ولفگانگ ونگنروت شب گذشته به مدد واکسن و ماسک و فاصله گذاری های اجتماعی، توانست به عنوان رهبر میهمان، ارکستر سمفونیک تهران را به عنوان حرفه ای ترین گروه موسیقی و در حرفه ای ترین سالن موسیقی کشور رهبری کند. آثاری که برای اجرا انتخاب شده بود، تلفیقی بود از دوره کلاسیک-رمانتیک آلمان و دوره نوگرایی موسیقایی در ایران. ابتدا اورتور هیبریدز از فلیکس مندلسون آلمانی اجرا شد. سپس موومان زهی از محمدتقی مسعودیه ایرانی و آنگاه سمفونی شماره ۲ از یوهانس برامس آلمانی.
ترکیب نوازندگان و چیدمان ارکستر سمفونیک تهران تا آثاری که برای اجرا انتخاب کرده اند، نشان از تغییرات بنیادین و البته رو به جلوی این گروه است. جابه جایی خطوط ویلن سل با ویلن آلتو در صحنه، چند دوره ای است که به چشم می خورد و در انتقال صدا به مخاطب، یک اتفاق خوب محسوب می شود. حضور نوازندگان جوان و حضور نسل نو در این ارکستر، امیدواری ها را برای زبانزد کردن این گروه در میان ارکسترهای بزرگ دنیا، بیشتر کرده است. همچنین ترکیب گروه های بادی ارکستر، تعداد قابل توجهی از بانوان نوازنده را در خود جای داده که این موضوع، خود حکایت از غنی تر شدن صدای ارکستر دارد چرا که تنوع و عمق احساس را در این بخش افزون کرده است.
تعداد کنترباس ها نیز به عدد ۶ رسیده است که حجم و فضاسازی را برای اجرا بالا برده است و در نهایت تاثیرگذاری بر مخاطب را بیشتر کرده.
اثر آغازین این کنسرت، مربوط به اورتور هیبریدز است. از مندلسون. همانطور که از آثار این آهنگساز بزرگ آلمانی انتظار می رفت، اثری رمانتیک با جمله بندی های فانتزیک و در حین حال محافظه کارانه بود. جهان موسیقایی مندلسن همواره بر آرامش و شوق و امید استوار است و این اثر و اجرای درست و دقیق ارکستر سمفونیک تهران هم، این جهان را برای مخاطب، به درستی تداعی می کرد.
اثر دوم، موومان زهی از محمدتقی مسعودیه بود. اثری بدون گروه های سازهای بادی. اثری پیچیده، دراماتیک و قابل توجه. تا حدودی می شود آن را یک فوگ، بدون مدولاسیون های پی در پی دانست و که ناپایداری و تحرکات اجتماعی در دوره زیست آهنگساز را به خوبی نمایان کرده است. کاش این اثر و آثاری چنین که مایه مباهات است، از رسانه های جمعی، بیشتر پخش شود تا جامعه با داشته های تراز اول خود در موسیقی جهانی بیشتر آشنا شود.
اثر سوم هم، کاری بود یوهانس برامس آهنگساز شناخته شده آلمانی؛ سمفونی شماره ۲. در چهار موومان که ساختار کلاسیک یک سمفونی است، به اجرا در آمد. رمانیک و نقاشانه. این سمفونی، تلفیقی بود از اندیشه و شوق به زندگی. همچون دو قطعه دیگر، ارکستر سمفونیک تهران به خوبی از عهده اجرای آن برآمد. گر چه در بخش سازهای بادی برنجی، استرس ها و آکسان ها، در لبه تیغ اجرا قرار داشت، اما نتیجه کار، خوشبختانه با نمره قبولی به اجرا درآمد. به ویژه آنکه، یک نوازنده ریشه دار و باتجربه ای به نام بابک میردادیان ساز دشوار توبا را به دست گرفته بود و با ورزیدگی تمام، توانست از عهده کار برآید و ارکستر را سربلند کند.
جای خالی پیانو در این اجرا، با توجه به اینکه آثار آهنگسازان آلمانی با این ساز صاحب تمبر و رنگ آمیزی جذاب تری می شود، کاملا احساس می شد. نکته دیگری که این کنسرت را به کمال نرساند، در انتخاب آثار بود. به جز انتخاب خوب و درخشان اثری از مسعودیه، می شد یکی از آثار آهنگسازان آلمانی، یک سونات باشد. در هر حال، اجرای تک نوازی هم در شنوایی و هم در بینایی مخاطب، جذابیتی فراوان دارد و تاثیرگذاری بر او را ارتقا می دهد.
اما بخش مهم دیگر این اجرا، به رهبری ارکستر مربوط می شد. آقای ونگنروت که یک هنرمند آلمانی است، توانست بی ادعا و بی هیاهو، صدای خوب از ارکستر سمفونیک تهران، بگیرد. باتون اش را بدون شلوغ بازی به صدا در آورد، بیهود پا بر سکوی رهبری نکوبید و میمیک صورت اش را برای تسلط بر نوازندگان، دچار اعوجاج نکرد. در مقام یک رهبر میهمان، صبور و مطمئن، با نوازندگان ارتباط برقرار کرد و نوانس متعادل و رمانتیک از سازها گرفت. اطمینانی که در زبان بدن او وجود داشت، به نوازنده ها نیز منتقل شد و اجرایشان را در کم نقص ترین شکل ممکن به نمایش گذاشت.
اما نکته مهمی که در این میان وجود دارد، ضرورت برگزاری چنین کنسرت هایی است. وجود ارکستر سمفونیک تهران گر چه در حوزه درآمدزایی نیست و در نقطه مقابل آن، یعنی هزینه زایی قرار دارد، اما وجودش اهمیت بسیاری دارد. هنر را اگر به عطر تشبیه کنیم، موسیقی و البته موسیقی سمفونیک، از خوش بو ترین آنها به حساب می آید. ما برای فارغ از داشته هایمان، در مواجهه با دیگران آنچه که بیش از هر چیز بر مخاطب مان تاثیر می گذارد، بوی عطرمان است. هر چه این عطر، خوشبوتر و اصیل تر باشد، اعتماد به نفس و جایگاه ما را بالاتر می برد. این موضوع را ما از سالار پیامبران؛ حضرت محمد مصطفی(ص) آموخته ایم. پس توجه بیشتر به ارکستر سمفونیک تهران که هم در ساختار و هم در اجرا، حرفه ای ترین گروه موسیقی ایران و در حقیقت حرفه ای ترین گروه هنری ایران است، یک امر لازم و حتمی است. ضمن آنکه خوشبختانه وزیر امور خارجه دولت مردمی نیز به این گروه و چنین گروه هایی توجه ویژه دارد و می شود آینده ای دلنشین و درخشان از آن متصور شد.
نظر شما