ششمین قسمت از برنامه احوالپرسی نوروزی در روز ششم فروردین با حضور حمید لولایی (بازیگر سینما و تلویزیون) و سهیل رحمانی (خواننده) روی آنتن رفت.
اجرای این برنامه را مسعود روشنپژوه عهدهدار بود. وی با اشاره به محبوبیت لولایی در بین خانوادهها، اظهار کرد: واقعاً نمیدانم چه سؤالی از شما بپرسم که مردم راجع به آن اطلاعاتی نداشته باشند. به نظر خودتان از کجا شروع کنیم که برای مردم تازگی داشته باشد؟
لولایی در پاسخ گفت: اتفاقا از دوران کودکی، ناگفتههایی هست که میتوانم بیان کنم و به حالت طنز، خاطرنشان کرد: از طرفی ما بازیگران عادت داریم در زمان کار در سریال ها، اول آخر کار را ضبط کنیم، بعد از مدتی، وسط کار و در انتها اگر پولمان را بدهند، اول کار را و با خنده گفت: پس بدین ترتیب هم میتوانم خاطراتی بیان کنم.
وی در پاسخ به سؤال مجری برنامه پیرامون علت به دل نشستن نقشهای ایشان در هر نقشی که ایفا میکند، گفت: هر نقشی که به من پیشنهاد میشود، خیلی سخت آن را قبول میکنم و وقتی هم قبول کنم، تا آخر پروژه، آن را با تمرکز و انرژی عالی به اتمام میرسانم. معمولاً وقتی من با پروژههای سریالی کار میکنم، پنج الی شش ماه، کارشان طول میکشد و علتش هم آن است که من تمام تمرکزم را معطوف به کارم میکنم و چون در برخی از کارها، نقش محوری دارم حتی در منزل هم بر روی نقش هایم فکر میکنم. شاید برای همین، گاهی تله فیلم یا سریالی از نظر فیلمنامه ضعیف باشد ولی سعی میکنم به گونهای ایفای نقش کنم که برای مردم آن نقش، باورپذیر شود و دوستش داشته باشند.
لولایی در پاسخ به اینکه آیا نقشهایی که بازی میکنند به شخصیتش نزدیک است یا خیر، گفت: برخی از نقشها خیلی به شخصیتم نزدیک هستند و من معمولاً نقشهایی که مثل خودم باشم، بازی میکنم مگر نقش هایی که تیپ خاصی را برای ایفای نقش بطلبد.
وی در خصوص زیر آسمان شهر گفت: آن مجموعه یکی از کارهایی بود که در میان مردم با استقبال خوبی روبه رو شد.
لولایی با بیان خاطره ای افزود: در پیست موتورسواری، جوانی بود که ادای خشایار مستوفی (نقش من در سریال زیر آسمان شهر) را خیلی خوب ایفا میکرد و وقتی علت را از او جویا شدم، گفت هر کسی که برای ایفای آن نقش برایش ساندویجی میخرید، او این کار را برایش اجرا میکرد و الحق خیلی خوب توانسته بود کاراکتر مرا بازی کند. نکته دیگر اینکه این سریال نه تنها در زمان خودش خیلی مخاطب جذب کرده بود، حتی الان که از شبکه آی فیلم در حال بازپخش است، به دل بچههای امروز نشسته است.
وی گفت: نقش خشایار مستوفی از اول اینگونه نبود، بعد از بازی در ۹ قسمت از سریال، سعی کردم نقش سرایداری را ایفا کنم که علاوه بر ظاهر فرسوده، خلق و خوی ویژه و واکنشهای ویژهتری داشته باشد که مخاطب را همراه خود کند. مثلاً واکنش خشایار مستوفی وقتی یقه لباس بهروز خالیبند را میگرفت و میگفت: «به من میگن بچه گاراژ قدیر ژانگولر» خیلی جالب بود چون یک سرایدار مسن با ظاهری که به خاطر دارید، به شخصی با هیبت بهروز، چنین عبارتی میگفت و همین عبارت باعث جالب شدن نقش میشد.
لولایی در پاسخ به سؤال روشنپژوه پیرامون ایفاگری نقش در اکثر سریال های مناسبتی بالاخص ماه رمضان، گفت: چون ماه مبارک رمضان، زمانی است که همه اعضای خانواده دور هم جمع هستند و در همان زمان هم سریال ها پخش میشود، باعث بیشتر دیده شدن کار و در نتیجه دیده شدن کار بازیگر خواهد شد. من خیلی خوشبخت بودم که چند سال در ماه مبارک رمضان، در سریالهایی به ایفای نقش پرداخته بودم؛ سریال هایی همچون خانه به دوش، بزنگاه، ترش و شیرین و ... و چون این اتفاق چند سال متوالی ادامه پیدا کرد، اکثر همکاران خودمان به تهیهکنندگان خرده میگرفتند که شما با هم، تیم تشکیل دادهاید و زمانی رسید که ازین حرفها خسته شدم. حتی برای سریال متهم گریخت به من پیشنهاد شد که در نهایت مرحوم سیروس گرجستانی آن نقش را ایفا کرد.
لولایی در پاشخ به سوالی در مورد فیلم چند میگیری گریه کنی گفت: من حاضرم کلی پول هزینه کنم که کسی گریه نکند و اما در مورد آن فیلم باید بگویم پنج روز از زمان فیلمبرداری گذشته بود که تهیه کننده کار به من پیشنهاد کار داد، من هم فضا و متن را دیدم و پسندیدم و از فردای آن روز بازی شروع شد. اصلاً فکرش را نمیکردم که برای کاری که قصد قبول کردنش را نداشتم، روزی جایزه سیمرغ بگیرم ولی به دلیل خوش ساخت بودن اثر و ایفای نقش بازیگران خوب، الان خوشحالم که سعادت داشتم در این کار حضور داشته باشم.
بازیگر سریال ترش و شیرین گفت: در ایام نوروز، سنتهایی داریم که من از میان آنها، سنت مهمانی دادن و عیدی دادن را دوست دارم. من زیاد اهل مهمانی رفتن نیستم ولی دوست دارم پذیرای مهمانان عزیز باشم ولی از سنت خانه تکانی اصلاً خوشم نمیآید.
لولایی پیرامون استفاده از محبوبیت و معروفیتش به نفع مردم و در امور مثبت، گفت: من مردم را دوست دارم و اگر هرکجا کاری از دستم برآید دریغ نمیکنم، باید بگویم حتی برای یکی از نزدیکان وساطت و آنها را از طلاق منصرف کردم. چون کلاً دوست دارم همه پیشرفت کنند و با هم دوست باشند و اگر در پروژهای به کسی بگویند از پروژه برود و از گروه جدا شود، خیلی ناراحت میشوم و تمام سعیام بر آن است که دوباره عوامل را کنار هم جمع کنم.
نظر شما