در روزهای اخیر، موضوع سفر همزمان «ولادیمیر پوتین» و «رجب طیب اردوغان» روسای جمهوری روسیه و ترکیه به ایران خبرساز شده است؛ رخدادی که باعث شد تا کارشناسان مختلف به واکاوی چرایی و اهداف سفر بپردازند.
رئیس جمهوری ترکیه شامگاه دوشنبه ۲۷ تیر ماه وارد ایران شد. افزون بر تلاش برای تقویت روابط دو جانبه با ایران، شرکت در هفتمین نشست شورای عالی همکاری ایران و ترکیه با حضور همتای ایرانی از جمله برنامههای اردوغان است.
همچنین وی در نشستی سه جانبه با روسای جمهوری ایران و روسیه در چارچوب روند «صلح آستانه» شرکت خواهد کرد.
روسای جمهور این سه کشور درباره تحولات اخیر در سوریه و مبارزه با تروریسم، از جمله علیه داعش و حزب کارگران کرد ترکیه (پکک)، درباره بازگشت داوطلبانه پناهندگان سوری به خانههایشان گفتوگو خواهند کرد.
سفر دیگر به حضور پوتین در تهران مرتبط است؛ سفری که امروز (سه شنبه) یک روز بعد از اردوغان صورت میگیرد.
این پنجمین سفری است که - پوتین از سال ۱۹۹۹ میلادی که زمام امور را در روسیه به دست گرفته- به ایران دارد و نخستین آن در دولت حجت الاسلام «سیدابراهیم رئیسی» به شمار میرود. با این حال به نظر می رسد این سفر در مقایسه با سفرهای پیشین از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود.
در پیوند با سفر همزمان روسای جمهوری روسیه و ترکیه به ایران میتوان به نتایج زیر دست یافت؛
۱. پیامی به تور نمایشی بایدن: سفر اردوغان و پوتین به ایران درست چند روز پس از آن صورت میگیرد که «جو بایدن» رئیسجمهوری آمریکا، عربستان و اسرائیل را به عنوان دو مقصد خود برگزید و پیامهای مخابره شده از آن تور در قبال ایران نیز صلحجویانه نبود.
ایران اینک از سوی قدرتهای منطقهای به عنوان یک کانون و محور دیپلماتیک مورد مشروعیت و مقبولیت قرار گرفته و غرب چه بخواهد چه نخواهد نمیتواند توان بازیگری تهران را در معادلات منطقه نادیده بگیرد. پیشتر نیز تهران و مسکو برای برونرفت افغانستان از بحران نیز چندین نشست برگزار کرده بودند.
به باور کارشناسان، تمایلات کشورهای مختلف برای برقراری ارتباط با ایران، نتیجه و برونداد توانایی در زمینههای مختلف به خصوص در عرصه نظامی، منطقهای، هستهای و قدرت نرم حاصل از نفوذ گفتمان انقلابی و اسلامی است که ارتباط با ایران را برای بازیگران گوناگون به امری ضروری و سودمند تبدیل میکند.
سفر کنونی پوتین و اردوغان به ایران را نیز میتوان در همین راستا تحلیل کرد. اگرچه ایران در ردهبندی سایتهای معتبر جهان در زمره چند کشور نخست قدرتمند در زمینه نظامی به شمار میآید اما قدرت نظامی تنها دلیل مراوده کشورهای جهان با ایران نیست و نفوذ فرانظامی در منطقه نیز در این زمینه تعیین کننده است.
۲. شکست کارزار تحریم: نگاهی به توانمندی نظامی و هستهای ایران و نقش فعال تهران در حل و فصل منازعات این واقعیت را آشکار میکند که تحریمها و تنگناهای سیاسی- اقتصادی غرب تاکنون نه تنها کارساز نبوده که نتیجه عکس دادهاست؛ موضوعی که چند ماه پیش روزنامه «نیویورک تایمز» هم از آن پرده برداشت.
این روزنامه تاکید کرد که این سنگاندازیها بر سرعت نظامی و هستهای شدن ایران کمک کردهاست. حتی کارزار «فشارحداکثری» ترامپ علیه ایران نیز به سقوط نظام جمهوری اسلامی منجر نشد و دیگر اهداف کاخ سفید نیز چون محدودسازی فعالیتهای منطقهای ایران و دستیابی به توافق ثانویه تحقق نیافتند.
در همین حال این شکست پروژه تحریم را هم در قبال روسیه در جریان جنگ اوکراین شاهد بودیم. بجای اینکه اروپا و آمریکا با تحریمهای حداکثری خود، مسکو را زمینگیر کنند، اکنون خود با بزرگترین بحران اقتصادی و انرژی مواجه شدند. این در حالی است که روبل روسیه به ارزشی فراتر از زمان آغاز جنگ اوکراین دست یافته است و انرژی به عنوان ابزار تنبیهی روسیه علیه غرب به کار گرفته شده است و اکنون زمزمه های لغو تحریم های روسیه در اروپا به خاطر انبوه مشکلات و در آستانه فرارسیدن فصل سرما رو به فزونی است.
روزنامه «واشنگتن پست» هم به تازگی در این باره نوشت: «به رغم اعمال شش بسته تحریمی تاکنون، اقتصاد روسیه هنوز سرپاست. این کشور میلیاردها دلار از بودجه خود را از طریق صادرات انرژی تامین میکند و همچنان جنگ علیه اوکراین ادامه دارد.
روزنامه مزبور افزود، در عین حال، جنگ سایهای طولانی بر سر اقتصادهای اروپایی افکنده و رهبران اروپا با تورم فزاینده و کاهش رشد اقتصادی در داخل کشورهایشان مواجه هستند. بازتاب وضعیت اقتصادی اروپا را در برابری ارزش یورو و دلار میتوان دید، مساله ای که باعث شده میل به افزایش تنش های سیاسی و اقتصادی در قاره اروپا کاهش یابد.»
۳. پیریزی و تقویت ائتلافهای ضدغربی: اکنون انتخاب تهران به عنوان مقصد دومین سفر پوتین از زمان آغاز جنگ اوکراین (پیشتر وی برای شرکت در اجلاس کشورهای حاشیه دریای خزر به عشق آباد سفر کرده بود) به معنای ارسال این سیگنال برای غرب است که روسیه و تهران نه تنها منزوی نشدهاند بلکه تلاش دارند با تحکیم موقعیت خود در جبهه شرق، ائتلافهای تازهای را پیریزی کنند.
ترکیه و ایران در آستانه ورود به «بریکس» هستند؛ ائتلافی که روسیه به همراه چهار کشور برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی آن را در تقابل با غرب تشکیل دادهاند.
پیشتر نیز ایران برای عضویت دائم در «سازمان همکاری شانگهای» مورد پذیرش قرار گرفت. این ائتلاف نیز با محوریت استقلال از غرب افزون بر روسیه، هفت عضو دائم دیگر نیز دارد که عبارتند از هند، قزاقستان، چین، قرقیزستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان.
۴. پایبندی بر حُسن همجواری فراتر در کلام و عمل: بدعهدیهای، تحریمها و نقشه شوم غربیهای در قبال ایران، دولت سیزدهم را به این نتیجه رساند که در سیاست اعلانی و اعمالی خود عزمی جدی برای بهبود و توسعه روابط با کشور های همسایه و منطقه نشان دهد.
بنابراین در دولت کنونی، ترمیم و تعمیق همکاری ها با کشورهای همسایه و منطقه در اولویت قرار گرفتهاست؛ همکاریهایی که بستر را برای ایجاد امنیت دورنزای منطقه ای هموار و به ثبات و امنیت خاورمیانه منتهی خواهد شد. ضمن اینکه این همسویی میتواند به حضور و مداخله غربیها در این پهنه جغرافیایی پایان بخشد.
در همین راستا رئیسجمهوری اسلامی ایران در کمتر از یک سال از ابتدای دوره ریاست جمهوریاش، پنج سفر خارجی به تاجیکستان، ترکمنستان، روسیه، قطر و عمان داشتهاست.
در طرف مقابل نیز طی دو ماه اخیر ۶ تن از سران کشورهای خارجی شامل رئیس جمهور سوریه، امیر قطر، رئیسجمهور ونزوئلا، رئیسجمهور تاجیکستان، رئیسجمهور ترکمنستان و رئیسجمهور قزاقستان طی سفرهای جداگانه به ایران آمدند و با مقامات کشور دیدار کردند؛ ماحصل این سفرها انجام توافقات و امضای سندهای همکاری برای تقویت روابط دوجانبه این کشورها با ایران در تمامی زمینهها، به خصوص در مسائل اقتصادی بودهاست.
۵. تغییر معادله بازی در سوریه: ایران، ترکیه و روسیه در سالهای اخیر مذاکراتی را درباره سوریه موسوم به «روند صلح آستانه» برای پایان بخشیدن به جنگ و درگیریهای طولانی مدت در این کشور خاورمیانهای برگزار کردهاند. در جریان سفر کنونی پوتین و اردوغان به تهران نیز این موضوع مهم در جریان هفتمین دور از آن نشستها مورد پیگیری قرار خواهد گرفت به ویژه اینکه امروز تهران میزبان «فیصل مقداد» وزیر امور خارجه سوریه نیز خواهد بود.
پوتین و اردوغان پیشتر در شهریور سال ۱۳۹۷ در چارچوب مذاکرات سه کشور ایران، ترکیه و روسیه درباره بحران سوریه به تهران سفر کرده بودند. با این حال با گذشت کمتر از چهار سال به نظر میرسد تغییر چشمگیر توازن قوا در منطقه و نظم بینالمللی بر اهمیت این دیدارها افزودهاست. این بازیگران با کاستن از اختلافات گذشته، در صدد دستیابی به تاکتیکهای مشترکی در سوریه برآمدهاند.
نظر شما