به گزارش ایرنا این یادداشت به بهانه دیدار اخیر مسئولان قضایی استان و کشور با رهبر معظم انقلاب اسلامی (هفتم تیرماه جاری) به مناسبت سالروز شهادت شهید بهشتی و یاران ایشان نگاشته شده است که به شرح زیر از نگاه مخاطبان می گذرد:
سردار عشاق حاج قاسم عزیزمان!
سلام
بهیقین که خوبی و سرخوش، خوب الحمدالله.
هفتمین روز از تیرماه در هنگام خروج از بیت دلدار دلربایتان رسیدم به نقطه توفیق ملاقاتت در تیرماه ۹۸:
مثل آن شیشه که در همهمه باد شکست ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست
روزی و روزگاری از تو رمز و راز دلدادگی و دلسپردگیات را به این حکیم بزرگ جویا و پرسان شده که با بیتی از حضرت حافظ که سخت با او مانوس بودی جوابم عطا نمودی:
از آن روست یاران را، صفاها با می لعلش که غیر از راستی نقشی، در آن جوهر نمی گیرد
محضرتان عارضم؛ مغتنم فرصتی است ایام نکوداشت عدل و عدلیه و بعد از تاب آوری در برابر کارهای طاقت گداز و روان سوز محکمه و عدلیه و چه خوش است نشستن بر کرانه انتظار جهت حضور در محضر یار و مرادتان که پیوسته و مدام حکیمش می خواندی. حکمتی که به قول علماء: استکمال نفس است، به وسیله قوه نظریه و ترقی در مراتب آن از طریق ریاضت و مجاهدت بی حد و حصر.
برایم معمایی است در و دیوار این بیت و حاصل جمع اضداد: ساده باشکوه، آرام و جنبش آفرین.
عظمت و قدرت مکانش نه بر تخت روان و شمشیر برّان، بلکه درست بر سادگی همین زیلوهای ساده مفرش که نگاه صاحب بیت به عرش است و عرشیان بی هراس از قدرت پوشالی فرشیان.
بر تارک حسینیه جمله ای از حضرت رسول اکرم (ص) به مناسبت این دیدار منقش و جلوه گر که بهیقین انتخاب حکیمانه ای از سوی حضرت آقا می نمود: "العدل میزان الله فی الارض".
نخست خوشحال و شادمان بر خویش بالیده که خداوند عزوجل این توفیق را رفیق راهم ساخته، میزان و ترازویش در دست همچون منی قرار داده و شدم کارگزار خداوند. چه افتخار بزرگی!
بعد از مدتی به قول "اسکافی": بسته و دلبسته بودیم بر سخن حکیم.
لب به سخن فرمود؛ حکیمانه از مصائب و مشکلات عدلیه فرمود؛ ضعف ها، راهبردها و راهکارها وتشویش ها. برایم جالب بود آسیب شناسی دقیق ایشان، نگاه و نگرش یک قاضی مجرب چهل ساله کار.
با خود گفتم:
ساقیا لطف نمودی، قدحت پر می باد که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
و چقدر دقیق حکیم از مقدرات و مقدورات فرمود...
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد
حاجی جان! می دانی که کلام حکیم گاهی نذیر است و زمانی بشیر؛ آنجا که فرمودند از «اول انقلاب در مسائل جاری و اجرایی انقلاب بوده ام، همیشه می گفتم من از قبول تصدی مسائل مربوط به قوه قضاییه می ترسم و اجتناب می کنم، چون خیلی سخت و سنگین است».
و درست یاد سخن سی سال قبل شما بعد از قبولی در شغل قضاوت افتادم که فرمودی: فلانی خیلی دل و قدرت داشتی این کار سخت را پذیرفتی، خدا باید کمکت نماید تا عاقبت به خیر شوی.
با شنیدن سخن حضرت آقا برخویش بیمناک شده و ترسیده و لرزیده که بر چه کوه بلند و رفیعی نشسته که سقوط از آن هلاکت است و ضلالت و اسباب ملامت.
از بیم و نذیر حکیم ترسان ولی به بشیرش امیدوار آنجا که فرمودند: "کار سنگینی بر عهده گرفته اید ولی به همان اندازه اجرش هم سنگین است"، قدری آرام گرفته و توانی تازه در کالبدم جاری و ساری گردید.
بدین شکرانه می بوسم لب جام که کرد آگه ز راز روزگارم
و دعایی در حق شریفشان:
اگر گفتم دعای می فروشان چه باشد حق نعمت می گذارم
و کاش به این سخن حکمت آفرین حکیم بزرگ قوای دگر توجه خاصی مبذول که فرموده اند: "کار سخت است و سنگین".
سردار عزیز! جای دیگر نمی شود گفت:
سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم دگری نمی شناسم، تو ببر که آشنایی
محضرتان عرض کنم یکی از بازپرسان پاکدست تقاضای ۲۰ میلیون وام جهت رفع مشکلی را از اینجانب داشت و من به لحاظ معذورات، ناتوان از اجابت درخواست او. در حالی که فردی کلاهبردار در خارج از دستگاه قضایی از متهمی که پرونده او در نزد این بازپرس متعهد مطرح بوده درخواست ۲۰ میلیارد تومان جهت حل مشکل او را داشته و متهم حاضر به پرداخت این مبلغ به آن فرد شیاد بوده، در حالی که بازپرس از این موضوع بی اطلاع. این است قصه پرغصه عدلیه.
حاجی معروضم: گرچه این سخن قدری عجیب و غریب می نماید اما حقیقتی تلخ است که قضات و عدلیه گرچه ظلم ستیزند و مدافع بی دفاعان، اما خویش مظلومند و بی دفاع.
شما که در تمامی ادوار پیوسته مدافع مظلومان و مستجاب الدعوه هستی، دعایی فرموده تا سخن صادقانه اصدقاء عدالت خانه در خصوص معضلات، محذورات و معذورات که حضرت آقا بر آن مُهر صحه فرموده اند از جانب انصار دولت و اصحاب تقنین خانه ملت بهدرستی استماع و برآن بار عملی مترتب، چرا که بهیقین گوش و دل سپردن به سخنان حکیمانه امام و راهبر نظام بر همگان عموماً و بر کارگزاران خصوصاً واجب عینی و عین واجب است.
و به قول جناب حافظ :
پند حکیم عین صواب است و محض خیر فرخنده بخت آنکه به سمع رضا شنید
و در پایان استدعایی از جناب پاسداران عدلیه از محضر پاسدار انقلاب:
ما را به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحرخیز که صاحب نفسانند
«درود و بدرود»
نظر شما