بازارپردازی فرهنگی با ترجمه لغتی merchandise یکی از موثرترین راههای موجود برای بهبود کسبوکار به طور عام و کسبوکار فرهنگی به طور خاص است. این تجربه با بیش از ۱۰۰ سال سابقه در جهان و نمونههای موفقی مثل والت دیزنی راهکار مناسبی برای کسبوکارهای فرهنگی خصوصی و به طور خاص تولیدکنندگان خرد است و در کشوری چون ما راهی برای خلاصی از حمایتهای دولتیِ بیپایان و استقلال از دولت و کمکهای آن است.
با نگاهی به تجربه این سیاست در کشورهای موفق و پیشرفته دنیا و مسیرهای طی شده و زیرساختهای تاریخیاجتماعی این کشورها و همچنین وضعیتی که امروز در جامعه ما حاکم است میتوان چالشهای پیشروی را دید و برای گذر از آنها برنامهریزی کرد. ضرورت ساختار و مرکزی برای چنین برنامهریزی از آنجا ناشی میشود که بازارپردازی فرهنگی هنوز در کشور ما رونق نیافته و به لحاظ قوانین و ساختارها مشکلات جدی برای تحقق آن وجود دارد، لذا وجود مرکز و قرارگاهی که بتواند این راه را هموار کند بسیار ضروری مینماید.
اکنون به طور خلاصه میتوان به گزیدهای از چالشهای پیشروی بازارپردازی فرهنگی که توجه به آنها میتواند مسیر کسبوکارهای فرهنگی را روشن کند اشاره کرد:
نبود بستر مناسب توسعة بازار یکی از این عوامل است. در کشور ما به علت نبود زیرساختهای لازم برای رونق بازار به عنوان بخشی که مکمل دولت در جامعه است، بازار آنچنانکه باید توسعه و گسترش نیافته است و معمولا ورودهای نابهنگام دولت به این عرصه عدم رشد بازار را در پی داشته است. در تولید محصولات معمول این است که ما ذوق و سلیقهی مخاطبان و مصرفکنندگان را لحاظ نمیکنیم و آنچه خود فکر میکنیم و میپسندیم به خورد آنها میدهیم، این حرف زمانی بیشتر روشن میشود که ما به الگوسازی از کالاهای وارداتی میپردازیم و تفاوتی بین مردم خود و یا گروههای هدف مورد نظر با دیگران نمیبینیم. ادامه این بیتوجهی و البته جمعشدن عوامل دیگری در کنار آن منجر به ناتوانی تولیدکنندگان در خلق الگوهای بهروز شده است.
در عرصهی دولتی دستگاههای مختلف کشور همراهی و همکاری لازم را ندارند و سمتو سوی مشخصی را طی نمیکنند، همین امر پراکندهکاری در همهی عرصهها را در پی داشته است. اضافه بر این، نسخهها و راهکارهای هیجانزده، دفعی و زودگذر چنین دستگاههایی برای تغییر سبک زندگی نه تنها به سرزانجام و تحولی نیانجامیده است که اوضاع را پیچیدهتر هم کرده است. در عرصه مالکیت فکری و معنوی که از ضروریات دنیای امروز است، حقوقمعنوی تولیدکنندگان خرد نادیده گرفته میشود و این باعث محدودشدن فعالیتها و کسبوکارها و رشدنیافتن آنهاست. از طرفی عدم وجود تفکرات عمیق دانشگاهی که سیاستهای مرتبط را راهبری کند سبب ضعف مضاعف این عرصه و پیشرونبودن آن شده است.
این عوامل را همه به این امر بیفزایید که عرصههای فرهنگی نوین رسانههای دیداری و شنیداری، شبکههای اجتماعی مجازی و... در کشور ما کارآمدی لازم را ندارند و بهروز نیستندحتی کارآمدی سوء نیز دارند و این یعنی ناتوانی در الگوسازی کسبوکارها.
چنین عواملی باعث شده که شورای فرهنگ عمومی دست به تأسیس قرارگاهی بزند بلکه مسیری هموار و خوببازده را برای توسعه کسبوکارهای فرهنگی فراهم آورد. این شورا در ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ مصوبهای را گذراند که طبق آن بازارپردازی صنایع فرهنگی به عنوان راهحل تحول در سبک زندگی دانسته شد و این خود مقدمه تأسیس قرارگاه بازارپردازی فرهنگی قرار گرفت.
نظر شما