به گزارش روز سه شنبه ایرنا، این روزنامه نوشت: ناتو که پیوسته به دنبال دشمنان خیالی و توجه موجودیت خود با تحریک درگیری هاست خود را برای برگزاری نشست سران آماده می کند و همچنین طرح هایی برای گسترش نفوذ خود در منطقه آسیا-اقیانوسیه دارد.
در پس روایت این تهاجمی گری ناتو، تضادها و اختلافات در داخل این سازمان به طور فزاینده ای برجسته شده است.
ناتو به رغم همه سرمایه گذاری در درگیری روسیه و اوکراین نمی تواند مسکو را از اهدافش در اوکراین باز دارد. چنین ضعفی به مسکو این امکان را می دهد که شدت فعالیت های نظامی خود را بر اساس برنامه ریزی ها و ملاحظات راهبردی خود تنظیم کند
به زودی آمریکا و متحدانش باید بین شیوه های مختلفی برای به رسمیت شناختن ملاحظات امنیتی مشروع روسیه در شرق اروپا انتخاب کنند. دلیل این سردرگمی ساده است. ناتو که ریاست آن را آمریکا برعهده دارد سالها بیش از حد گسترش یافته که قابل قیاس با قدرت آن نیست.
در ماههای اخیر، متحدان ناتو منابع مالی عظیمی را برای دولت اوکراین ارسال و شدیدترین تحریمهای اقتصادی را که تاکنون در سیاست بین المللی استفاده شده علیه روسیه اعمال کرده اند.تعداد سلاح هایی که به کی یف منتقل شده برای تجهیز ارتش یک کشور کوچک اروپایی یا آسیایی کافی است. همچنین چندین هزار مزدور از کشورهای ناتو در اوکراین وجود دارد که همگی جنگجویان آموزش دیده با تجربه رزمی هستند.
برخی از متحدان اروپایی ناتو اعتراف می کنند که تاکنون تمام ذخایر تجهیزات نظامی موجود خود را به پایان رسانده اند. تحویل کالاهای جدید به کی یف به تلاش قابل توجهی برای تولید تجهیزات جدید نیاز دارد که ماه ها یا حتی سال ها طول می کشد.
حتی گاهی اوقات این تصور پدید می آید که اوکراین برای ناتو به همان چیزی تبدیل می شود که جنگ افغانستان (۱۹۷۹-۱۹۸۹) برای اتحاد جماهیر شوروی سابق تبدیل شد ؛ هدر دادن عظیم منابع به خاطر هدفی غیرقابل درک و هم به دور از منافع شهروندان.
مردم عادی در کشورهای اروپا غربی و آمریکا کاملا درک می کنند که روسیه کشورها یا منافع اساسی آنها را تهدید نمی کند. میتوان انتظار داشت که پاییز امسال ، مردم در کشورهای ناتو از دولتهای خود این پرسش را بپرسند که چرا باید مشکلات اقتصادی بیشتری را تحمل کنند؟
بنابراین، شکست ناتو تنها در میدان جنگ اوکراین باقی نمی ماند و به نظر می رسد کل راهبرد آمریکا پس از جنگ سرد محکوم به فروپاشی است.
آمریکا نیز باید دیدگاه خود نسبت به نظم جهانی را با دیدگاه سایر اعضای جامعه بین المللی هماهنگ کند.
گسترش ناتو پس از پایان جنگ سرد یک بازی آسان و خنده دار به نظر می رسید. روسیه مایل به همکاری با غرب بود و با اصلاحات دردناک اقتصادی و اجتماعی در دهه ۱۹۹۰ ضعیف شده بود.
گسترش تهاجمی ناتو نتیجه اعتماد به نفس بیش از حد آمریکا و تمایل به تصرف هر چه بیشتر اراضی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق بود.
غرب به جای استفاده از فرصت برای تلاش مشترک بین المللی برای برقراری نظم جهانی عادلانه، سعی کرد تا از امتیازات خود حداکثر استفاده را کند.
حتی در اوایل دهه ۱۹۹۰، بسیاری از تحلیلگران استدلال می کردند که گسترش ناتو پیامدهای راهبردی آن برای خود ناتو را در نظر نگرفته است.
بسیاری از متفکران مسئول در آمریکا و اروپا درباره ضرورت تصمیم به توسعه ناتو هشدار دادند و معتقدند اگر مسکو ناتو را در به چالش بکشد، نه تنها باعث دشمنی روسیه می شود، بلکه اعتماد آمریکا را نیز به خطر می اندازد.
این موضوع در دولت های متوالی آمریکا شنیده نشده است و اساسا بهترین سناریو تکیه بر سلطه جهانی آمریکا و ناتوانی دیگر کشورها در مقابل با ناتو و بسنده کردن آن به کلمات بوده است. این شیوه چندین دهه کار کردو عملیات نظامی ناتو پس از جنگ سرد علیه کشورهای بسیار ضعیف تر و منزوی مانند یوگسلاوی سابق (۱۹۹۹)، افغانستان (۲۰۰۱) و لیبی (۲۰۱۱) هدایت شده است.
اما اتفاقات امروز تایید کرده اند که از همان ابتدا این سیاست غیر واقع گرایانه بوده است. اگرچه ناتو اکنون حضور نظامی خود را در اروپای شرقی افزایش خواهد داد، اما طبق همه برآوردها این امبر هنوز برای نشان دادن یک چالش متعارف برای روسیه کافی نخواهد بود.
کشورهای اروپایی عضو ناتو مانند فرانسه، آلمان و ایتالیا هم اکنون خواستار حل و فصل صلح در اوکراین هستند. آنها نه تمایل دارند و نه منابعی برای افزایش سطح مشارکت در درگیری های جاری دارند.
بنابراین آمریکا با ارجحیت قائل شدن بر جاه طلبی های غیرمحتاطانه خود در مقابل محاسبات منطقی، خود را در موقعیتی قرار می دهد که بیش از پیش اعتبار خود را دست می دهد. این به غیر مشکلات داخلی آمریکا از تبعات همه گیری کووید تا افزایش قیمت مصرف کننده و مشکلات نژادی است.
نظر شما