گل به خودی

تهران- ایرنا- فهرست تولیدات سینمای ایران از دیر باز تا کنون انباشته از اسامی و عناوینی است که به بهانه‌های مختلفی از جمله توهین و افتراء به یک نهاد، ارگان، ایده، گروه و یا یک فرد خاص مورد اعتراض قرار گرفته‌اند؛ اعتراض‌هایی که گاه تا آنجا پیش رفتند که موجبات توقیف فیلم‌ها را هم فراهم آوردند.

نخست) فیلم سینمایی «جنوب شهر» ساخته فرخ غفاری در سال ۱۳۳۷ از جمله نخستین آثار سینمای ایران بود که به بهانه حمایت از حزب توده به دستور اداره اطلاعات وقت از پرده‌ سینماها پایین کشیده شد. فیلم «گوزن‌ها» ساخته مسعود کیمیایی نیز با شکایت ساواک توقیف شد و فیلم «آرامش در حضور دیگران» ساخته مرحوم ناصر تقوایی از دیگر آثاری بود که با شکایت جامعه پزشکان مواجه شد. این روند البته در سال‌های بعد از انقلاب نیز کمابیش ادامه داشت تا آنجا که فیلم‌های بسیاری را با مشکل اکران مواجه ساخت.

دوم) اگر چه «حق آزادی اندیشه» از جمله اصول خدشه‌ناپذیر و مصرح در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی است، لکن پایبندی به ضوابط و مقررات موجود در سینما نیز موضوعی نیست که بتوان به آن بی‌توجه بود. در واقع به همین خاطر است که هیات نظارت بر فیلم‌های سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از مطابقت دادن تولیدات سینمایی با ضوابط و مقررات موجود، مجوز تولید و پخش آثار سینمایی را صادر کرده و در صورت مغایرت احتمالی از اکران آنها جلوگیری به عمل می‌آورد.

اینکه ضوابط و مقررات موجود در حوزه نظارت بر سینما طی ادوار مختلف تا چه اندازه منطبق بر واقعیات جامعه بوده و توانسته گره از مشکلات هنر و هنرمندان کشور بگشاید، موضوع بسیار با اهمیتی است که پرداختن به آن ضروری می‌نماید؛ اما آنچه مورد نظر نگارنده در این مقوله است به آن دسته از تولیداتی بازمی‌گردد که به‌رغم اخذ مجوزهای لازم، زیر فشار نهادها، ارگان‌ها و اصناف مختلف با مشکلات جدی در اکران روبرو شده‌اند.

فیلم «شوکران» ساخته بهروز افخمی نمونه شاخصی از این دست تولیدات است. جامعه محترم پرستاران به بهانه اینکه بازیگر فیلم در نقش یک پرستار با رفتارهای ناپسندی ظاهر شده بود، فیلم را توهین به پرستاران دانسته و خواهان جلوگیری از اکران آن شد.

فیلم «اسب حیوان نجیبی است» ساخته عبدالرضا کاهانی نیز با مشکل مشابهی روبرو شد البته با این تفاوت که اینبار نیروی محترم انتظامی، مدعی توهین به نیروهای خدوم خود در فیلم شده بود چرا که بازیگر فیلم در پوشش لباس یک مامور انتظامی مرتکب برخی تخلفات می‌شد.

کمال تبریزی نیز پس از اکران فیلم «مارمولک» از این حملات بی‌نصیب نمانده و متهم به توهین به لباس روحانیت شد و در نهایت شد آنچه نباید می‌شد.

سوم) در بررسی و تحلیل نقدهای وارده به این قبیل تولیدات دو نکته قابل تامل به وضوح رخ عیان می کند. نخست نگاه عجولانه منتقدان محترم نسبت به موضوع و دوم غیرکارشناسانه بودن مطالبی که ارائه داده‌اند. این موضوع در خصوص موضع گیری ستاد امر به معروف و نهی از منکر در خصوص فیلم «دینامیت» نیز مشهود است. نگاهی که سرانجام آن نگارش نامه دبیر ستاد به رئیس جمهور محترم برای برخورد با عوامل اکران فیلم و گرفتن غرامت به بهانه توهین به آمران به معروف و ناهیان از منکر بود.

همانگونه که اشاره شد نگاه عجولانه و غیرکارشناسانه در این قبیل موارد، عامل اصلی چنین رفتارهایی است که بی‌شک نیازمند تحلیل و دقت نظر بیشتری است که به اقتضای زمان به چند مورد آن اشاره می‌شود.

نخست آنکه نمایش یک پرستار، یک پلیس و یا حتی یک روحانی که احیانا از وظایف خود تخطی می‌کند نه تنها توهین به کلیت آن نهاد و ارگان به حساب نمی‌آید بلکه امروزه به عنوان زنگ خطر و هشداری برای مردم محسوب می‌شود که از سوی همان نهادها، ارگان‌ها و یا حتی سازمان‌های بالا دستی ترویج می‌شود. به عنوان مثال امروزه شاهد آن هستیم که نیروی محترم انتظامی و معاونت محترم پیشگیری قوه قضاییه نه تنها مردم را نسبت به رفتارهای غیرقانونی سارقان و اشراری که در لباس پلیس و یا سایر نهادهای نظامی و انتظامی سعی در فریب مردم دارند، هشدار می‌دهند بلکه به منظور ارتقاء نهادها و ارگان‌های تحت نظارت خود از مردم می‌خواهند تا رفتارهای احتمالی خلاف اخلاق و دون از شان و وظایف ماموران خود را نیز اطلاع‌رسانی کنند. رفتاری که امروزه در ارگان ها و نهادهای پیشرو در سراسر دنیا یک مزیت محسوب شده و ستاد امر به معروف نیز تحت عنوان «شهروند مسئولیت پذیر» مردم را به آن ترغیب می‌کند و از آحاد جامعه می‌خواهد که نسبت به اشکالات و تخلفات احتمالی آنان بی تفاوت نباشند.

بنابراین به نمایش درآوردن سارقی که در پوشش مامور انتظامی و یا یک روحانی اقدام به شرارت می‌کند نه تنها توهین به روحانیت و ماموران نیروی انتظامی نیست بلکه دفاعی غیرمستقیم از نیروهای خدوم چنین ارگان‌هایی محسوب می‌شود.

دوم اینکه جامعه ایران و نیروهای شریف مشغول در دستگاه‌های مختلف کشوری و لشگری و نهادهای مذهبی همواره از رفتارهای خودسرانه عده‌ای که به نام دین تیشه به ریشه دین و اعتقادات پاک مردم می‌زنند، ضربه خورده است. اشخاصی که خودسرانه و با اتکا به رای و نظر خود و بی‌توجه به قوانین نظام جمهوری اسلامی اقدام به کتک زدن، توهین کردن، اسیدپاشی و حتی قتل کرده‌اند. رفتارهایی که نتیجه آن مخدوش کردن چهره دین و متدینان واقعی جامعه در عرصه کشور و حتی بین‌الملل است. قتل‌های سریالی در مشهد مقدس در سالیان دور و اسیدپاشی‌های صورت گرفته در اصفهان تنها نمونه‌هایی از خودسری هایی است که گهگاه در گوشه و کنار کشور اخبار آن شنیده می‌شود.

در واقع آنچه کارگردان در فیلم «دینامیت» تلاش کرده به نمایش بگذارد اشاره‌ای به رفتارهای خودسرانه دارد. کارگردان نه تنها هیچ نسبتی میان عملکرد نقش دو بازیگر فیلم با نهادهای رسمی نظام از جمله ستاد امر به معروف برقرار نکرده است بلکه رفتارهای آنان را کاملا مغایر و در تضاد با منویات رهبری و قوانین نظام جمهوری اسلامی به نمایش درآورده است. به عنوان مثال بر اساس شرح وظایف آمران به معروف و ناهیان از منکر، مصرح در ضوابط مندرج در قانون امر به معروف، چنانچه یک آمر به معروف با یک مورد منکراتی چون فروشنده مواد الکلی یا مخدر آن هم در آن حجم و اندازه‌ای که در فیلم «دینامیت» به آن پرداخته می‌شود، مواجه شد، وظیفه دارد تا آن را فورا به مراجع ذی‌صلاح گزارش دهد نه آنکه خودسرانه به معدوم کردن آنها پرداخته و با اندکی تنبیه بدنی موضوع را ختم به خیر کند. بی‌شک این حقیقت بر همگان عیان است که تعیین مجازات برای فروشندگان مواد الکلی و مخدر در صلاحیت هیچکس به غیر از دادگاه صالحه نیست.

فیلم «دینامیت» اگر چه از نظر نگارنده فیلمی بسیار ضعیف و دور از استانداردهای اولیه یک فیلم کمدی است اما این مطلب که در فیلم به آمران محترم معروف توهینی صورت گرفته است نیز قابل قبول نیست چرا که اساسا دو بازیگر فیلم هیچ نسبتی با آمر واقعی معروف و ناهی واقعی منکر آنگونه که در ضوابط تشکیل آنان آمده است، ندارند. رفتارهای خودسرانه آنان در مواجه با منکرات و پلیدی‌های جامعه کاملا غیرقانونی بوده و تماشاگر را بیش از آنکه به آمران به معروف بدبین کند، به عاملان خودسری بدبین می‌سازد که تحت لوای دین به آزار و اذیت مردم می‌پردازند. به یقین رفتار و عملکرد آمران به معروف و ناهیان از منکر براساس ضوابط و مقرراتی است که قانون به آن تصریح داشته است. نسبت دادن رفتار دو فرد کم خرد به آمران واقعی به معروف قطعا جفایی در حق نیروهای خدومی است که رفتار و اعمال خود را بر حسب وظیفه و در چارچوب قانون تنظیم می‌کنند و از تصمیمات خودسرانه پرهیز دارند.

مروری بر قانون امر به معروف و نهی از منکر و ضوابط تشکیل آن که امروزه در دسترس همگان قرار دارد خود گویای این واقعیت است که نمی‌توان هیچ نسبتی میان نقش دو بازیگر فیلم ولو آنکه از سر دلسوزی و احساس تکلیف باشد با آمران مورد نظر قانون دید. اینکه چگونه برخی تحلیل‌گران به این نتیجه رسیده‌اند که نسبتی میان نقش بازیگران فیلم مذکور با آمران به معروف ایجاد کنند، ارتباط مستقیمی با تحلیل‌های غیرکارشناسانه و بعضا عجولانه دارد. 

مضافا اینکه در سکانس پایانی فیلم کارگردان به بازداشت مجرم توسط نیروی انتظامی و سرشکستگی دو بازیگر نسبت به رفتارهای خودسرانه شان نیز اشاره‌ داشته است.

چهارم) عملکرد سازمان سینمایی در یک سال گذشته نشان داده که تلاش ویژه‌ای در راستای تحقق اهداف و شعارهای رئیس جمهور محترم دارد. بی‌شک مطرح کردن چنین موضوعاتی می‌تواند در کند کردن روند تحقق اهداف آنان موثر باشد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha