به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، چاپ دیجیتال یکی از امکانات جدید است که یک چاپخانه را در یک اتاق جای میدهد. یعنی اگر ناشر بتواند بهای خرید یک دستگاه چاپ دیجیتال را پرداخت کند، میتواند در یکی از اتاقهای دفتر نشر، کتابها را مثلا بر اساس سفارش چاپ کند تا نیازی به انبار نداشتهباشد. البته هزینه چاپ دیجتال نسبت به افست بالاتر است و در نتیجه قیمت کتابی که چاپ دیجیتالی شدهباشد، بیشتر خواهدبود. با اینکه سود ناشران در چاپ با تیراژ بالا بود، این روزها بیشتر از چاپ دیجیتال استفاده میشود تا امکان بررسی بازار و فروش کتاب برای ناشر وجود داشتهباشد.
معرفی و فروش کتاب در فضای مجازی امکان دیگری است که با پیشرفت تکنولوژی برای ناشران مهیا شدهاست. ناشران میتوانند با تولید پادکست و ویدئو مخاطبان را نسبت به تازههای نشر آگاه کنند. در این شرایط آیا ناشران میتوانند از این فضا دور باشند و مانند سالهای گذشته و به اصطلاح سنتی کار کنند؟.
درباره اقداماتی که ناشران باید در سده جدید انجام بدهند تا بتوانند به فعالیت خود ادامه بدهند و فروش خوبی داشته باشند با علیرضا بهشتیشیرازی، مدیرمسئول و صاحب امتیاز انتشارات روزنه گفتگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
هزینه چاپ دیجیتال به چاپ افست نزدیک میشود
در حالی وارد سده جدید میشویم که شاهد کم شدن تیراژ کتابها و تمایل بیشتر ناشران به چاپ دیجیتال هستیم. به نظر شما ناشران برای اینکه در این سده بتوانند به فعالیت خود ادامه بدهند و با شرایط جدید سازگار شوند چه اقداماتی باید انجام بدهند؟
تکنولوژی جدید به جایی میرسد که هزینه چاپ دیجیتال به چاپ افست نزدیک میشود. این روند باعث افزایش گرایش به سمت چاپ دیجیتال میشود. مقالهای در حوزه تکنولوژی خواندم که سال ۱۹۹۵ منتشر شدهبود، در این مقاله نوشته بود از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ علم دنیا دو برابر و بعد از آن هر پنج سال، باز هم دو برابر میشود. آثار این تغییرات را در زندگی خود میبینم. اگر پیش از این میگفتند، دستگاهی وجود داد که وقتی وارد هر شهری میشوید ترافیک و راههای آن شهر را به شما نشان میدهد و این مخصوص سازمانهای امنیتی نیست، باور نمیکردیم، اما این امکانات توسط اپلیکیشنهای مختلف در دسترس همه مردم قرار میگیرد.
علم روی همه حوزهها تاثیر میگذارد و نمیتوان از آن دوری کرد، باید به آن تن داد و آماده تغییرات بود. باید دید این تغییرات چه اثرهایی به نفع و چه اثراتی به ضرر صنعت نشر خواهدداشت.
باید توجه داشت در ایران جذب تکنولوژی در مقایسه با کشورهای همسایه بسیار بالا است. برای مثال در کشورهای همسایه استفادهای که کودکان از گوشی هوشمند و تکنولوژی پیشرفته میکنند، سه تا پنج سال دیگر به جایگاه ایران میرسد. زیرا در ایران توسعه انسانی بالا است و افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند، زیاد است، به همین دلیل جذب تکنولوژی بالا است.
فرد فقط میخواهد کتابش چاپ شود
ما ناشران بیشتر درگیر مشکلات تکنولوژی هستیم و به همین دلیل ابتدا از مشکلات شروع میکنم. از نظر فرهنگی و جمعیتی هم سطح ترکیه هستیم، حدود ۱۰ سال پیش در نمایشگاه بینالمللی ترکیه شرکت کردم، مسئول غرفه نمایشگاه کتاب ترکیه با افتخار میگفت که سالی سه هزار عنوان کتاب چاپ میکنند، طبق آماری که از سال ۹۸ دارم، گفته شد از ابتدای سال تا آذر ۱۰۰ هزار عنوان کتاب منتشر شدهاست. اما ظرفیت فرهنگی ایران برای کتاب در حد ترکیه است. برخی میگویند ایران فرهنگ قویتر نسبت به ترکیه دارد، هرقدر هم قویتر باشیم آیا نسبت «سه به ۱۰۰» میتواند درست باشد؟ این در حالی است که کل کتابهای تازه نشر به زبان انگلیسی در سال ۱۹۹۰، حدود ۱۰۰ هزار عنوان بود و فکر نمیکنم در این سالها تغییرات زیادی داشتهباشد. یعنی از نظر تعداد عنوان، در آن سال تعداد کتاب چاپ شده به زبان فارسی با کتاب چاپ شده به زبان انگلیسی برابر بود.
اتفاقی که میافتد این است که ۹۰ درصد از ۱۰۰ هزار عنوان کتابی که چاپ میشود، از عنوانهایی است که وقتی مخاطب آن کتاب را میخرد، میبیند که کتاب ارزش چاپ نداشت. وقت و پول مخاطب برای خواندن آن کتاب تلف شدهاست. علت بروز این اشتباه، چاپ دیجیتال است، زیرا در نتیجه آن، فرد فقط میخواهد کتابش چاپ شود. در نتیجه در ۵۰ یا ۳۰ نسخه کتاب را چاپ میکند، ناشران برخی از کتابها را در ۲۰۰ نسخه چاپ میکنند، زیرا هزینه این تعداد در نهایت پنج تا ۶ میلیون تومان میشود، اگر فروش نرود، ایراد ندارد و شاید کتاب پرفروش شود.
از طرفی وقتی ۲۰۰ نسخه از کتاب چاپ شود نویسنده و مترجم انگیزهای ندارند که روی آن کار کنند زیرا در نهایت میخواهند دو میلیون تومان از آن کتاب حق التالیف دریافت کنند. این روند از نظر اقتصادی، نمی صرفد که ناشر یک نفر را استخدام کند تا از روی کتاب بخواند تا کتاب ایراد تایپی نداشتهباشد، زیرا ناشر با فروش ۲۰۰ نسخه پول طرح جلد را هم در نمیآورد. این عوامل موجب میشود کتابی که میتوانست خوب باشد بد منتشر شود.
کتابفروش و مخاطب از کتاب خواندن دلزده میشوند
جنبههای مثبت چاپ دیجیتال برای ناشران چه مسائلی است؟
منتظر جنبههای خوب چاپ دیجیتال هم هستیم. تکنولوژی جدید که آمده خیلی از مسائل را حل کردهاست، زیرا وقتی فردی میخواهد کتابش را منتشر کند با ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان میتواند این کار را انجام بدهد، اما کتابفروش از خرید کتابهای جدید میترسد، زیرا کتابی که خوب نباشد، ماهها و سالها در قفسه کتابفروشی باقی میماند و مشتری میترسد که باز هم کتاب بد بخرد و زمان و پولش هدر شود، اینطور کتابهای خوب هم آسیب میبینند.
در روزهای تعطیلات نوروز کتاب خوب و ارزشمندی میخواندم که در حد جزوه دانشگاهی منتشر شدهاست. وقتی مخاطب این کتاب را میخرد از کتابخوانی دلزده میشود. در بازار کتاب برخی استارتر هستند، یعنی کتاب جدید را تهیه میکنند تا ببینند که چیست، باقی کتابخوانها مصرفکننده هستند اینها با استفاده از تجربه استارترها میفهمند که چه کتابهایی خوب است. در سالهای اخیر آنقدر کتابهای ضعیف به تور استارترها میخورد که دیگر حاضر نیستند هر کتابی را خریداری کنند، به خصوص با قیمت کتابها که در این روزها بسیار افزایش یافتهاست.
باید به این نکته توجه داشت، عنوان کتابی داریم که در این سالها ۵۰۰ هزار تا یک میلیون نسخه از آن منتشر و فروخته شدهاست، همچنین کتابی داریم با اینکه میگویند ارزش علمی بالایی دارد، اما ۵۰۰ نسخه از آن خوانده شدهاست. یعنی بازار ایران به صورتی است که همه منتظر هستند تا ببینند که یک کتاب ارزشمند است، اگر چند نفر برایش تبلیغ کنند، پرفروش میشود، این موضوع خیلی جدی در بازار نشر است و ناشران باید توجه کنند که چطور باید دورش بزنند؟
وزارت فرهنگ و ارشاد باید معیارهایش را کیفی کند
ناشران چطور میتوانند این کار را بکنند؟ آیا لازم است که اتحادیه ناشران و کتابفروشان یا وزارت فرهنگ و ارشاد هم در این حوزه اقداماتی انجام بدهد؟
این مساله مخصوص ناشران است، البته برای نویسندگان هم مطرح است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند برای کمک به ناشران و نویسندگان معیارهای کمی را کنار بگذارد، یعنی بیش از این بر آمار عناوین منتشر شده در یک سال افتخار نکند.
روزی که دیدم معاون خانه کتاب و ادبیات، خبر آمار عنوانهای منتشر شده در یک سال را بیان و از بالا بودن آن ابراز نگرانی کرد، مقداری خیالم راحت شد. دولت معیار کمی دارد، زیرا بسیار دشوار است که دولتها در مدت کوتاه به مسائل کیفی بپردازند مانند شعر ملک الشعرای بهار «جوز، ده سال عمر میخواهد/ که قوی گردد و بهبار آید» معیار کیفی را جا انداختن نیاز به ۱۰ سال زمان دارد، اما مدیران، مدت کوتاهی فعال هستند و میخواهند به نتایجی برسند. وزارت فرهنگ و ارشاد باید معیارهایش را کیفی کند ناشران هم باید این صورت مساله را حل کنند.
ناشران هر کتابی به دستشان میرسد را چاپ نکنند
امروزه ناشران کمتر رغبت به هزینه کردن در حوزه ویراستاری دارند، در نتیجه کتابها با اشتباههای زیادی منتشر میشود، آیا ممکن است فروش کم کتابهایی که ویراستاری نشده و فروش بالای آثار ویراستاری شده ناشران را به نوعی مجبور به ویراستاری کتاب کند؟
همه باید توجه داشته باشیم که عددهای بزرگ چیز خوبی نیستند، برای مثال گفته میشود من در سال گذشته چند عنوان کتاب ترجمه و منتشر کردم. کل نهضت ترجمه که گفته میشود تمدن اسلامی را تحت تاثیر قرار داد، با ۱۰۰ و برخی میگویند بیش از ۹۰ کتاب انجام شد، یعنی مهم کیفیت کتاب است و عدد مهم نیست.
ناشران باید راه حلهایی برای این مساله بسنجند. هرکسی بتواند این مشکلات را حل کند در بازار باقی میماند و هرکسی که به این مشکلات توجه نکند حذف خواهدشد. ناشران باید پیگیر این مساله باشند. باید سیاستهایی پیگیری شود تا کتابهای خوب در دست مردم قرار بگیرد. اگر ناشران هر کتابی را به دستشان میرسد چاپ کنند، بحران را تشدید میکنند.
بخش اعظم جمعیت ایران در معرض کتاب قرار نمیگیرد
برخی از ناشران فعالیت گسترده در فضای مجازی دارند و پادکست و ویدئو برای معرفی و فروش کتاب تولید میکنند. آیا در سده جدید ناشران ملزم به این کار میشوند یا میتوانند از راه همکاری با کتابفروشی و شرکتهای پخش به کار خود ادامه بدهند؟
یکی از مشکلات بزرگ صنعت نشر ایران این است که در کشور ۸۰ میلیون جمعیت و هر سال تعداد زیادی فارغالتحصیل دانشگاهی داریم، اما تیراژ کتابهایمان ۲۰۰ نسخه است. یک دلیل این است که بخش اعظم جمعیت ایران در معرض کتاب قرار نمیگیرد. نمیدانم آیا در زابل کتابفروشی جدی فعالیت میکند؟ آیا در قشم کتابفروشی جدی وجود دارد؟ زیرا یک کتابفروشی از همدان با من تماس گرفت، دو سال بعد از انتشار یک کتاب پرفروش از صادق زیبا کلام هنوز خبر نداشت که این کتاب منتشر شدهاست. وقتی وضعیت همدان این باشد از قشم، ماهشهر و ... چه انتظاری میتوان داشت؟
همچنین کتابفروشیها چه تعداد کتاب را میتوانند ارائه کنند؟ یک کتابفروش میتواند سه تا پنج هزار کتاب در فروشگاهش نگهداری کند، این در حالی است که عددی مانند ۱۰۰ هزار عنوان کتاب در سال به عنوان آثار منتشر شده اعلام میشود که به احتمال زیاد ۵۰ هزار عنوان تازههای نشر هستند. خیلی از کتابها فرصت ارائه پیدا نمیکنند.
امکان فروش مجازی، توسط نمایشگاه مجازی بیشتر شد، به همین دلیل درخواست داشتم در تمام مدت سال نمایشگاه مجازی فعال باشد، زیرا این نمایشگاه میتواند این مشکل را تا اندازهای حل کند. اگر بخواهیم برای سایتی تبلیغ کنیم تا فروشی اندازه نمایشگاه مجازی داشتهباشد، باید میلیاردی تبلیغ کنیم. قبلا فروش آنلاین جدی نبود و اما در این روزها شاید ۱۵ درصد از فروش ما را فروش آنلاین در فروشگاههای مختلف به خود اختصاص میدهد.
مساله بعد مساله تبلیغ است، پیش از این رونامهها و نشریات تاثیری در فروش کتاب داشتد، اما دیگر دوست ندارم کتاب برایشان بفرستم، زیرا در نتیجه معرفی آنها حتی یک کتاب هم به فروش افزوده نمیشود، اما در فضای مجازی برخی از حالتها است که خیلی تاثیر میگذارد به خصوص وقتی فردی که صاحب نام است، کتابی را معرفی میکند، فروش بالا میرود.
آیا میتوان گفت که ناشران باید در روشهای سنتی تجدیدنظر کنند؟
پیش از این کتاب را در فضای مجازی معرفی کردم و دیدم. این کار در توزیع از ناشران بر میآید اما در تبلیغ اثر نمیگذارد، تبلیغ افراد مطرح و متفکر دیده میشود اما تبلیغ ناشران تاثیر زیادی نمیگذارد.
نظر شما