به گزارش خبرنگار تجسمی ایرنا، امروز سوم خرداد، چهلمین سالروز آزادسازی خرمشهر است، ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، خرمشهر زیر آتش سنگین ارتش عراق قرار گرفت و این شهر شاهد درگیری بین نیروهای عراقی و رزمندگان ایرانی بود، سرانجام چهارم آبان ۱۳۵۹ بعد از ۳۴ روز مقاومت، این شهر به اشغال کامل ارتش بعثی عراق درآمد. خرمشهر تا سوم خرداد ۱۳۶۱ در اشغال نیروهای عراق باقی ماند و با عملیات بیتالمقدس توسط نیروهای ایران بازپس گرفته شد.
آزادسازی خرمشهر از اهداف مرحله چهارم عملیات بیتالمقدس بود. ساعت ۲۲:۳۰ شامگاه شنبه یکم خرداد ۱۳۶۱ مرحله چهارم این عملیات با هدف آزادسازی خرمشهر توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران به فرماندهی علی صیادشیرازی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی محسن رضایی و احمد متوسلیان آغاز شد و این شهر سوم خرداد ۱۳۶۱ پس از ۵۷۶ روز اشغال نیروهای ارتش بعث عراق، بازپس گرفته شد.
در این روز سعید صادقی عکاس جنگ خود را به خرمشهر رساند و عکسی نمادین (حضور رزمندگان در مسجدجامع خرمشهر) از لحظه آزادسازی خرمشهر را ثبت کرد.
صادقی متولد سال ۱۳۳۲ در تبریز، عکاسی را از دوران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ آغاز و با سمت عکاس و خبرنگار در روزنامه جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸ همزمان با شروع جنگ تحمیلی ادامه داد. سپس مدتی را در حوزه سینما با دستیار فیلمبردار و مدیر فیلمبرداری در فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی سپری کرد که از جمله فیلمهایی که در آن مدیر فیلمبرداری بوده میتوان به پایان کودکی، مرگ سیاوش و آخرین روز تابستان اشاره کرد.
وی پس از جنگ عراق نمایشگاه نیمه پنهان جنگ را با یک عکاس عراقی برگزار کرد و مستند بلگراد و کارگردانی و فیلمبرداری هفت قسمت از مجموعه مستند جنگ با نام هفت زخم از دفاع مقدس از دیگر فعالیتهای هنری صادقی به شمار میرود.
وی تاکنون دهها نمایشگاه عکس اختصاصی برپا کرده و در نمایشگاههای گروهی بسیاری نیز شرکت داشته است که از جمله موضوعات آن میتوان به جنگ، کودکان، ایران امروز و زنان ایران اشاره کرد. صادقی سال ۱۳۸۵ نشان شجاعت و سال ۱۳۸۶ نشان درجه یک هنری شورای انقلاب فرهنگی را از آن خود کرد.
صادقی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا به مناسبت سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر درباره فعالیت خود در حوزه عکاسی جنگ اظهارداشت: قبل از انقلاب، در هر جریان انقلابی شرکت میکردم، اگر در قیطریه (تپههای قیطریه که آن زمان بیابان بود) ۱۰ نفر بودند، من یکی از آن ۱۰ نفر بودم، قبل از آن دوران هم عکاسی کرده بودم، این جریانات به پس از پیروزی انقلاب متصل شد، مرحوم آیتالله شهید سیدمحمد بهشتی، من و تعدادی از افراد دیگر را گردهم آورد و اعلام کرد قصد دارد یک حزب تاسیس کند و دوست دارد همه ما در آن باشیم، به ایشان گفتم که علاقهای به فعالیت در حزب ندارم، شهیدبهشتی گفت که منظورش روزنامه است، جریان حزب جداست، روزنامه پایگاهی برای فعالیت من شد و نخستین بار روزنامه را دیدم، درباره روزنامههای قبل از انقلاب مثل رستاخیر، آیندگان، کیهان و اطلاعات سخنانی شنیده بودم اما ارتباطی با آنها نداشتم و توجهی نمیکردم.
وی افزود: پس از آنکه جنگ (هشت سال دفاع مقدس) آغاز شد شکل و نوع عکاسی از آن قالب و شکلی که پیش از این بود، به یک حالت جنگی وارد شد، من با شوق و علاقهای که داشتم با حسن باقری (حسن افشرده) وارد میدان شدیم و سپس شجاعت و شهامتی که ریشه در اصالت ایرانی داشت؛ با وجود اینکه تازه ازدواج کرده بودم، مرا درون خودش در آغوش گرفت، ما در آن زمان احساس امنیت، لذت و عشق بیشتر را حس میکردیم، آن عطش عشق ما، مساله انقلاب، امام خمینی(ره) و هم آن نفسها بود، بهشت را در آنجا لمس میکردیم، منظورم ایدئولوژی بهشت نیست، یعنی انسانیت و ارزشهای انسانی را در آنجا در آغوش میگرفتیم، در مقابل دشمن وحشی و صحنههای بسیار بد، وحشتناک و غیراخلاقی که از جنگ دیده بودیم.
این عکاس پیشکسوت جنگ خاطرنشان کرد: فضای ارزشها و ریشههای نسل من بهم گره خورد بود و بهانهاش هم ایران، امام خمینی(ره) و انقلاب بود، انقلابی که یک و نیم سال سن نداشت، کودک بودن انقلاب خودش نقش ویژه داشت؛ صداقت، پاکی روح، نفس امام خمینی(ره)، عطش عشق و شور عشق ما را به هم گره زده بود، به همین دلیل عکاسی برای من در درجه دوم اهمیت داشت، مثل برخی در گوشهای نمیایستادیم تا از فاصله ۵۰ کیلومتری عکس بگیریم، مثل سرباز عمل میکردیم، همگام با رزمندگان بودیم، حدود ۳۰ نفر جمعیت بودیم، بسیاری از عکاسان گلوله خوردند، شهید و جانباز شدند، خیلی بهتر از من، علی فریدونی و کاظم اخوان بودند که من و فریدونی جزو بازماندگان هستیم، فریدونی و اخوان دغدغهمند بودند و آثارشان ویژگیهای خاصی داشت.
چگونگی ثبت لحظه آزادسازی خرمشهر
صادقی درباره چگونگی ثبت لحظه آزادسازی خرمشهر اظهارداشت: من دو مرحله از مسجدجامع خرمشهر عکسی را ثبت کردم؛ اول در آبان ماه سال ۱۳۵۹ که از این شهر فرار کردیم و مرحله دیگر زمانی بود که خرمشهر فتح شد و در آن روز خاص، زمین و آسمان خرمشهر در نشاط نفسهای ملت ایرانی شادی میکردند، همچون لحظات سال ۱۳۵۹؛ آنقدر جسدها و زخمیهایی که به جا ماندند و عراقیها با تانک از روی آنها رد میشدند، در واقع (در زمان آزادسازی خرمشهر) آن خونها زنده شدند و کوه تراژدی سال ۱۳۵۹ در آن پیروزی سوم خرداد سال ۱۳۶۱ نفس کشید.
وی افزود: در آن زمان عظمت پیروزی در فتح خرمشهر در برابر ۱۲۴ لشکر مکانیزه سنگین و صنایع سنگین عراق را دیدیم که آنها به زانو درآمده بودند، ذلت ارتش عراق را در آنجا با تمام کمکهایی که جهان داشت، شاهد بودیم و لمس کردیم. شاهد نشاط ملی بودیم، همه ایران در شادی بودند، تنها عملیاتی بود که شادیش نشاط ملی را در بدن و ملت ایران فرونشاند، در واقع پس از آن یا قبل از آن، ما چنین نشاطی را نداشتیم، چون پاره تن ایران بود که آن نشاط را ایجاد کرده، نه آن عکس مسجد جامع من.
صادقی گفت: عکس مسجدجامع خرمشهر در روز آزادسازی این شهر مربوط به ساعت ۷:۲۵، ۷:۳۰ صبح سال ۱۳۶۱ است که با اصرار من شهید ابراهیم همت نصف شب مرا با موتور به مسجدجامع خرمشهر که از منطقه هم دور بود، رساند، هر چند در آن زمان احمد متوسلیان عصبانی شده بود و میگفت جنگ است، ما به عکاسی چه کار داریم؛ بسیاری از فرماندهان اعتقادی به عکاسی نداشتند، ما به سختی عکاسی کردیم، بارها فرماندهان به دلیل عکاسی با ما برخورد کردند و میگفتند نیازی به ثبت عکس نیست.
این عکاس پیشکسوت جنگ افزود: ما از مردم واقعی عکس میگرفتیم، فیگور عکاسی نگرفتیم، از مستندات؛ چوپان، دانش آموز و مادری که فرزندش را براساس اعتقادش راهی جنگ با دشمن و جلوی گلوله توپ میفرستاد، عکس میگرفتیم، من و امثال فریدونی با اینها زندگی میکردیم.
وی بیان کرد: مسجد جامع چون معماریش مسجد و اسلامی است، این آقایان هستند که آن را علم میکنند، در حالی که من خودم و دوستان دیگر عکسهای بهتری گرفتند، منتها معماری و گنبد مسجد مهمتر از مفهوم آن رویداد شده است، من براساس ذهنیت سال ۱۳۵۹ از همان زاویه که عکس را از مسجد جامع خرمشهر گرفته بودم، دوباره براساس آن زاویه، سال ۱۳۶۱ عکس را گرفتم، منتها عکس سال ۱۳۵۹، افسوسناکتر و غمگینتر نسبت به سال ۱۳۶۱ است، عکس را با همان دوربین نیکون اس ای و لنز ۲۴ و همان اندازه و فاصله گرفتم که سال ۱۳۵۹ ثبت شده بود، همان دوربینم در عملیات خیبر ترکش خورد و در حال حاضر در انجمن دفاع مقدس نگهداری میشود و بعدا دوربین دیگری را برای من خریداری و به منطقه ارسال کردند.
صادقی گفت: در عکسی که سال ۱۳۶۱ ثبت کردم، نشاط ایران را در فتح خرمشهر میتوان دید، نه عملیات جنگی، چون دشمن به ذلت افتاده بود و نفس ایرانی، تمام نیروهایش در شرق و غرب حتی همسایه نانجیب را به ذلت کشانده بود.
عکاسی جنگ زبان جدیدی در تاثیرگذاری عکاسی ایران ایجاد کرد
این عکاس پیشکسوت اظهارداشت: عکاسی جنگ زبان جدیدی در ارتباط و تاثیرگذاری عکاسی ایران ایجاد کرد و شکل آن را تغییر داد، قبل از جنگ، عکاسی به صورت چیدمانی بود، عکاسی جنگ یک نوع مستند عینی، واقعی، قابل باور، همدل، همراه، هم نفس با آن واقعه بود، این ویژگیها را در عکسهای فریدونی میبینید.
وی گفت: براین اساس و عقلانیت، عطش عشقی که نسبت به امام خمینی (ره) و انقلاب به ظاهر داشتیم، باطن ما باید نشان بدهد که آیا ذات و باطن ما با این واژههایی که به کار میبریم عجین بود؟ این موضوع باید براساس نیاز نسلها بحث کارشناسی، علمی و عقلانی شود. ما چگونه میخواهیم جشن فتح خرمشهر، آن نشاط و شادابی، نقطه مشترک یک ملت را در یک قاب دفاع مقدس بگوییم که این نسل ایثار و فداکاری کردند و از جانشان گذشتند.
صادقی افزود: در خبرگزاری ایرنا، عکاسانی مثل فریدونی و اخوان فعالیت میکردند، واقعا بینظیر بودند، اخوان استثنای تاریخ عکاسی حتی در سطح جهانی بود. امکان دارد افراد دیگری هم باشند که من احساسی نسبت به عکسهای آنان ندارم.
چرا عکاسی جنگ جانسوز شد؟
وی با طرح این سوال که چرا عکاسی جنگ و عکسهای جنگ، جانسوز شدند؟ گفت: در ۳۴ عملیات حضور داشتم، عکاسانی مثل من و امثال من در طول خاکریزها پرسه میزدیم، شب آنجا میخوابیدیم، جایی نداشتیم، ماهی یک بار حمام نمیتوانستیم برویم، مسواک نمیزدیم، دندانهای ما همچنان مشکل دارد، غذا نداشتیم، پلاک و لباس مناسب نداشتیم، اگر جان خود را از دست میدادیم، کسی متوجه نمیشد، در سالهای پایانی جنگ برخی مانند کمال خرازی متوجه شدند پلاک نداریم، وقتی شهید شویم، نشانی نداریم، برخی گم شدند، در سالهای آخر به ما پلاک دادند، الان هم هیچ جایگاهی نداریم.
این عکاس جنگ اظهارداشت: کلیشههایی که در سطح خیابان چیدمان کردند را باید کنار بگذاریم، باید برای ارتباط با نسلهای بعدی، مقوله خرد را وارد جامعه کنیم.
صادقی افزود: امثال فریدونی زحمت کشیدند، اصلا گم شدند، این چندین نفر از عکاسان دوران دفاع مقدس که باقی ماندند، باید آثارشان نقد و بررسی شود، آنهایی که دغدغه داشتند. شهید مصطفی چمران بینظیر بود، زمانی که اسم ایشان را به یاد میآورم حس خوبی پیدا میکنم؛ انسان صادق، پاک و شریفی بود.
وی بیان کرد: بعد از جنگ، حدود ۱۸سال است که در جست و جو و پیگیری افرادی هستم که تصاویر آنان را ثبت کردم، حدود ۴۲ نفر از آنان را پیدا کردم اما متاسفانه برخی از آنان در شرایط خوبی نیستند، عکس سیاه و سفید خانمی را دوم مهر ۱۳۶۱ در داخل مسجد جامع خرمشهر ثبت کرده بودم که آن خانم را بعد از ۳۷ سال در اشتهارد کرج پیدا کردم و سال ۱۳۹۷ عکس آن را ثبت کردم.
این عکاس پیشکسوت جنگ گفت: ماه رمضان امسال به خرمشهر رفتم، گویا خرمشهر همان سال ۱۳۶۱ مانده و بازسازی نشده است، حرفهایی که درباره بازسازی آن میگویند سیاهبازی است. وضعیت خرمشهر بهبود پیدا نکرده، بدتر هم شده است، دو روز در این شهر نتوانستم بمانم، حس خوبی نسبت به خرمشهر داشتم، اکنون حسم نسبت به آن شهر از بین رفته است.
عکاسی باید زبان انسان و ارزشهای انسانی باشد
صادقی به عکاسان جوان که در حوزه جنگ فعالیت میکنند، توصیه کرد: عکاس باید زبان جامعه، انسان و ارزشهای انسانی، زیبایی انسانی و زشتی انسانی باشد، عکاسان اگر به سمت قدرت بروند، امکان دارد ثروت بدست آورند اما قابشان ماندگار نیست و در تاریخ ثبت نمیشود.
وی افزود: تاریخ خیلی بیرحم است، با کسی شوخی ندارد، تاریخ را نمیشود با پول خرید و درستش کرد، به همین دلیل حافظ و سعدی با همه فقری که در زندگیشان داشتند، ماندگار شدند، آنان در آثارشان موضوعهای انسانی را مطرح میکردند، فردوسی در آثارش علاوه بر انسان ایران را هم مورد توجه قرار داده است، به همین دلیل، عکاسی باید زبان انسان و ارزشهای انسانی باشد.
این عکاس پیشکسوت بیان کرد: من در عکسهایم حقیقت و واقعیت تاریخ را گفتم، حاصل تصاویر و عکسهای جنگ من کجاست؟ چگونه مصرف می شوند؟ متاسفانه آثار اکنون نمایشی و ابزاری شده است. درباره دفاع مقدس و شهدا همیشه میگویند که برای ما رفتند، برای ما جان دادند، در صورتی که آنان رفتند تا ارزشهای انسانی و الهی از بین نرود، برای ماندن ایران و ایرانی جانشان را فدا کردند. مساله سیاسی را نمیتوان وارد این ماجرا کرد، مردم از آب و خاکشان دفاع کردند چون وطن مثل مادر و ناموس برایشان بود.
کسب رتبه اول در مسابقات دهه فجر (۱۳۶۵ و ۱۳۶۷)، رتبه برتر مسابقه عکس قرارگاه خاتمالانبیاء در سال ۱۳۶۴، نفر اول جشنواره سینمای جوان و نفر اول جشنواره مهر در سال ۱۳۷۷، دریافت جایزه بزرگ یونسکو سال ۱۳۶۷، دریافت جایزه ویژه جشنواره سینمای جوان در موضوع دفاع مقدس سال ۱۳۶۶، کسب لوح زرین یادبود هشت سال دفاع مقدس سال ۱۳۶۷، دریافت لوح سپاس در سالگرد عملیات بیتالمقدس سال ۱۳۷۸ از نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، برنده لوح نکوداشت بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، کسب لوح تقدیر در بیست و یکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، کسب لوح سپاس وزارت ارشاد اسلامی سال ۱۳۸۳، برنده لوح تقدیر و جایزه ویژه حوزه هنری به عنوان عکاس برگزیده جنگ سال ۱۳۷۹، کاندید بهترین فیلمبرداری در دوازدهمین دوره جشنواره فجر برای فیلم عاشقانه، دریافت دیپلم افتخار بهترین فیلمبردار در جشنواره فیلم کودکان برای فیلم دختران گلاب سال ۱۳۷۵ از جمله افتخارات صادقی است.
عضو هیات داوران تبلیغات عکس و پوستر و آنوس در دوازدهمین و چهاردهمین جشنواره فیلم فجر، عضو هیات داوری عکس و تبلیغات جشنواره زن سال ۱۳۷۷، عضو هیات داوران عکس مطبوعات در سه دوره جشنواره مطبوعات، عضو هیات داوران جشنواره بزرگ هنری مهر سال ۱۳۷۸، عضو هیات داوران بخش عکس نمایشگاه قرآن، کتاب برگزیده در موضوع دفاع مقدس با عنوان مجموعه تصاویر جنگ در سال ۱۳۷۸، برنده مجسمه زرین طلایی به عنوان بهترین فیلمبرداری برای فیلم گمشدگان دیار صفا در سال ۱۳۸۵ از دیگر افتخارات صادقی است.
همچنین صادقی مقالاتی از جمله لحظههای وصال، جوانی ما اینطور قاب شد، زیر پوست عکاسی، شکوفایی ….، نگاه عکاس، آنان را کنار آتش دیدم، دوربین من، عکاسی جنگ هنر مستند عصر ما، من و لودر، جنگ لهجهای جز حقیقت ندارد، یک فریم از داخل عراق را در زمینه عکاسی جنگ و خاطرات در مطبوعات کشور ارائه کرده است.
نظر شما