سهند آدم عارف از فعالان انتشارات نیماژ در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا و در توضیح رابطه سینما و کتاب گفت: رابطه سینما و کتاب از چند جهت قابلبررسی است؛ یکی اینکه بسیاری از شاهکاری برجسته سینمایی نتیجه یک اقتباس سینمایی هستند؛ یعنی شاهکارهای ادبی و رمانهای بزرگ از سوی یکسری فیلمنامهنویسان و کارگردانان مورداستفاده قرار میگیرد و این آثار مکتوب به آثار تصویری درجه یک بدل شدهاند که این همان اقتباس است.
این فعال حوزه نشر که در حاشیه سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با ایرنا گفت وگو کرد، اظهار داشت: از سوی دیگر جامعه سینما یعنی بازیگران، نویسندگان، کارگردانان و سایر صنوف سینمایی برای کارشان و فعالیتهایی که میکنند و تخصصی که در سینما دارند خود نیاز به مطالعه دارند و این یک موضوع جدی است که باز هم در کشور ما کمتر به آن پرداخته میشود چرا که منابع این موضوعات اغلب انگلیسی است و کمتر ترجمهشده و به آن پرداخته شده و در کل نادیده گرفتهشده است.
وی افزود: از سوی دیگر خود فیلمنامه بهعنوان یک مدیوم باید ساخته شود اما بسیاری از فیلمنامهها در تاریخ سینما از سوی نویسندگان بزرگ نوشته شده اند که بخت فیلم شدن را پیدا نکردند.
آدم عارف تاکید کرد: بر این اساس خود کتاب بهعنوان مدیوم ارائه فیلمنامه تبدیل به یک رسانه میشود و این رسانه به دست مخاطبان میرسد؛ مثلاً چند فیلمنامه بهرام بیضایی به دلیل محدودیتهایی که وجود داشته (شرایط اجتماع، مشکلات اجتماعی، سیاسی یا مالی زمانه و یا این علت که سرمایهگذار نبودهاست) بههرحال تبدیل به فیلم نشدهاند اما مخاطبان آثار آقای بیضایی، از کارهای ایشان محروم نماندند چراکه این فیلمنامهها چاپشده و مخاطبان و علاقمندان بیضایی میتوانند تصور و تصویری از ذهنیت و ایدهای که او برای خلق اثر داشته را در ذهن خود ترسیم کنند.
رابطه سینما و ادبیات قطع است
این فعال حوزه نشر در پاسخ به این پرسش که چرا اقتباس در سینمای ایران حضوری واقعی و جدی ندارد، گفت: اگر اقتباس در سینمای ما جایگاهی ندارد به دلیل است که رابطه سینما و ادبیات قطع است؛ ما امروز در نشر نیماژ چیزی حدود ۲۰۰ نویسنده خلاق ایرانی را به جامعه ادبیات معرفی کردهایم؛ این تعداد نویسنده بهجز بخش سرگرمی و دو، سه رمان پرفروش ایرانی است که آنها هم در کار خوشان بسیار خلاق هستند و طیف مخاطب گستردهای دارند؛ حالا تصور کنید اگر اقتباس سینمایی در مورد این آثار اتفاق بیافتد، خروجی آن به لحاظ تنوع و محتوا بسیار میتواند مورد توجه قرار گیرد.
وی تاکید کرد: به عبارت دیگر ما طیفی از نویسندگان خلاق تجربهگرا داریم که اگر آثارشان مورد استقبال سینماگران قرار گیرد سینما میتواند ازین فضای خمودهای که به آن دچار است، جدا شود.
آدم عارف اظهار داشت: البته تک و توک چنین اتفاقاتی افتاده است؛ مثلا فیلم سینمایی یدو که دوسال پیش در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد اقتباسی از یک داستان ایرانی بود (مجموعه داستان «زخم شیر» که پیشتر در سیزدهمین دوره جایزه ادبی «جلال آل احمد» شایسته تقدیر و در دومین دوره جایزه «احمد محمود» برگزیده شده بود، با یکی از داستانهایش با عنوان «زخم شیر» در سیونهمین جشنواره فیلم «فجر» درخشید. فیلم یدو که سیمرغ بهترین فیلم این دوره از جشنواره را در کنار چهار سیمرغ دیگر دریافت کرد و جزء رکودداران سیمرغ در جشنواره شد، اقتباسی است از این داستان).
وی افزود: البته که در این معدود کارها هم نقدهای جدی و ایرادات مهمی وجود دارد همچنان که در مورد همین فیلم یدو، اقتباسی که رخ داد یک اقتباس و برداشت غلط بود چنانچه نویسندهاش صمد طاهری اظهار کرده بود که یدو اقتباس خوبی از داستان «زخم شیر» نیست و اینها جزو بد فرهنگی های ما است.
سینماگران نویسندگان را نمیشناسند و دانش ادبی ندارند
مولف کتاب غروب پاییزی همچو الاغ میآمد ادامه داد: در نهایت می خواهم بگویم که سینماگران، نویسندگان را نمیشناسند و دانش ادبی موضوع را ندارند اما در نسل قبلی فیلمسازانی چون داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی و... همه اهل ادبیات بودند و نویسندگان و آثار مکتوب دوران خود را می شناختند.
وی تاکید کرد: این فیلمسازان غلامحسین ساعدی را میشناختند؛ چنانچه وقتی فیلم گاو ساخته شد، نشان میداد که سازنده اثر تا چه اندازه به ادبیات اشراف دارد که میداند این داستان در کتاب مجموعه عزاداران بیل وجود دارد و این را بیرون میکشد و به یک اثر سینمایی بدل میسازد.
آدم عارف خاطرنشان کرد: اما کدام فیلمساز امروز ماست که بتواند اسم ۳ نویسنده ایرانی معاصر را ببرد؟ متأسفانه سینماگران، نویسندگان را نمیشناسند؛ شاید حداقل محمود دولتآبادی را بشناسند اما بیشتر از ایشان را نمی شناسند و اساسا فراتر از آن نرفته اند.
این فعال حوزه نشر ادامه داد: علیرضا سیف الدینی در سال ۹۹ برندهی جایزه بهترین رمان سالهای ۹۷ و ۹۸ جایزه مهرگان شدند. آیا یک سینماگر ایشان را میشناسد؟ کتاب خم ایشان یکی از شاهکارهای ادبی معاصر است ولی فقط ادبیاتیها او را میشناسند و اگرچه کتابش به چاپ چهارم رسیدهاست اما سینماگران او را نمیشناسند.
وی تصریح کرد: یا منصور علیمرادی که جایزه جلال را گرفته و ابوتراب خسروی که یکی از بزرگترین نویسندگان نسل سوم داستاننویسان ایران است از سوی سینماگران شناخته شده نیستند؛ بر این اساس معلوم است که اگر کسی بخواد از چنین آثار اقتباس کند باید از ابتدا سوادش در این حوزه گسترده باشد. سوادی که متأسفانه وجود ندارد.
سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از بیستویکم اردیبهشت آغاز شده و تا سیویکم اردیبهشتماه ۱۴۰۱ در دو بخش حضوری در مصلای امام خمینی(ره) و مجازی در سامانه موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، ادامه دارد.
نظر شما