به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب برسد به دست خانم رئیس جمهور (نامهای سرگشاده به بانوان سردمدار جهان)، اثر جنیفر پالمیری، با ترجمه محمدمهدی سیدناصری، در بازار نشر ایران، توزیع شد. این کتاب توسط انتشارات ذکر به چاپ رسیدهاست.
این کتاب پیش از این توسط انتشارات ستاک و همچنین انتشارات میعاد اندیشه در سال 1399 چاپ شدهاست.
کتاب برسد به دست خانم رئیس جمهور از 9 فصل تشکیل شدهاست. نویسنده در نخستین قسمت که دو بخش با فصل اول فاصله دارد درباره هیلاری کلینتون توضیحاتی ارائه دادهاست. در کل کتاب این مساله مطرح است که نویسنده تلاش دارد هیلاری کلینتون واقعی را به خواننده نشان دهد. بعد از معرفی شخصیت اصلی کتاب، پیشگفتار شروع میشود. در این بخش تجربات نویسنده از روندی که یک زن برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری طی میکند، صحبت کردهاست.
کتاب از فردای روز انتخابات شروع میشود. این روز از زبان نویسنده با تمام جزئیاتش به نمایش گذاشته میشود. در این بخش از تجربههای شکست و اتفاقهای مشابه سخن گفته میشود.
بعد از شکست هیلاری کلینتون در انتخابات، نویسنده خود را آماده میکند تا در برابر رقیبان قوی بماند. درباره مسائلی که هر فرد باید در زندگی تحمل کند و چند برابر شدن مشکلات برای زنان سخن گفته میشود. برای مثال گفته شده که هیلاری کلینتون هیچگاه نتوانست از عهده مانع جاهطلبی بر آید زیرا مردان جاهطلب بودن را برای زنان بیمعنا میدانند.
در ادامه نویسنده از تجربه خود از دفتر کار رئیس جمهور در کاخ سفید، اتاق مطالعه نخست وزیر در انگلستان و دیگر اتاقها میگوید. کتاب شکلی روانشناسانه به خود میگیرد و مخاطب را برای اتفاقهای مختلف آماده میکند.
قسمتی از متن کتاب:
ایمیلها آخرین موضوعی بود که میخواستیم مردم در هفته قبل از برگزاری انتخابات از زبان هیلاری بشنوند، در حالی که در ابتدا همگی اتفاق نظر داشتیم که او باید در همان نخستین روزهایی که خبر مربوط به ایمیلهایش در همه جا پخش شد، در یک سخنرانی انتخاباتی به این موضوع اشاره کند. به هر حال خبرها به گوش مردم رسیده بود و آنها منتظر بودند که حرفهای مارا هم در این مورد بشنوند، اما بعد از چند روز نظرمان عوض شد. من معتقد بودم اینبار نوبت ماست که اتفاقا این موضوع رانادیده بگیریم و به چیزهای دیگر بپردازیم، اما همکارانم بیشتر مایل بودند که مثل گذشته درباره مسائلی صحبت کنیم که فکر مردم را درگیر کرده و برایشان مهم است. البته کاملا هم مخالف آنها نبودم، ولی به نظرم ما هرچه میدانستیم و میتوانستیم در مورد افبیای به مردم گفته بودیم و نباید برای مطبوعات سوژه میساختیم تا پیوسته از صحبتهای هیلاری در مورد قضیه ایمیلها تیتر بسازند و دوباره ما را وارد بازی جدیدی کنند. پس اصلا در مورد آن حرف نزدیم.
متاسفانه داستان ایمیلها به قوت خود باقی ماند و همچنیان تیتر اول پوشش خبری کمپین به آن اختصصاص یافت. سوال هر روز هیلاری این بود که آیا هنوز مطمئنیم که او نباید در میان صحبتهایش به مساله ایمیلها و دردسری که افبیآی برایشان درست کرده اشاره کند. با وجود اینکه هیچکدام از نظرسنجیها نشان نمیداد که شفافسازی و توضیح بیشتر در مورد ایمیلها لازم باشد و بتواند به بهترشدن اوضاع کمکی کند؛ او از سکونی که در قبال این قضیه اختیار کرده و خلایی که رقبا و مخالفانش آن را به سود خود پر میکردند، ناراضی بود.
نظر شما