به گزارش ایرنا، قدیمیترها شاهرخ بیانی را به خوبی میشناسند، بازیکنی که در دهه ۶۰ محبوبترین ستاره آبیپوشان پایتخت بود و هواداران به او لقب فرمانده را داده بودند!
بیانی در روزهای اوج فوتبالیاش به خاطر اختلافاتی که با یک بازیکن و مدیر وقت استقلال پیدا کرد، پیراهن استقلال را از تن درآورد و قرمزپوش شد و دو بار با پیراهن پرسپولیس به استقلال گل زد اما این جدایی زیاد طول نکشید و بار دیگر پیراهن آبی را پوشید و این بار در دربی برای تیمی گل زد که از نوجوانی عاشق آن بود و به قول خودش شاید اگر غرور جوانی آن روزها نبود هرگز حاضر نمیشد به تیم محبوبش پشت کند.
او که به همراه ساکت الهامی با نساجی مازندران قهرمان جام حذفی شده است در گفتوگو با خبرنگار ورزشی ایرنا حرفهای جالبی را بر زبان آورد.
احتمالا هنوز طعم شیرین قهرمانی در جام حذفی فراموش نشده؛ اینطور نیست؟
این قهرمانی حلاوت و شرینی خاصی داشت و حاصل تلاشی گروهی بود که ماههاست سخت تلاش و برنامهریزی کرده و زحمت کشیدند. ما برای رسیدن به این مهم دست روی دست نگذاشتیم. شاید باور کردنش سخت باشد اما میدانستیم به این نقطه میرسیم.
قهرمانی در جام حذفی؛ حتی خوشبینترین هواداران نساجی هم فکر نمیکردند این اتفاق رخ بدهد؛ در این باره توضیح دهید.
ما در ابتدای کار برنامههای لحظه به لحظه فصل را مرور کردیم و به دنبال دو هدف بودیم؛ در لیگ و جام حذفی هدف داشتیم. در لیگ که خودتان میدانید سال گذشته نساجی مازندران چه شرایط سختی را تحمل کرد و حتی تا هفتههای پایانی لیگ برتر نمیدانست در لیگ ماندنی خواهد بود یا نه؛ در این فصل هدف و بنا را طوری گذاشتیم که در لیگ به مقامی خوب رسیده و در جام حذفی یک اتفاق بزرگ را رقم بزنیم. جام حذفی بهترین فرصت برای تیمهایی است که شایسته و پر انرژی هستند. آنها میخواهند از این فرصت بزرگ برای رسیدن به شگفتی بهره گیرند و ما این کار را انجام دادیم.
به طور حتم بازیهای نساجی را چه در لیگ برتر و چه در جام حذفی تماشا کردهاید، بهترین کیفیت فنی را به اجرا گذاشتهایم. در لیگ برتر شما بازیهای نساجی را مقابل استقلال و پرسپولیس تماشا کنید؛ حتی در خانه این رقبا چه کیفیتی داشتیم. بدون شک یکی از بهترین و فنی ترین تیمهای لیگ ایران نساجی مازندران است.
با سختی به فینال رسیدید...
برای رسیدن به فینال سختیهای زیادی را پشت سر گذاشتیم. نساجی در این فصل به معنای واقعی کلمه تنها بود، تنهای تنها. شما کدام تیم را میتوانید در این فصل پیدا کنید که در تمام مسابقاتش میهمان باشد؟! نساجی فقط و فقط مجموعه تیمش را داشت. رقیبان ریز و درشتی را از سد راه برداشتیم و در نهایت به آن جایگاهی که لیاقت و استحقاقش را داشتیم، رسیدیم اما برخی میخواهند این قهرمانی را لوث کنند.
چرا چنین قصدی دارند؟
برای اینکه در زمین فوتبال رقیب ما نشدند و میخواهند به نوعی قهرمانیمان را کمرنگ جلوه دهند. دوره این کارها گذشته است؛ دیگر نمیتوان افکار عمومی را بازی داد، این رفتارها در فوتبال امروز جایی ندارد و باید به جای فرافکنی به دنبال علم و دانش رفت.
منظورتان مربیان و باشگاه آلومینیوم است؟!
من دوست ندارم شخصا به کسی اشاره کنم. حرفهای من کلی است و فقط میتوانم به حال این فوتبال تاسف بخورم. من از اینکه میبیبنم برخی از صحبتها مطرح میشود که با واقعیت فرسنگها فاصله دارد اعصابم خرد میشود، حالم بد میشود، به خدا قسم فوتبال ارزش این رفتارها و کارها را ندارد. فوتبال جای این کارها نیست باید با مردم صادق بود، باید قبول کنیم حتما ضعفی داشتهایم که شکست خوردهایم.
ولی اتفاقات قبل از بازی عجیب بود؟
چرا عجیب بود؟
در رختکن آلومینیوم اراک قفل شده بود...
این حرفا را لطفا باور نکنید. خودتان فوتبالی هستید و میدانید که در این فوتبال بر زبان آوردن چنین حرفهایی فقط یک جوک بی مزه است.
ماجرا چه بود؟
اینها واقعیت را نمیگویند. حقیقت را وارونه جلوه میدهند. من خودم ماجرا را برایتان تعریف میکنم و بعد عادل باشید و بگویید این مصاحبههایی که انجام یا بیانیههایی که صادر شد فرافکنی بود یا نبود.
مگر رختکن ورزشگاه آزادی صاحب دارد؟ مگر روی در رختکن نوشته شده است این رختکن نساجی مازندران و این و این آلومینیوم اراک؟ در استقلال و پرسپولیس چنین است. ما ۱۷ سال در ورزشگاه آزادی بازی میکردیم و میدانستیم رختکن تیم ما کجاست و پرسپولیس کجا باید برود. در تیم ملی نیز به ما اعلام میکردند که به کدام رختکن بروید. ما دو بازی در ورزشگاه آزادی انجام دادیم و تدارکات تیم ما احساس میکرد بار دیگر به همان رختکنی خواهیم رفت که در دو بازی گذشته حضور داشتیم بنابراین پیش از شروع بازی وسایل تیم، لباسها، کفشها، داروی پزشکی، همه و همه را به رختکن بردند. اتوبوس تیم نیز با تاخیر به ورزشگاه رسید. تیم آلومینوم اراک وقتی رسید میتوانست به آن یکی رختکن برود. سوال من این است چرا این کار را انجام ندادند؟ از شما خواهش میکنم به همه اینها که مصاحبه کردند و بیانیه دادند زنگ بزنید و بگویید چرا به آن یکی رختکن نرفتند؛ در رختکن باز بود، مگر داخل یک رختکن فرش ابریشم پهن است و در آن یکی رختکن موکت؟ مگر یک رختکن تلویزیون دارد و آن یکی ندارد؟ مگر یک رختکن خرابه است و آن یکی کاخ؟ این به ما چه ارتباطی دارد.
پس چرا تدارکات نساجی در را باز نکردند؟
آنها دو نفر بودند و سی یا چهل نفر آدم پشت در ایستاده بودند. آنها ترسیدند که مبادا اتفاقی بیافتد. اگر در باز میشد و لباس و کفشهای ما یا وسایل پزشکی گم میشد چه کسی جوابگو بود؟ اینها بهانه بود. به خدا اگر ما زودتر میآمدیم و میدیدم که آلومینیوم در رختکن است به آن یکی رختکن میرفتیم. اصلا چرا آنها زودتر یکی را به رختکن نفرستادند تا وسایل خود را در همان رختکنی قرار دهند که دوست دارند؟ ورزشگاه مسئول دارد، مسابقه مسئول برگزاری دارد، نماینده فدراسیون در ورزشگاه حضور داشت و همه آنها میدانند چه اتفاقاتی رقم خورد. فقط به حال این فوتبال تاسف میخورم. بعد بازی در رختکن لباسهای تیم و مدال قهرمانی ما را دزدیدند. الان ما جار و جنجال راه انداختیم یا بیانیه دادیم؟ جنجال کردیم؟ اگر نتیجه بازی غیر از این بود چه اتفاقی رقم میخورد؟َ!
این حاشیهها وجود نداشت؟
فوتبال همین است. این اتفاقات باعث میشود که فوتبال ورزش جذاب و قشنگی شود. اینهاست که فوتبال را تبدیل به پر هیجانترین ورزش کرده است. نیمه اول آلومینیوم اراک به مراتب بهتر از ما بازی کرد و چند شانس مسلم گلزنی داشت. در وقت دوم با تغییرهایی که در تیم صورت گرفت، ما بهتر بازی کردیم و برنده شدیم اینکه یک روز باخت را گردن داور بیاندازیم و روز دیگر از مسائل دیگر حرف بزنیم، زبینده نیست.
ساکت الهامی و محمد نوازی درگیر شدند...
فشار بازی زیاد بود، فینال بود و هر تیمی که برنده میشد جام را بالای سر می برد و بازنده دستش از رسیدن به جام کوتاه میماند. برخی به این مساله نباید دامن بزنند. نوازی و ساکت الهامی سالها پیش با یکدیگر همبازی بودند و این اختلاف تمام میشود. همه در این فوتبال با هم رفیق هستیم. همه با هم دوست هستیم. این اختلافات برای جامعه فوتبال خوب نیست، این جامها تمام میشود اما آن چیزی که میماند رفاقتهاست که نباید خراب شود. به خدا سالکت الهامی در ماجرای رختکن کوچکترین نقش را داشت، او مقصر نبود و برخی بیجهت او را سیبل میکنند.
کار کردن با ساکت الهامی چطور است؟
بدون اغراق میگویم ساکت الهامی یکی از بهترین و فنیترین مربیان ایران است. اگر بگویم او جزو سه مربی برتر ایران است پر بیراه نگفتهام. او سالها در سطح اول فوتبال و با مربیان بزرگی همچون ناصرخان حجازی، فیروزی کریمی، یحیی گلمحمدی و خیلیهای دیگر کار کرده و به نظر من خیلی دیر به سرمربیگری رسید. ساکت الهامی در هر جایی که حضور داشته تاثیرگذار بوده و تنها مربی ایران است که تمام وقتش را برای فوتبال میگذارد. حتی در زمان حضور در منزل وقتی، در حال برنامه ریزی تاکتیکی است. شما درباره او با شاگردانش حرف بزنید تا متوجه شوید چقدر با دانش است.
در این مدت جوی علیه شما و ساکت الهامی به راه افتاده و به نظر میرسد این هجمه از سوی طرفداران تیمی است که سالها برای آن بازی کردید...
استقلال در قلب من است. استقلال تمام وجود من است و جوانیام را در این تیم پشت سر گذاشتم من در ۱۷سالگی عضو همان تیمی بودم که برای اولین بار قهرمان جام حذفی شد. با استقلال افتخارات و جامهای زیادی را به دست آوردم؛ قهرمان ایران و آسیا شدم، افتخاراتی که من با استقلال بهدست آوردم را هیچکس نمیتواند تکرار کند. شاید برخی بخواهند بین استقلال و شاهرخ بیانی فاصله بیاندازند اما هیچکس نمیتواند این کار را انجام دهد چرا که من فرزند استقلال هستم و در تمام سالهایی که پیراهن این تیم را به تن داشتم، کم نگذاشتم. استقلال خانه من است. از قول من برای هواداران استقلال بنویسید که من از صمیم قلب آرزو میکنم استقلال قهرمان لیگ برتر شود.
نظر شما