«پگاه زنگنه» قهرمان مطرح دیروز و مربی امروز تیم ملی کاراته بانوان ایران در گفتوگو با ایرنا به تشریح روند حضورش در این رشته، خاطرات قهرمانی و نگاهش به عید نوروز پرداخت که شرح آن را در زیر میخوانید:
در ابتدا به زمان آغاز فعالیت در کاراته اشاره کنید.
متولد ۱۷ بهمنماه ۱۳۶۲ هستم و کاراته را از سال ۷۵ زیر نظر استاد «مریم مشیری» و در باشگاه میلاد کرمانشاه آغاز کردم. از آغاز تاکنون هم در سَبکِ «شیتوریو شیتوکای» بودهام. از انتخاب کاراته راضی هستم و فکر میکنم این اتفاقچیزی بود که سرنوشت من را تعیین کرد. حضورم در کاراته خیلی اتفاقی بود که البته از آن رضایت دارم.
چگونه وارد این رشته شدید؟
ورزش را با ژیمناتسیک آغاز کردم که البته مصدومیت موجب شد از این ورزش فاصله بگیرم. روزی با پدرم در خیابان سعدی کرمانشاه قدم می زدیم و آکادمی میلاد را دیدم که در چند رشته فعالیت میکرد. برای فعالیت مجدد در ژیمناستیک از مسوول باشگاه سوال کردم که گفتند برای این ورزش فقط در رده نونهالان علاقمند میپذیریم. پدرم گفت دوست نداری به کاراته بروی؟ همین شد و روز بعد در باشگاه میلاد برای کاراته ثبت نام کردم و اینگونه بود که وارد این ورزش شدم و خیلی هم راضی هستم. اولین مربیام در آن باشگاه خانم مشیری بود که تاکنون نیز با او کار میکنم.
در ویترین افتخارات شما چند مدال وجود دارد؟
تعداد مدالهای بینالمللی و داخلیام بسیار زیاد است. نزدیک به ۵۰ مدال بینالمللی دارم که مهمترین آنها یک طلا، دو نقره و دو برنز قهرمانی آسیا، دو طلا و دو برنز کاراته وان، یک طلا و دو نقره بازیهای کشورهای اسلامی و برنز بازیهای آسیایی جاکارتا است.
کدام مدال را بیشتر دوست دارید؟
طبیعتا مدال بازیهای آسیایی را بیشتر دوست دارم به خاطر اینکه در شرایط خاص به دست آمد. رفته بودم و دوباره به دنیای قهرمانی برگشتم در حالیکه نگاهها به بازگشتم مثبت نبود. همیشه مقاومتهایی برابر افرادی که میخواهند تابوشکنی کنند وجود دارد. به همین دلیل آن مدال را خیلی دوست دارم.
چه سالی ملیپوش شدید؟
سال ۷۹ یا ۸۰ وارد تیم ملی شدم که آن زمان حدود ۱۷ سال سن داشتم. به مسابقات غرب آسیا رفتیم و به ما گفتند هر فردی در انفرادی طلا بگیرد به بازیهای آسیایی بوسان اعزام میشود. تنها فردی که در انفرادی طلا گرفت من بودم. البته در کومیته تیمی هم قهرمان شدیم. بعد یکسری اختلافات ایجاد شد و بحث حجاب هم وجود داشت و به همین دلیل تمامی سهمیه کاراته برای بازیهای آسیایی بوسان را به تیم مردان دادند و بانوان اعزام نشدند. برای بازیهای آسیایی دوحه هم اعزام نشدیم چراکه مجوزی نبود.
با کدام مربیان در این سالها کار کردهاید؟
خانم مشیری که هم در باشگاه و هم در تیم ملی شاگردش بودم. همچنین خانمها فرخناز ارباب، ستاره موسوی، فریبا بداغی و آقایان وحید خواجه حسینی و مسعود رهنما هم مربیام بودهاند.
بهترین خاطره شما از سالها حضور در کاراته چیست؟
قشنگترین خاطره که برایم الهام بخش بود مسابقات جهانی سبک شیتوریو است. سال ۱۳۸۸ فدراسیون، تیم ملی را به آن مسابقات اعزام کرد که معتقدم استارت پیشرفت و دگرگونی بانوان کاراته ایران از آن سال زده شد. در آن پیکارها تنها طلای تیم ایران را آنهم در وزن آزاد گرفتم. واقعا امتیاز از دست نمیدادم و خیلی آماده بودم. در سومین مبارزه وقتی روی تاتامی آمدم به چهره حریفم نگاه کردم که او را مسن دیدم و فکر کردم مبارزه بسیار آسانی دارم اما به سختی دو بر یک برنده شدم. وقتی بیرون آمدم مربی تیم ملی به من گفت او «لیرا ناوارو» مکزیکی بود که دو دوره قهرمان جهان شده است. همچنین بعد از آن پیکارها نیز در جهانی کاراته دوباره مدال گرفت. مبارزه با آن قهرمان که ۳۸ سال سن داشت برایم الهامبخش بود که سن نمیتواند مانعی برای رسیدن به موفقیت شود.
فکر میکنم بدترین خاطره شما هم بازیهای آسیایی اینچئون باشد که با اتفاقات عجیب و غیرفنی مدال را از دست دادید؟
دقیقا همین است، خود شما در سالن مسابقات بودید و از همه شرایط آن رویداد با خبر هستید. مسائل داوری و دستهای پشت پرده موجب شد تا من که باید طلا میگرفتم به مدال نرسم. اصلا بحث فنی در آن بازیها وجود نداشت. فکر میکنم همه از ماجرا با خبر باشند و بهتر است صحبت بیشتری در این خصوص نداشته باشم.
بهترین رقیب شما در کاراته؟
با بازیکنان خوبی همدوره بودم و شانس این را داشتیم این حریفان من را به چالش بکشند. مبارزه در کنار آنان موجب شد پیشرفت کنم. تعداد زیاد است و بهتر است اسم خاصی نیاورم.
بیشترین فردی که به شما در کاراته کمک کرده است؟
از خانواده کاراته، مریم مشیری خیلی به من کمک کرد و همیشه حامی بود. یادم است اولین سالی که در قهرمانی کشور شرکت کردم دیگر از من شهریه در باشگاه نگرفت و در باشگاه ۲۴ ساعته به روی ما باز بود. واقعا مدیون او هستم.
بازیکنی سختتر است یا مربیگری؟
شاید نشود انتخاب کرد. اما بازیکنی سختیهای خاصی از نظر روانی، کاری و استرس دارد.
در این سالها شده است سال تحویل کنار خانواده نباشید؟
چند مرتبه اواخر سال در مسابقات مراکش شرکت کردیم اما روز آخر اسفند برمیگشتیم و خودم را به خانواده میرساندم. خوشحالم که همیشه در این روز مهم همراه خانواده خود بودم. چیدن سفره هفت سین و بودن با عزیزان برایم خیلی مهم است.
نظرت در مورد سنت عیدی گرفتن چیست؟
طبیعی است وقتی کودک هستی از گرفتن عیدی و اسکانسهای نو شاد میشوید. وقتی کودک بودم، عمه من کارمند بانک بود و همیشه اسکانسهای نو و سکههای زیبایی به ما عیدی میداد. البته الان بزرگ شدهایم و بیشتر عیدی میدهیم و دیگر خجالت میکشیم عیدی بگیریم (با خنده).
حرف پایانی؟
اجازه بدهیم دیگران برای خودشان تصمیم بگیرند. باید برای هم ارزش قائل باشیم و دلیل نمیشود فردی که نظرش با ما مخالف است، دشمن باشد. اختلاف سلیقه نباید هیچگاه تبدیل به دشمنی شود.
نظر شما