در دنیای دوبله هنرمندان موفقی را میشناسیم که زوج هنری هستند و با یکدیگر پیمان ازدواج بستهاند. خسرو خسروشاهی و منصوره کاتبی، جلال مقامی و رفعت هاشمپور و شهلا ناظریان و حسین عرفانی جزو مشهورترین زوجهای این فهرست هستند.
شهلا ناظریان و حسین عرفانی سال ۱۳۶۳ با یکدیگر در محیط دوبله آشنا شدند و ازدواج کردند. این دو هنرمند پا به پای هم پیش رفتند و رشد کردند. هر دو آنچنان در کارشان مهارت داشتند که نمیشد تعیین کنی کدام یک تواناتر است. معمولا درباره زوجهای هنرمند این شبهه پیش میآید که یکی به واسطه دیگری ترقی کرده است. یکی از طرفین به حدی رشد میکند که دیگری زیر سایهاش دیده نمیشود. اما شهلا ناظریان و حسین عرفانی هر دو هویتی مستقل داشتند. کسی ناظریان را به واسطه این که همسر عرفانی است نمیشناخت و هنگامی که نامش بر زبان میآمد صدای ماندگارش در ذهن زنده میشد.
یکی از درخشانترین گویندگیهای او در دوبلهٔ فیلم مشهور کازابلانکا بهجای اینگرید برگمن در کنار گویندگی حسین عرفانی همسرش بهجای همفری بوگارت است. این دو نفر به خاطر ارتباط عاطفی که در زندگی واقعی با یکدیگر برقرار کرده بودند، در حین نقشآفرینی بده و بستان خوبی داشتند. یکی از مشهورترین دیالوگهای برگمن در فیلم جایی است که خطاب به بوگارت میگوید: میتونم یه داستان تعریف کنم. درباره دختریه که تازه از خونه ش از فنلاند به پارسی اومده بود. در منزل یکی از دوستاش مردی رو دید که تمام عمر تعریفشو شنیده بود. یه مرد خیلی بزرگ و شجاع...
زنده یاد ناظریان این جملات را به گونهای بر زبان میآورد که حس دلتنگی توام با حسرت کاملا قابل لمس بود.
کسانی که در در حین صداپیشگی در کنار این هنرمند حضور داشتهاند تعریف میکنند که او به اندازه یک بازیگر در نقش فرو میرفت و برای اثر زحمت میکشید. ناظریان آن قدر بر کارش مسلط بود که جملات را از حفظ میگفت و به کاغذ نگاه نمیکرد.
لذت تماشای فیلمهایی چون کرایمر علیه کرایمر، اتاق ماروین، آوای قلب، ساعتها، اقتباس، خانه ارواح و مسابقه بزرگ با صدای گروه طلایی دوبله که ناظریان یکی از انها بود، صدچندان میشد.
از این زوج هنرمند دو فرزند دختر با نامهای رستا و مهسا به یادگار مانده است. مهسا حرفه پدر و مادر را ادامه داد؛ اما رستا به این حرفه علاقهای نداشت و تحصیلاتش را در رشته تغذیه تا مقطع دکترا تکمیل کرد.
شهلا ناظریان و حسین عرفانی در مسابقه تلاش هم در کنار یکدیگر همکاری داشتند. این مسابقه در سالهایی روی آنتن میرفت که اجرای دو مجری زن و مرد در کنار هم امری معمول نبود.
بسیاری مشتاق بودند که در کلاس درس این هنرمند بنشینند و از تجربههایش بهره ببرند. اما او هیچ گاه برگزاری کارگاه آموزشی دوبله را نپذیرفت. چون اعتقاد داشت این کارگاهها باعث ایجاد امیدواری کاذب در جوانان میشود. در حالی که آنها باید با کار عملی با پیچ و خم این حرفه آشنا شوند. جسم فانی هنرمند بالاخره روزی به خاک سپرده میشود؛ اما دوام آثارش بر جریده عالم ثبت است و هرگز فراموش نمیشود. روحش شاد و یادش گرامی باد.
نظر شما