یکی از عوامل اولیه در تولید محصولات زراعی، «آب» است. آب افزون بر تعیین اجاره بهای زمین، نقش مؤثری در میزان تولید، کیفیت محصول و بهای تمام شده آن دارد. در بیشتر مناطق جدا کردن آب و زمین غیرممکن بوده بنابراین این دو به صورت همراه با هم ارزش گذاری میشوند. درصورتی که بتوان این دو را جداگانه ارزش گذاری کرد قیمت آب بسیار بیشتر از زمین است. شاید اینگونه تصور شود که کشور ما ازنظرزمین قابل کشت، محدودیتی ندارد. اما ازنظرآب، به دلیل قرار گرفتن در مناطق خشک و نیمه خشک، در محدودیت شدیدی قرار دارد. بنابراین در تعیین نوع کشت انواع محصولات کشاورزی، آب نقش بسیار مطرح و مهمی دارد. چیزی که شاید بدان کمتر توجه شده و متاسفانه کسب «درآمد» بدون در نظر گرفتن سایر آسیبهای وارده به محیط زیست، به اولویت بسیاری از کشاورزان تبدیل شده است.
تولید محصولات کشاورزی از نوع «نباتات علوفهای» مانند یونجه، شبدر و ... که حداکثر مصرف و تبخیر آب را دارند طی ۱۸ سال گذشته از ۱۰ میلیون تن در سال ۱۳۸۲ به بیش از ۲۵ میلیون تن در سال ۱۳۹۹ رسیده است
متاسفانه چنین رویکردی هرچند درآمد و اشتغال را به همراه داشته اما به نسبت سود و هزینه تولید، منطق درستی را بازتاب نمیدهد. چنانچه تولید محصولات کشاورزی از نوع «نباتات علوفهای» مانند یونجه، شبدر، ذرت علوفهای و ... که حداکثر مصرف و تبخیر آب را دارند طی ۱۸ سال گذشته از ۱۰ میلیون تن در سال ۱۳۸۲ به بیش از ۲۵ میلیون تن در سال ۱۳۹۹ رسیده است. این در حالیست که میزان مصرف آب برای کشت نباتات علوفهای مانند یونجه(نمونه استان اصفهان) که بیشترین میزان کشت در بین محصولات علوفهای را دارد، بهطور متوسط به ازای هر هکتار بیش از ۲۰ هزار مترمکعب آب است[۱]. شاید این میزان مصرف آب در نگاه نخست چندان مهم به نظر نرسد اما به مرور زمان موجب کاهش سطح سفرههای آب زیرزمینی، کاهش بهرهوری کشاورزی و تخریب محیط زیست خواهد شد.
رشد ۲.۵ برابری تولید نباتات علوفهای طی دودهه گذشته
بررسی روند تولید محصولات علوفهای در کشور نشان میدهد که این محصولات به لحاظ میزان کشت، طی ۱۸ سال گذشته روند صعودی داشته است. تولید نباتات علوفهای طی این برهه زمانی به لحاظ افزایش میزان تولید، در بین سایر محصولات کشاورزی افزایش تقریبا دو برابری داشته که این میزان به لحاظ مصرف آب و تهدید منابع آب زیرزمینی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
مضاف بر آنچه که از نمودار فوق برداشت میشود، مصرف آب نیز به نسبت افزایش میزان تولید نیز افزایش یافته است. این در حالیست که هر چه از سال ۱۳۸۲ به سال ۱۴۰۰ نزدیک میشویم بر میزان خشکسالی و کاهش نزولات جوی نیز افزوده شده است. گرچه در سالهایی مانند سال ۱۳۸۶، ۱۳۸۸، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ میزان بارشها و نزولات جوی افزایش داشته و منابع آبی هم تقویت شدند، اما باید در نظر داشت که این میزان افزایش بارندگی، افزایش زمینهای زیرکشت را هم به همراه داشته است. چنانچه زمینهای زیرکشت متعلق به نباتات علوفهای از ۸۶۵ هزار هکتار در سال زراعی ۱۳۸۲-۸۳ به ۱۱۶۷.۹ هزار هکتار افزایش یافته است. به زبان دیگر نباتات علوفهای که در سال زراعی ۱۳۸۲-۸۳ تقریبا ۶.۹۷ درصد از زمینهای زیرکشت کشاورزی را به خود اختصاص داده بود در سال زراعی ۱۳۹۸-۹۹ ، ۹.۶% از زمینهای کشاورزی را اشغال کرده است[۲].
گرچه در سالهایی مانند سال ۱۳۸۶، ۱۳۸۸، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ میزان بارشها و نزولات جوی افزایش داشته و منابع آبی هم تقویت شدند، اما باید در نظر داشت که این میزان افزایش بارندگی، افزایش زمینهای زیرکشت را هم به همراه داشته است
این افزایش سطح کشت، میزان تولید و کشت آبی نباتات علوفهای طی ۱۸ سال گذشته در حالی رخ داده که به گفته رییس وقت «موسسه تحقیقات آب وزارت نیرو»، در مدت ۲۰ سال اخیر، در میانگین بلند مدت، میزان بارندگیهای کشور ۱۴ درصد کاهش یافته و به غیر از آن دمای هوای کشور نیز طی این ۲۰ سال یک و نیم درجه گرمتر شده است[۳].
با نگاهی عمیقتر به مساله میزان بارندگی و افزایش دمای هوا و در نتیجه تبخیر آب بیشتر محصولات کشاورزی که نیاز بیشتر به مصرف آب را توجیه میکند نیز میتوان دریافت که افزایش روند کشت آبی نباتات علوفهای و کاهش کشت دیم از این دیدگاه قابل پذیرش است.
چه باید کرد؟
شکی نیست که در کشورمان آب مورد نیاز بخش کشاورزی از طریق چاه، قنات و یا آب سد تامین میشود. اما مصرف بالای آب برای تولید نباتات علوفهای به میزان زیادی این منابع را دستخوش تهدیدات جدی کرده است. اما نکته جالب این جاست که متاسفانه تولید این محصولات آببر درست در استانهایی رواج و توسعه یافته که به شدت درگیر بحران آب یا فرونشست زمین هستند. به عنوان مثال استانهایی نظیر سیستان و بلوچستان، خراسانرضوی، کرمان، تهران و فارس[4] که بین بزرگترین تولیدکنندگان نباتات علوفهای قرار داشتهاند، هماکنون با بحران بزرگ کم آبی و فرونشست زمین مواجه هستند. بنابراین گام نخست برای مدیریت کشت نباتات علوفهای، اصلاحات ژنتیک در نوع نباتات مورد استفاده است که به حداقل آب برای رشد نیاز دارند. گام دوم انتقال کشت این محصولات از استانهای کم آب به استانهای متناسب این الگوی کشت مانند استانهای ساحلی است.
بیابانهای ساحلی یکی از پتانسیلهای مناسب در کشور است که همجواری آن با منابع آب بسیار زیاد، میتواند موجب توسعه آبیاری با آب دریا جهت کشت گیاهان شور زی در این اراضی لم یزرع به جهت تولید محصول برای تعلیف دام و تولید مواد روغنی خوراکی، سوخت های زیستی و ... باشد. کشور ایران به عنوان دومین کشور پهناور منطقه خاورمیانه با گستره جغرافیایی و اقلیمهای متعدد دارای پوششهای گیاهی متنوعی بوده اما اکثریت نواحی آن با واقع شدن بر روی کمربند نواحی خشک و کم باران جهان بیش از ۳۰ درصد آن دارای بارشی کمتر از ۱۰۰ میلیمتر در سال است. سواحل جنوبی کشور ایران با متوسط بارش ۲۵۰ میلیمتر و دارا بودن عناصر رویشی منطقه از نعمت همجواری با آبهای دریایی گسترده خلیج فارس و دریای عمان نیز برخوردار بوده که این ویژگی موقعیت مفیدی را برای کشت و تولید این محصولات ایجاد کرده است.
وجود بیش از ۳۴۵ گونه گیاهان شور روی در بخشهای جنوبی و مناطق بیابانی و کویری کشور فرصتی مغتنم برای بهره برداری از آبهای شور و لب شور فراوان در کشور بوده و میتواند گام موثری در تامین بخشی از علوفه دامی کشور و نیز استحصال مواد آلی و معدنی مختلف باشد
تولید به این شیوه عواقب زیست محیطی به مراتب کمتری هم دارد چرا که با جلوگیری از گسیل خاکهای زراعی به قعر دریا در نتیجه سیلابهای فصلی و نیز تثبت شنهای روان دارای اثرات مطلوب چشمگیری نیز خواهند بود. وجود بیش از ۳۴۵ گونه گیاهان شور روی در بخشهای جنوبی و مناطق بیابانی و کویری کشور فرصتی مغتنم برای بهره برداری از آبهای شور و لب شور فراوان در کشور بوده و میتواند گام موثری در تامین بخشی از علوفه دامی کشور و نیز استحصال مواد آلی و معدنی مختلف باشد. به استناد پژوهش «سهرابیپور و همکاران[5]» جنسهای متعددی از گونههای شور روی، پتانسیلهای گیاهی ارزشمندی هستند که پوشش گیاهی غالب و رایج در ۲۷ میلیون هکتار از خاکهای شور و سدیمی کشور محسوب میشوند. کشت و پرورش برخی گونهها با آب دریا در کشورهای مختلف با موفقیت انجام شده است و حتی در سواحل کشورهای حوزه خلیج فارس مطالعات گستردهای بر روی این گونه و گونههای شور روی متعدد دیگر صورت گرفته و میزان عملکرد و خوش خوراکی آنها برای مصارف علوفهای تایید شده است.
از دیرباز وجود جنگلهای «حرا» در سواحل جنوبی کشور از خوزستان تا بندر گواتر در سیستان و بلوچستان، یکی از منابع علوفه برای حیوانات محسوب میشده است. توسعه این جنگلها برای تولید برخی گیاهان نباتی نه تنها راهی برای مقابله با مصرف کمتر آب به شمار میرود، بلکه در تعدیل هوای منطقه نیز اثرات مهمی دارد. اما پیش از این اقدامات، گسترش مطالعات دانشگاهی و علمی برای اصلاح ژنتیک گیاهان و نوع کشت اجتنابناپذیر است.
منابع
[۱] . https://www.mehrnews.com/news/۴۷۶۵۱۷۰
[۲] . سالنامه آماری جهادکشاورزی از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۹.
[۳] . https://civilica.com/doc/۳۹۳۳۸۸/
[۴] . سالنامه آماری جهادکشاورزی از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۹.
[۵] . https://civilica.com/doc/۷۳۸۲۹۵/
نظر شما