به گزارش خبرنگار ایرنا، این کتاب به سفارش اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سمنان و با اهتمام دفتر ادبیات و تاریخ دفاع مقدس این ادارهکل در سال ۱۴۰۰ توسط نشر صریر در ۴۸ صفحه منتشر شد.
داستان «شناسنامه جدید» که نام کتاب نیز برگرفته از آن است، در مورد دختری ۱۰ ساله به نام «قندیگل» از خانوادهای شیعه با نام «محمدی» است که در روستایی سُنینشین از کشور افغانستان زندگی میکنند و از ترس گروههای تکفیری، عقاید شیعه خود را به زبان نمیآورند.
قندیگل عمویی به نام «حسین» دارد که به دلیل اختفای عقاید خود، او را عبدااله صدا میزنند. با آغاز فعالیت داعش در سوریه، حسین به همراه برادرش، پدر قندیگل، به عنوان مدافع حرم به سوریه میروند و خانواده خود را برای تامین امنیت بیشتر به شهر سمنان میسپارند.
مادر قندیگل در ایران به دلیل احساس امنیت از عقاید شیعه خود، ماجرای عاشورا و رشادتهای حضرت زینب (س) را برای دخترش میگوید و دختر تصمیم میگیرد نام خود را به «زینب» تغییر دهد. چندی بعد عمو «حسین» به شهادت میرسد و در روز چهلم این شهید، قندیلگل شناسنامه جدید خود را با نام زینب از پدرش تحویل میگیرد که این اتفاق، نمادی از عنایت حضرت زینب به پیکر امام حسین (ع) در روز اربعین است.
قسمتی از کتاب
مـادرش با این سر و صداها پـرده گلدار پنجره آشـپزخانه رو بـه حیـاط را سـریع کنـار زد و بـا ناراحتـی بـه آنهـا گفـت: «آرامتـر محمـدجـان، چـه خبرشـده؟! تمـام همسـایههـا صـدای تـو و عبداللـه رو شـنیدند.» عمـو عبداللـه بعـد سـکوت، کمـی آرام تـر از قبـل گفـت: «بایـد بـرای دفـاع از حـرم زینـب (س) و رقیـه (س) بـه سـوریه بریـم.» پدر حرفـش را قطـع کـرد و گفـت: «ای بابـا، بـاز دوبـاره داری حـرف خـودت را مـیزنـی. تـازه مـا بـه آسـایش و آرامـش رسـیدیم. یـادت رفتـه، بـه خاطـر مذهـبمـان چقـدر از ایـن شـهر بـه اون شـهر رفتیـم. دقیقـا عیـن آوارههـای بـیسروسـامان. الان هـم خـودت مـیبینـی کـه تـوی ایـن روسـتای کوچـک هـم مجبوریـم عقیـده اصلـیمـان را مخفـی نگـه داریـم. طرفـداران طالبـان بفهمنـد مــا شــیعهایــم دیگــه اینجــا هــم نمــیتونیــم بــرای یــک لحظــه بمونیــم و بایــد فــرار کنیــم. دوبــاره شــرایطمــان سـخت مـیشـود.
پـدر سـعی مـیکـرد بـا حـرفهایـش عمـو و مـادر را متقاعـد کنـد. مـادر بـا چهـرهای درهـم بـه حیـاط آمـد و در ادامـه گفـت: «واقعـا محمـدجـان، از تـو بعیـده ایـن حرفهـا! یعنـی تـو بـه خاطـر خواسـتههـا و خانـوادهات حاضـری تـا حـرم حضـرت زینـب (س) و رقیـه (س) بـه دسـت داعـش نابـود بشـه؟! اصـلا ازت توقـع نداشـتم محمـد ...»
پــدر بــا شــنیدن حــرفهــای مــادر ســرش را پاییــن انداخــت و آرام گفــت: «خــدا شــاهده، مــن هــم مثــل شــما طاقـت اهانـت بـه اهـل بیـت رسـول اللـه (ص) و خواهـر گرامـی امـام حسـین (ع) را نـدارم امـا آخـر و عاقبـت شـما و ایـن دختـر گلمـون چـی میشـه؟ ...»
این اثر در جشنوارههای «آن رهروان عاشق» دانشگاه سمنان و «یوسف» رتبه تقدیری نخست را کسب کرده است.
ملاقات اتفاقی نویسنده با شهیدی همنام با قهرمان داستان در دنیای واقعی
مصطفویفر، مدیر ادبیات اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سمنان است.
وی در خصوص کتاب خود به خبرنگار ایرنا گفت: این داستان زاییده تخیل نویسنده است و با هدف آشنایی نوجوانان با واقعه عاشورا و رشادتهای حضرت زینب (س) نوشته شد.
مصطفویفر بیان کرد: بعد از تدوین این کتاب، به طور اتفاقی با خانواده شهید مدافع حرم «حسینعلی محمدی» که از اهالی افغانستان بود دیدار کردم و این شباهت به من احساس خوبی داد.
نویسنده «شناسنامه جدید» گفت: اکنون در حال نوشتن کتابی طنز با موضوع شهدای مدافع حرم هستم زیرا به باور من، ادبیات طنز در ذهن مخاطب تاثیر عمیقتر و ماندگارتری دارد و میتواند نسل امروز را بیشتر با خود همراه کند.
نظر شما