کودکی‌ فرزندان فدای کنکور می‌شود

تهران- ایرنا- مدارس ایران با آسیب‌های زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. در نگاه تجاری و طبقاتی حاکم بر نظام آموزشی، گروهی در رقابت نفس‌گیر و فرسایشی برای کنکور دوران بازی و کودکی را از دست می‌دهند؛ گروهی نیز در مدارس عادی کیفیت پایین آموزش و خشونت و ناامیدی از آینده را تجربه می‌کنند.

در بخش نخست این گزارش به بررسی وضعیت مدارس کشور پرداختیم. مدارسی که به شکل‌های مختلف و با تنوع فراوان خدمات متفاوتی را به دانش آموزان ارائه می کنند. مدارسی که می‌توان در نگاه کلی آنها را به مدارس با کیفیت و بی‌کیفیت طبقه‌بندی کرد.
مدارس با کیفیت امکانات و خدمات بهتری ارائه می‌کنند و البته برای ورود به آنها باید از سد معدل و آزمون و پرداخت شهریه‌های بالا عبور کرد و مدارس عادی که ورود به آنها با توجه به نزدیکی در محله آسان است اما در آنها از کلاس‌های رنگارنگ خبری نیست.

دانش آموزان ایران باید میان «زندگی گلخانه‌ای» و درس خواندن، حفظ کردن، تست‌زدن شبانه‌روزی، دوری از بازی با همسالان، وقت تلف کردن و بازی و شیطنت‌های دوران کودکی و نوجوانی و البته آسیب‌های اجتماعی که پیدا و پنهان زیر پوست مدارس در جریان است، یکی را انتخاب کنند. یا افرادی منزوی و آفتاب ندیده با محفوظات و شانس بالا برای قبولی در رشته‌های خوب دانشگاه باشند یا افرادی با سطح آموزشی و شانس قبولی پایین در رشته‌های خوب دانشگاه اما درگیر حاشیه‌ها و دوستی‌های گاه آسیب‌زا در جمع همسالان.

 «دکتر ابراهیم سحرخیز» کارشناس آموزش و پرورش و معاون اسبق این وزارتخانه در بخش نخست این گزارش به تشریح و آسیب‌شناسی نظام طبقاتی و تجاری آموزشی در ایران و بی‌عدالتی‌های آن پرداخت؛ در قسمت دوم این گزارش، در ادامه گفت‌وگو با این کارشناس نظام آموزشی، به بررسی پیامدهای اجتماعی مدارس و نظام حاکم بر آموزش و پرورش ایران و راه‌حل اصلاح این سیستم پرداختیم.

آموزش و پرورش بازار است

سحرخیز می‌گوید: آمارهای مرکز آمار ایران نشان می‌دهد در دهه‌های اخیر میانگین سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت هیچ وقت به ۱۱ درصد نرسیده و همواره میان ۹ تا ۱۱ درصد بوده است. البته در زمان جنگ در برخی سال‌ها حدود ۱۶ درصد از بودجه عمومی کشور خرج آموزش و پرورش شده است اما بعد از سال‌های جنگ در مورد سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور سیر نزولی داشته‌ایم.

وی می‌افزاید: کاهش سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت در حالی است که بودجه عمومی درصد کمی از کل بودجه کشور بوده که سهم بزرگ آن بودجه شرکت‌های دولتی است و آموزش و پرورش هیچ سهمی از آن ندارد. شاید به جز افغانستان هیچ کشوری در دنیا نباشد که سهم آموزش و پرورش آن از بودجه دولتی این قدر کم باشد. بنابراین دولت منتی بر سر آموزش و پرورش ندارد که مسئولان دولتش می‌گویند، آموزش و پرورش گران تمام می‌شود.

یک درصد دانش آموزان که بیشتر از دهک‌های بالا هستند و در مدارس سرآمد پولی درس می‌خوانند در دانشگاه‌های تراز اول قبول می‌شوند. آنان مدیران و دانشمندان آینده کشور هستند و ۹۹ درصد دانش آموزان و فرزندان طبقات ضعیف شانسی برای کسب موقعیت‌های ممتاز ندارند                این کارشناس آموزش و پرورش می‌گوید: نتیجه این رویکرد به آموزش و پرورش این است که نظام آموزشی ایران طبقاتی شده؛ برخی تنوریسین‌های این رویکرد از دولت‌های گذشته به دنبال خصوصی‌سازی آموزش و پرورش ایران هستند. 
در این رویکرد دولت باید خود را از ساخت و ساز مدرسه و استخدام و تربیت معلم رها کند و نظام «تقاضا محور» را در بازار آموزش و پرورش اجرا کند. هر کس پول بیشتری داشته باشد، مدرسه بهتری می‌رود. برای طبقات فقیر هم دولت مبلغی را به عنوان یارانه یا «کوپن تحصیل» فرزندان اختصاص می‌دهد تا حداقل‌ها را داشته باشند.

به گفته او، در این رویکرد دولت همه چیز را به مدیر مدرسه واگذار می‌کند. مدیر برود ساخت و ساز کرده و معلم استخدام کند. اگر پول دارد ساختمان بخرد. این اتفاقی است که اکنون هم کم و بیش در حال انجام است.
دولت کمترین میزان سرانه را برای مدارس دولتی اختصاص می‌دهد و حتی در همین مدارس عادی دولتی که هیچ امکاناتی ندارند نیز ۳۰ درصد هزینه‌ها را مردم پرداخت می‌کنند. حتی در روستاها هم وقتی روستاییان فرزندانشان را ثبت نام می‌کنند باید پول آب و برق و برگه امتحانی و بیمه و پرداخت کنند. اگر والدین پول ندارند باید چک بدهند. اگر پول ندهند، کارنامه فرزند آنها را گرو نگه می‌دارند.

«در هیچ مدرسه‌ای والدین کمتر از ۳۰ درصد هزینه‌های مدرسه را پرداخت نمی‌کنند. در همین شرایط هم برخی متولیان آموزش و پرورش به دنبال تعطیل کردن دانشگاه تربیت معلم هستند و می‌خواهند سهم و نقش آموزش و پرورش در تامین معلم مدارس را از بین ببرند.

معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش می‌گوید: در دولت قبل حداقل ۳۰ هزار معلم حق‌التدریس جذب شدند. در این سیستم مدیر مدرسه افرادی را که تحصیلاتی دارند، با حداقل حقوق به صورت حق‌التدریس به کار می‌گیرد. تا چند سال پیش به این معلمان هر ماه دو میلیون تومان حقوق می‌دادند. در زمان وزارت آقای فانی که ۴۰۰ هزار تومان به این معلمان می‌دادند. آیا از این مدارس رتبه برتر کنکور بیرون می‌آید؟

جایگاه مدارس ایران در رتبه بندی جهانی

دو شاخص رتبه‌بندی بین‌المللی و معتبر برای مدارس وجود دارد که شاخص تیمز (ریاضی) و پرلز(خواندن و نوشتن) است و مدارس پایه چهارم و هشتم کشورها را می سنجند. رتبه شاخص آموزش پرورش ایران در این شاخص در بین ۵۸ کشور دنیا رتبه ۵۰ است. یعنی فقط هشت کشور وضعیت بدتری نسبت به ایران دارند.

آزمون تیمز هم روند آموزش ریاضی و علوم در دو پایه چهارم و هشتم را می‌سنجد و آزمون پرلز، پیشرفت سواد خواندن ادبی و معلوماتی دانش‌آموزان را در پایه چهارم ارزیابی می‌کند. انجمن بین‌المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی با هدف محک و  ارزیابی نظام‌های آموزشی در کشورهای مختلف و میزان موفقیت نظام آموزشی و عملکرد آنها این ارزیابی را انجام می‌دهد.

تیمز هر ۴ سال یکبار و پرلز هر ۱۰ سال یکبار برای بخش عملکرد کشورها در آموزش علوم و ریاضیات و سواد خواندن تکرار می‌شود تا روند تغییرات آموزشی و حتی میزان کاهش و افزایش عملکرد دانش‌آموزان کشورهای شرکت‌کننده در این سال‌ها مشخص شود. ایران از سال ۱۹۹۱ به طور رسمی همکاری خود را با این انجمن آغاز کرد و رتبه ایران نسبت به کشورهای شرکت‌کننده در آزمون‌های تیمز و پرلز همواره پایین‌تر از میانگین سطح جهانی بوده است. 

سحرخیز با طرح این آمار  ادامه می‌دهد: این شاخص نشان می‌دهد کیفیت آموزشی در ایران پایین است. عدالت آموزشی نیز در کشور وجود ندارد. آمارهای رسمی دولت نشان می‌ دهد ۵۵ درصد ورودی‌های دانشگاه صنعتی شریف متعلق به دهک دهم جامعه است که تقریبا همه آنها در مدارس سرآمد پولی درس خوانده‌اند.
خروجی این مدارس و دانشگاه‌ها در آینده مدیران و دانشمندان مملکت هستند. کسانی که مناصب کلیدی کشور را به دست می‌گیرند. این افراد یک درصد جمعیت دانش آموزی کشور بوده و در واقع ۹۹ درصد دانش آموزان هرگز شانسی برای کسب موقعیت‌های ممتاز در کشور ندارند و فرزندان کارگران برای همیشه کارگر می‌مانند.
 

کودکی‌ فرزندان فدای کنکور می‌شود

۲۰ درصد دانش آموزان ترک تحصیل می‌کنند

او می‌گوید: وضعیت البته از این هم بدتر است. آمارهای مرکز آمار ایران در آخرین سرشماری نشان می‌دهد حدود ۲۰ درصد دانش آموزان، دوره متوسطه را تمام نمی‌کنند. میزان ترک تحصیل در دوره متوسطه دوم حدود ۲۰ درصد است و فکر می‌کنم از این نظر به جز افغانستان و پاکستان از بقیه کشورها بدتریم. البته در دوره ابتدایی حدود ۹۹ درصد پوشش تحصیلی داریم. در دوره متوسطه اول هم پوشش تحصیلی خوب است اما میزان ترک تحصیل در دوره متوسطه دوم در ایران فاجعه‌آمیز است.‌

دانش آموزان فقیر و مناطق محروم به کلاس کنکور و تست‌زنی و به خصوص معلمان متخصص دروس تخصصی دسترسی ندارند. حذف دروس عمومی و دو بار برگزار شدن کنکور، ناخواسته خدمتی به بچه پولدارهاست«در شرایطی که ۲۰ درصد ترک تحصیل داریم، آموزش و پرورش طبقاتی است. ورودی‌های رشته‌های خوب کنکور از بین پولدارهاست. آموزش و پرورش هم به دنبال برون‌سپاری است و اگر تاکنون نشده به خاطر مقاومت مجلس بوده است، چه سرنوشتی برای کشور رقم می خورد؟»

این کارشناس آموزش و پرورش می‌افزاید: جداکردن دانش آموزان پولدار و غیر پولدار و تربیت گلخانه‌ای عوارض بسیار وحشتناک و غیر قابل جبران دارند. در هر کلاس باید همه نوع دانش آموز باشد؛ دانش آموز زرنگ و تنبل، پولدار و فقیر باید در کنار هم باشند. همه این بچه‌ها باید در کنار هم باشند، زیرا می‌توانند مکمل تربیت هم باشند و به هم کمک کنند.

«مدرسه باید نمونه جامعه بزرگتر باشد اما مدارس را دسته‌بندی کرده‌ایم و متاسفانه در مدارس عادی دانش‌آموزی از خانواده با وضعیت مالی مناسب نمی‌بینید. کدام نماینده مجلس، کدام مدیرکل، کدام رئیس اداره، کدام استاد دانشگاه فرزندش در مدرسه عادی دولتی درس می‌خواند؟ آیا فرزندان همه این افراد تیزهوش و نخبه هستند؟ فقط فرزندان کارگران و مستضعفان در مدارس عادی دولتی درس می‌خوانند.»

راهکار چیست؟

سحرحیز در پاسخ به پرسش پژوهشگر ایرنا درباره راه‌حل مشکلات نظام آموزشی ایران می‌گوید: راه‌حل این مشکلات بسیار تاسف برانگیز این است که دولت یکبار برای همیشه تنوع مدارس را بردارد. هدف مدارس در دنیا دیگر تربیت نخبه نیست. وظیفه مدارس در دنیا آموزش مهارت‌های زندگی به دانش آموزان است. نیازی به این همه تنوع در مدارس نیست؛ چه نیازی به مدرسه‌های تیزهوشان، شاهد، انرژی اتمی و ... وجود دارد. فقط دو نوع مدرسه در کشور باید وجود داشته باشد. دولتی و غیردولتی. مدارس غیردولتی هم تکلیفش مشخص است و با نظارت درست وزارت آموزش و پرورش می‌تواند مفید باشد.
راهکار این  مشکلات بسیار تاسف برانگیز این است که دولت یکبار برای همیشه تنوع مدارس را بردارد. هدف مدارس در دنیا دیگر تربیت نخبه نیست. وظیفه مدارس در دنیا آموزش مهارت‌های زندگی به دانش‌آموزان است
وی می‌افزاید: البته مدارس غیردولتی اکنون آسیب‌های زیادی دارند و به راحتی با پرداخت پول نمره خریدنی است. اگر امتحان نهایی نبود، دانش آموزان این مدارس شرط معدل را برای ورود به دانشگاه‌ها در انحصار داشتند. گر چه حتی نمره امتحان نهایی هم قابل خریدن است. با ایجاد شرط معدل برای ورود به دانشگاه‌ها تا حالا رقابت و مافیا در کلاس‌های کنکور بود حالا مافیا و خرید و فروش نمره هم به آن اضافه شد چون خانواده‌های پولدار پول خرج می‌کنند.

به گفته وی، مساله دیگر این است که در مناطق محروم بیشترِ دانش آموزان در دوره متوسطه به رشته‌های علوم انسانی می‌روند. چون در روستاها و مناطق محروم دبیر متخصص ریاضی و فیزیک و شیمی و زیست نداریم، کلاس تقویتی ندارند. پولی هم برای این کار ندارند، به همین علت معدل این دانش آموزان در امتحان نهایی پایین است.

«اکنون می‌خواهند کنکور هم دو بار در سال برگزار شود. تنها خاصیت این تصمیم این است که استرس بچه پولدارها کم می‌شود. دروس عمومی هم در کنکور حذف شده است. در واقع ناخواسته خدمتی به بچه‌های پولدار شد که در دروس تخصصی وضعیت بهتری دارند.»

کودکی‌ فرزندان فدای کنکور می‌شود

کودکی فرزندانشان را قربانی دانشگاه می‌کنند 

سحرخیز می‌گوید: البته بچه پولدارها هم در این سیستم دچار آسیب می‌شوند؛ بیشتر این بچه‌ها از کلاس سوم و چهارم ابتدایی دغدغه کنکور دارند. دانش آموزان پولدار اول تلاش می‌کنند که کلاس هفتم به مدرسه تیزهوشان بروند بنابراین کلاس تقویتی و تست‌زنی را از پایه سوم یا چهارم شروع می کنند.
سه سال فشرده درس می‌خوانند تا کلاس هفتم به مدرسه تیزهوشان بروند. ورزش و بازی و تفریح، تعطیل می‌شود. برای این بچه زندگی کردن، آموزش مهارت زندگی، رشد اجتماعی و رشد عاطفی و شهروند خوب شدن همه تعطیل است. چون اینها نمره ندارد. آنچه برای بچه پولدارها مهم است معدل است.

«در این سیستم، زندگی امروز کودک را قربانی ۱۲ سال بعد و کنکور می‌کنند. چون اجازه نمی‌دهیم بازی و زندگی کند. ورزش کند و در گروه همسالان دوست پیدا کند.»

باید این تفکر اصلاح شود که مردم فکر کنند برای داشتن یک زندگی خوب و پولدار شدن فقط باید از مسیر دانشگاه عبور کنند. این تفکرِ اشتباه، در کشورهای دیگر اصلاح شده است.این کارشناس آموزشی ادامه می‌دهد:‌ راه‌حل این بحران بزرگ اجتماعی این است که باید این تفکر را اصلاح کنیم که آینده جوانان به کنکور بستگی دارد. نباید این طور باشد که مردم فکر کنند برای داشتن یک زندگی خوب و پولدار شدن فقط باید از مسیر دانشگاه عبور کنند. این تفکرِ اشتباه در کشورهای دیگر اصلاح شده است. در اروپا یک دانش آموز و خانواده‌اش این طور فکر نمی‌کنند که اگر می‌خواهد پولدار شود یا زندگی خوبی داشته باشد حتما با ید به دانشگاه برود.

این تفکر در ایران با بیکاری بالای فارغ التحصیلان به مراتب اشتباهتر است. آمارهای رسمی مرکز آمار ایران نشان می‌دهد حدود ۶۰ درصد فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها بیکارند و فقط ۴۰ درصد آنها در مراکز شغلی جذب می‌شوند.
باید کاری کنیم کنکور این قدر متقاضی نداشته باشد و هر سال ۱.۵ میلیون نفر دفترچه کنکور بگیرند. وقتی متفاضی کم شد، آموزش و پرورش و آموزش عالی هم جایگاه درست خود را پیدا می‌کند. مردم باید این خواسته را از تصمیم‌گیرندگان و سیاست‌گذاران کشور مطالبه کنند. دولت نیز باید نسبت به نسل جوان و مستضعفان جامعه ادای دین کند و برای آموزش و پرورش و مهارت آموزی آنان هزینه کند. چون آینده کشور به آنها نیاز دارد.

اذعان مسئولان آموزش‌وپرورش بر سهم اندک مدارس دولتی در قبولی کنکور

نکاتی که  سحرخیر می‌گوید، بخشی از واقعیت موجود در نظام آموزشی و مدارس ایران است که بر  مدیران و مسئولان این وزارتخانه پنهان نیست. «میثم زاغه» مشاور جوان وزیر آموزش و پرورش به تازگی گفته است: ضعف‌ نظام آموزشی در مدرسه‌های دولتی سبب شده تا سهم قبولی آنها در کنکور امسال بسیار کم باشد و باید این سهم افزایش یابد. ضعف‌های زیادی در مدرسه‌های دولتی وجود دارد و در برخی از آنها تدریس درست و مطلوبی صورت نمی‌گیرد.

او می‌گوید: ۶۸۰ مدرسه سمپاد (تیزهوشان) در کشور وجود دارد. از زمانی که این مدارس به وجود آمدند این مشکلات نیز در بین دانش آموزان به وجود آمد. آموزش و پرورش اکنون برنامه‌ای برای برطرف کردن مشکلات و تفاوت‌های بین مدرسه‌های سمپاد و دولتی ندارد و دانش آموزان باید به فکر آینده خود باشند و منتظر تغییرات نمانند.

مدیر امور نوجوان و دانش آموزی مجمع ملی جوانان کشور می‌افزاید: وزارتخانه‌های پولساز مثل نفت برنامه‌هایی با عنوان مسئولیت اجتماعی دارند که تلاش می‌شود، بسته‌های آموزشی از طریق این وزراتخانه‌ها به دانش آموزانی که در مدارس تیزهوشان تحصیل نمی‌کنند، برسد. آموزش و پرورش سومین وزارتخانه با بیشترین بودجه در کشور است زیرا بحث آموزش برای دولت بسیار مهم است اما تشکل‌هایی که در آموزش و پرورش وجود دارند، نتوانستند استعدادیابی را در میان دانش آموزان انجام دهند.

او تاکید می‌کند: جوانان با مغزهای خلاق به دنبال این هستند که در دولت استخدام شوند و به دنبال یادگیری مهارت نیستند؛ اینکه شما زندگی مهارت محوری داشته باشید و بتوانید مهارت خود را پول‌ساز کنید بسیار مهمتر از این است که چشم انتظار استخدام در اداره دولتی باشید.
معاون وزیر آموزش و پرورش: وجود ۲۳ نوع مدرسه در کشور ایراد بزرگی است که باید به سمت حل آن برویم. اکنون ۲.۵ تا ۳ میلیون دانش‌آموز در مدارسی غیر از دولتی هستند و ۱۲.۵ میلیون دانش‌آموز در مدارس دولتی تحصیل می‌کنند
«احمد محمودزاده» معاون وزیر آموزش و پرورش نیز می‌گوید: مدارس غیرانتفاعی با هدف تحقق عدالت آموزشی در کشور ایجاد شده اما مخالفانی هم دارد. موافقان مدارس غیردولتی و غیرانتفاعی معتقدند به علت کمبود نیروی انسانی و تراکم بالا در کلاس‌های درس و کمبود فضاهای آموزشی، وجود مدارس غیرانتقاعی و غیردولتی به تحقق عدالت آموزشی در کشور کمک می‌کند. برخلاف این عده، تعدادی از صاحب‌نظران نیز معتقدند وجود مدارس غیردولتی و غیرانتفاعی به معنای تداوم تبعیض اقتصادی در جامعه و طبقاتی شدن آموزش و پرورش بوده و با عدالت آموزشی در کشور مغایرت دارد.

وجود ۲۳ نوع مدرسه ایراد بزرگی است

«احمد لاشکی» معاون حقوقی و امور مجلس وزیر آموزش و پرورش می‌گوید: وجود ۲۳ نوع مدرسه در کشور ایراد بزرگی است که باید به سمت رفع آن برویم. اکنون ۲.۵ تا ۳ میلیون دانش‌آموز در مدارسی غیر از دولتی هستند و ۱۲.۵ میلیون دانش‌آموز در مدارس دولتی تحصیل می‌کنند.

«مشکلات موجود در نظام آموزش‌وپرورش به‌ویژه مساله طبقاتی‌شدن آموزش‌وپرورش و نبود عدالت آموزشی که به کاهش انگیزه فرزندان خانواده‌های کم‌درآمد و بخت اندک آنها برای قبولی در رشته‌های آینده‌دار کنکور وجود دارد و نقش موثر مدارس پولی و کلاس‌های کنکور در ‌آینده دانش‌آموزان» از موضوع‌های مهمی است که انتظار می‌رود متولیان این حوزه، اقدام چاره‌سازی برای آن انجام دهند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha