیگر روزهای هفته است؛ همکاران استانداری با روی خوش و انرژی سرشار، سرمای ماه آخر زمستان را بدرقه و از مراجعین استقبال میکردند؛ عقربهها به سختی خود را به ساعت ۹ صبح میرساندند.
همه چیز فراهم حضور استاندار بود؛ "حسن بهرامنیا" که وارد شد، ردپای شوق دیدار را میشد از نگاه تکتک مراجعان دنبال کرد، شوقی که چشمان استاندار را نیز درنوردید، این دیدار فراتر از یک جلسه کاری، رنگ عاطفه به خود گرفته بود.
جلسه راس ساعت ۹ و دو دقیقه صبح با تلاوت سوره کوثر آغاز میشود؛ رفت و آمدهای مدیرکل بازرسی استانداری و مشاورههای او به استاندار، توجهات را به سمت خود جلب میکرد؛ معاون عمرانی در صندلی سمت راست و مدیرکل حوزه استاندار در سمت چپ صندلی استاندار مستقر بودند.
استاندار در توضیحات کوتاهی به مراجعان اطمینان داد که این دیدار به منظور بررسی و رفع مشکلات آنان تشکیل شده است و هر آنچه از دستش برآید برای گرهگشایی از مشکلات مردم انجام خواهد داد.
یک بانوی میانسال با رعایت پروتکلهای بهداشتی در جایگاه مراجعان و در ۱.۵ متری صندلی استاندار مستقر و برای مشکل اشتغال همسر و سپس سند منزل مسکونیاش با استاندار گفت و گو کرد؛ بانویی حدوداً ۳۰ ساله، خسته از رنج و جفای روزگار برای گرهگشایی از مشکلاتش، به کمیته امداد ارجاع داده شد.
مردم درد پشت درد میگویند، گویی گوش کردن مقام ارشد استان لحظه به لحظه آنها را برای گفتن از دردها بیشتر تهییج میکرد، هیچ منعی برای بیان دردها وجود نداشت.
بیکار بودن فرزندان فارغالتحصیل، یک پدر و مادر میانسال را در این صبح بارانی وادار به حضور در این جلسه کرده بود؛ پیرمردی حدوداً ۶۰ ساله برای اشتغال دخترش که کارشناسی ارشد مدیریت شهری دارد، با استاندار به واگویهی دردهایش نشاند.
نگاه مشفقانه حسن بهرامنیا، هر دغدغهای را از ذهن مراجعان اول اسفند میزدود تا هرچه دلتنگشان میخواست بگویند.
مادری با وقار که موهایش را در آسیابِ سختی روزگار به سپیدی رسانده بود در میانههای جمعیت خود را به صندلیِ روبروی استاندار رساند و سفرهی دل گشود.
پیرزنِ نهاوندیِ عروسِ ایلامیها، لهجهی لُری را برای رساندنِ دردهایش به استاندار انتخاب کرده بود؛ میگفت که سال ۶۴ و در بحبوحه جنگ تحمیلی همسرش را از دست داده و اکنون با کمک فرزندانش به تولید در بخش کشاورزی مشغول است؛ او نیز برای رفع مشکلش به جهاد کشاورزی ارجاع داده شد.
در میانههای درد دل مردم که بیشترشان نالیدن از وضعیت اشتغال بود، پیرمردی آمده بود تا حکم عزل یکی از مدیران را بگیرد و برای رسیدن به این هدف، استاندار را به جان آقای رییسی قسم میداد.
سر فصل مشترک درد دلها با بهرامنیا، نگرانی از وضعیت معیشت و اشتغال بود؛ در چهره مهمانان استاندار تنوع و تکثر حرف اول را میزد؛ انتخابی از سوی میزبان در کار نبود، هر کسی که در سامانه سامد درخواست ملاقات با استاندار را داشت، آمده بود؛ از جوانِ جویای کار گرفته تا پیرمرد ریشسفیدی که برای گرفتن مجوز زراعت در زمینهای منطقه جنگی "دشتلگ" اسناد تاریخی را رو میکرد.
این گفت و شنودها تا ساعت ۱۲ و ۱۵ دقیقه ظهر ادامه داشت و بیش از ۹۳ نفر در این مدت زمان، آلام خود را با استاندار ایلام به اشتراک گذاشتند؛ برای خیلی از آنها چارهاندیشی شد و برخیها نیز باید منتظر گذر زمان بمانند.
بیشترین مراجعان کسانی بودند که در پی یافتن شغل برای فرزندان یا رفع مشکلات مالیشان بودند؛ اداره کار، کمیتهامداد، مسکن و شهرسازی، جهاد کشاورزی و بانکها بیشترین مراجعات را داشتند.
حق نوشتن از دردهای خصوصی مراجعان و پارافهای استاندار به خود نمیدهم، زیرا امانتداری رسم حضور در این دیدارهاست؛ اما نمیشود از بوسه استاندار بر عبای عربی پیرزنی که میخواست دست بهرامنیا را ببوسد غافل شد.
یا نمیتوان به راحتی از کنار عصبانیت آن زن میانسال گذشت که تمامی دردهای زندگیاش را با خشم بر سر مدیران آوار کرد و منتظر جرقهای بود تا بلوایی برپا کند اما در مقابل فقط آرامش، لبخند و تکریم دید؛ نمیشود از تماسهای تلفنی و رفت و آمدهای مکرر مدیرکل حوزه استاندار برای گرهگشایی از مشکلات مردم ننوشت.
دیدار که به پایان میرسد، همراه مراجعان میشوم، شنیدههای جالبی به گوش میرسد؛ در کلام اکثر آنان رضایت نسبی وجود دارد؛ رضایتی از جنس گفتن دغدغهها و رساندنشان به گوش مسئول ارشد استان؛ بسیاری از این ۹۳ نفر میگفتند که حداقل از گفتن دردهایشان آرام شدهاند.
در حرفشان یک فصل کاملاً مشترک بود رضایت از این که توانسته بودند بی هیچ دغدغه و نگرانی درد دلهای خود را با بالاترین مسئول اجرایی استان واگویه کنند.
در این بین بودند مراجعانی که از نتیجه این جلسات دلخوشی نداشتند و نگران برآورده نشدن خواستههایشان بودند اما غالباً در مقام دفاع از این حرکت برآمده بودند و میگفتند در وضعیت فعلی کشور، همین دیدارها و گرهگشاییها هم غنیمت است.
به طور حتم حسن بهرامنیا که خود یک دوره نماینده مردم در مجلس و عضو کمیسیون انرژی بوده، میداند با فعال کردن چند پروژه حوزه نفت، گاز و پتروشیمی در ایلام، بخش زیادی از مشکلات اشتغال در این دیار را رفع خواهد کرد؛ استاندار ایلام حتما اهمیت تکمیل پروژه سامانه گرمسیری و نقش آن در تولید و اشتغال را میداند.
برای اینکه ببینیم بهرامنیا برای رفع مشکلات بزرگ اما قابل حل استان، میتواند سایر مسئولان ارشد استان را با خود همراه کند، باید منتظر گذر زمان ماند و دید قدمهای بعدی استاندار تازهنفسِ عروس زاگرس به کدام سمت روانه خواهد شد.
سعید بگ نظری
نظر شما