به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، شبکه نمایش خانگی از ابتدای شکلگیری تا به امروز حرف و حدیث های متعددی را در مورد یک فضای جدید که نه سینماست و نه تلویزیون برانگیخته است. از سوی دیگر این شبکه پس از دوسال پاندمی کرونا و قرنطینه عمومی که مردم را از فضاهای عمومی و سالن های سینما دور کرد، بیش از پیش مورد اقبال قرار گرفت.
البته که در این شرایط هم نقدهای فراوانی به لحاظ سرمایههایی که در این شبکه در جریان بود، ارقامی که به هنرپیشههای صاحب نام برای حضور در تولیدات این شبکه پرداخت میشد، کیفیت تولیدات و مباحثی از این دست متوجه این شبکه بود.
آنچه در ادامه میآید گفت وگوی خبرنگار سینمایی ایرنا با علی طلوعی تهیه کننده سینما و شبکه نمایش خانگی است که سابقه تهیه و سرمایهگذاری در دو سه سریال (مانکن، ملکه گدایان و جادوگر) شبکه نمایش خانگی را دارد.
به صورت خلاصه مزیت و ایراد شبکه نمایش خانگی را چه میدانید؟
شبکه نمایش خانگی در دهه ۸۰ در قالب ارائه در بستر دی وی دی آغاز به کار کرد و از سال ۹۶ در بستر پلتفرم های اینترنتی گسترش یافت. در دوسال گذشته کرونا عملا موجب برجستگی پلتفرم ها و این برجستگی باعث رجوع متعدد و توجه بیشتر به این رسانه های اینترنتی شد.
در سالهای تهاجم فرهنگی کشورهای غربی نسبت به ایران ، فعالیت شبکه هایی چون جم تی وی و فارسی وان بسیار گسترش یافت و باید دید که این شبکه ها چه خوراک فرهنگیای به خانواده های ما می دهند.
در نتیجه، نوع نگاه شبکه های اینترنتی ما این است که مخاطبِ ماهواره ها را کمتر و به خود اضافه کنند. طبیعتا این بخش رقیب صدا و سیما نیست و نمایش خانگی و صدا و سیما می توانند به عنوان دو بال عمل کرده و جذب مخاطب کنند.
صدا و سیما پوشش ۸۵ میلیونی دارد و شبکه نمایش خانگی بخشی از جامعه را پوشش می دهد؛ مخاطبی که آثار نمایش خانگی را میبیند و برای آن هزینه می کند و اکانت می خرد طبیعتا دنبال محصولات کیفی و جذابیت های بصری هست؛ در نتیجه این حوزه نیازمند حمایت همه جانبه مسئولان فرهنگی است و این یک ایراد است که بخش خصوصی بار این موضوع را به تنهایی دوش بکشد.
مزیت این شبکه هم این است که وقتی پروژه های مختلف را اجرا می کنیم به بحث اشتغال کمک می کنیم. چون در هر پروژه چیزی حدود ۱۰۰ نیرو درگیر می شوند و درحالی که در یک پروژه سینمایی بازه اشتغال یک ماه است، در تولید یک سریال عوامل نزدیک یکسال درگیر هستند و این موضوع کمک می کند که این افراد اشتغال دائمی داشته باشند و این عملکرد نمایش خانگی به لحاظ شاخص هایی که در کارآفرینی و اشتغال و تولید وجود دارد، شاخص مهمی در هنر است.
داستان سرمایه های سرگردان در شبکه نمایش خانگی که بسیاری از آن صحبت میکنند، چیست؟
حجم و سایز صنعت تصویر به صورت کلی با یک آنالیز نشان می دهد که عدد کل این صنعت در مقایسه با بسیاری از صنایع کوچک و متوسط ما هیچ است و تازه من در مورد صنایع بزرگ صحبت نمی کنم. مثلا برای یک سریال که حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیارد هزینه می شود در مقایسه با قیمت های امروز این رقم بهای ارزش یک آپارتمان در تهران نیست.
در نتیجه عنوان سرمایه سرگردان را بیشتر در قالب ادبیاتی می دانم که کسانی در این حوزه به کار می برند که تمایلی به ورود دیگران به آن ندارند؛ در حقیقت بسیاری از دوستان علاقه دارند که این حوزه محصور مانده و کسی به آن ورود نکند. وگرنه اعداد و اقام و حجم سرمایه گذاری در این حوزه عددی نیست.
یکی از گلایههای سینماگران از شبکه نمایش خانگی پرداخت دستمزدهای نجومی به سلبریتیهاست؛ موضوعی که بر توقع این افراد افزوده و ارقام درخواستی آنان را به شدت افزایش داده است.
به صورت کلی مجموعه ما از ابتدا مخالف پرداخت دستمزدهای نجومی بوده است و در پروژه هایمان این موضوع را لحاظ کرده ایم؛ اما اگر با نگاه کلان اقتصادی به این موضوع نگریسته شود وقتی بین عرضه و تقاضا بالانسی وجود داشته باشد این موضوع به نقطه تعادل خودش می رسد. وقتی یک سلبریتی عددی بالا را به عنوان دستمزد مطرح می کند وقتی کسی این قیمت را پرداخت می کند، تصور «خواهان داشتن برای این سلبریتی ایجاد میشود اما وقتی رقم پرداخت نشود این فرد بصورت اتوماتیک ناچار به تعدیل قیمت خواهد شد.
اما ظاهرا این ارقام سنگین پرداخت میشود
نه برای همه. به هر حال آنچه من به عنوان تولیدکننده می سازم وقتی قرار است در یک پلتفرم ارائه شود، معیارهایی برای جذابیت دارد؛ مثلا می گویند اگر شما ۲ بازیگر دارید ۲ نفر آنها باید چهره اصلی باشد. در مجموعه ما برای شکستن این هزینه ها آکادمی پایه ایجاد شده است تا جوانانی که علاقمند هستند را رصد کرده و آموزش دهیم و از خروجی آکادمی خودمان در محصولاتمان استفاده می کنیم تا قیمت تمام شده کار را پایین بیاوریم.
ولی طبیعتا برخی از سلبریتی هایی که در طول زمان و سالها جاافتاده اند، عدد و رقم های بالایی درخواست می کنند و این موضوع قابل کتمان نیست و نمی شود گفت که چنین کسانی وجود ندارند؛ قطعا وجود دارند ولی ما تلاش می کنیم که این موضوع کاهش قیمت را در کارهایمان لحاظ کنیم
علت اقبال از سلبریتیهایی با قیمت بالا چیست؟
این موضوع را باید از مردم پرسید. چرا که اگر مردم به این افراد اقبال نشان ندهند، سرمایه گذار بی دلیل سرمایه اش را برای آنها هزینه نمی کند.
به عقیده شما در این جریان سرمایه گذار مقصر است؟
مانند هر چیز دیگر حجم اقبال عمومی تعیین کننده عرصه عرضه و تقاضاست. وقتی مردم فلان چهره را می خواهند و وقتی عکس یک هنرپیشه روی پوستر یک فیلم یا سریال اقبال عمومی را افزایش می دهد، سرمایه گذار بخش خصوصی ترغیب می شود که آن فرد را بیاورد و اگر اقبال عمومی تعدیل و به درستی هدایت شود طبیعتا سرمایه گذار هم به دنبال این موضوع نمی رود.
اقبال عمومی توجیه خوبی برای افزایش توقع سلبریتی هاست؟
قطعا توجیه خوبی نیست ما باید با کمک رسانه ها این توقع را از مخاطب بگیریم که وقتی اثر جدیدی بیرون می آید همه مردم انتظار نداشته باشند که تمام بازیگرانش چهره باشند. اگر این فرهنگ سازی از سوی رسانه ها و ما سازندگان اتفاق بیفتد که در سریال جدید چهره ای جدید ارائه کنیم هم به کسی که در این حوزه استعداد و تلاش دارد فرصت دیده شدن داده ایم و هم این که از آن سلبریتی کمتر استفاده کرده و تقاضای آنان را کاهش داده ایم و در نتیجه قیمت های این افراد تعدیل خواهد شد.
سریال های خارجی که ترند می شوند عمدتا هنرپیشه معروف ندارند و هنرپیشه ها پس از پایان آن سریال معروف می شوند.
بله اما در مورد این سریالها که اشاره کردید داستانی قوی پشت آنهاست درحالی که تولیدات نمایش خانگی کشش لازم برای جذب مخاطب را ندارند.
طبیعتا در سریال مهمترین پارامتر و پایه ای که می خواهیم کل کار را روی آن بناکنیم قصه است؛ یعنی اگر سناریو قوی باشد، طبیعتا کشش در مخاطب ایجاد می شود ما در مجموعه خودمان بانک فیلمنامهای را تدوین کرده ایم که سالانه بیش از ۱۵۰ طرح سریال می آید و ممکن است ما ۵ مورد آنان را انتخاب و کار کنیم.
در مجموعه خودمان بانک فیلمنامهای را تدوین کرده ایم که سالانه بیش از ۱۵۰ طرح سریال می آید و ممکن است ما ۵ مورد آنان را انتخاب و کار کنیم
در کارهای خودم هم این را لحاظ و تلاش کردم سریال هایی که کار شده، عامه پسند باشد. در بحث سریال نگاه طیف هنری به قضیه را ندارم و معتقدم جذابیت باید در حدی باشد که از بچه ۵ ساله تا پیرمرد ۹۵ ساله را جذب کند.
به نظر میرسید تولیدات نمایش خانگی ویترینی قشنگ از بازیگران با قصههایی بی سروته هستند.
نه تمامی آثار اما برخی این گونه هستند چرا که سریال اگر فقط ویترین باشد مردم نهایت ۳ قسمت می بینند و آن را رها می کنند.
نقل قولی پرتکرار از بازیگران سینما و تلویزیون که در شبکه نمایش خانگی هم کار کرده اند در گفت وگو با ایرنا مطرح است که چون شبکه نمایش خانگی پول خوبی می دهد آنان برای امرار معاش به این سمت میروند.
این موضوع بستگی به زاویه دید هنرمندان دارد و برای نگاه از دید ما باید از زاویه دید تولید کننده به موضوع نگاه کرد.
این زاویه دید هنرمندان را قبول دارید؟
طبیعتا قبول ندارم چراکه همه هنرمندان این نگاه را ندارند که هرجایی که به ما پول بدهند بازی می کنیم؛ بسیاری از دوستان فیلمنامه برایشان اهمیت دارد و البته بعد اقتصادی هم مهم است اما هر نقضی را نمی پذیرند.
به نظر میرسد شبکه نمایش خانگی فیلمنامههای قابل توجه و قابلی ندارد.
این را قبول ندارم چرا که سریال هایی داشته ایم که فیلمنامهای بسیار قوی داشته اند. مانند سریال شهرزاد یا سریال یاغی که همین روزها در حال پخش است و فیلمنامهای قوی دارد؛ از سوی دیگر قبول دارم که در این عرصه آثار ضعیف هم وجود دارد.
با توجه به این صحبت شما در هر دهه تنها ۲ اثر قابل قبول در شبکه نمایش خانگی داریم
آثار دیگری هم وجود دارد. بحث فیلمنامه، بحثی بنیادی است و اگر پای درددل ما تولید کنندگان هم بنشینید می بینید که یک فیلم نامه وقتی به شورای پروانه ساخت میرود در پروسه کسب مجوز پر و بالش زده می شود و شما ناچارید چیزی متفاوت از آنچه می خواستید را بسازید.
حتی اگر این گزاره را هم بپذیریم موضوع این است که تصویر واقعیتها در شبکه نمایش خانگی رمانتیزه شده است و شکلی فانتزی دارد؛ مثلا تصویری که شما از کودک کار در سریال ملکه گدایان نشان میدهید نوعی کودک کار فانتزی است.
منظور از فانتزی را نمی دانم اما این تیپ از بچه های کار را سر بیشتر چهارراه ها می بینیم و ما در تولید ملکه گدایان در مورد کودکان کار با ان.جی اوهای مربوطه در ارتباط بودیم و با همکاری آنان تلاش کردیم که نشان دهیم دو طیف کودک سر چهارراه ها می ایستند؛ یکی طیفی هستند که کار می کنند تا نان به خانه ببرند و طیفی دیگر که درگیر مافیایی شده اند که شاید کار کنند اما درگیر موضوعات دیگری هستند که برای شبکه بالا دستی شان پول تامین کنند.
همه دغدغه ما در ملکه گدیان این بود که چنین تفکیکی را قائل شویم و تصور می کنم این دغدغه را در این سریال به تصویر کشیدهایم.
شما اشاره کردید به این موضوع که نباید با برجسته ساختن سلبریتیها توقع آنان را بالا برد و از سوی دیگر فرصت هنرنمایی از چهرههای جدید را گرفت؛ چرا یک خواننده را به عنوان بازیگر در سریال خود به کار گرفتید؟
خواننده های ما به عنوان یک هنرمند ممکن است که بخواهند هنری دیگر (بازیگری) را به تخصص خود اضافه کنند یا برعکس بازیگرانی که بخواهند هنر خوانندگی را تجربه کنند و این موضوع به استعداد آنان بازمی گردد اما حضور این افراد در یک فیلم یا سریال به اقبالی و توجهی است که کارگردان به عنوان نفر اصلی و هنری داستان به ایشان دارد؛ وقتی کارگردان تشخیص می دهد فردی می تواند آن نقش را بازی کند به او نقش را می دهد حالا اگر این اقبال عمومی از طرف جامعه باشد طرف مورد اقبال عمومی قرار می گیرد و کار ادامه می یابد اما اگر اقبال ادامه نیابد دوره عمر هنری فرد خراب می شود. قطعا باید اقبال عمومی مردم اصلاح شود تا من تولید کننده یا کارگردان هم رغبت کنیم که چهره بدون معروفیت (new face) را به کار بگیریم که پس از کار ما به شهرت برسد.
نظر شما