"ودانت پتل" از سخنگویان وزارت خارجه آمریکا روز شنبه گذشته گفته است که سفیر و نماینده ویژه آمریکا در قطب شمال با نمایندگان و سفرای ۷ کشور دیگر از جمله کانادا، نروژ، دانمارک، فنلاند، ایسلند، سوئد و روسیه که حق سرزمینی در قطب شمال دارند، درباره منابع طبیعی، امور اکتشافی و نظامی و همچنین مسایل مرتبط با تغییرات آب و هوایی رایزنی خواهد کرد.
بنا به گزارش ها، این سفیر جدید که باید از مجلس سنا رای اعتماد بگیرد جایگزین "جیم دیهارت" خواهد شد که تاکنون به عنوان دیپلمات هماهنگکننده امور قطب در وزارت خارجه آمریکا فعالیت میکرد.
شواهد نشان می دهد دولت آمریکا در ادامه دست اندازی به منابع حیاتی جهان، این بار به این منطقه نیز چشم دوخته است، چون "آنتونی بلینکن" وزیر خارجه آمریکا نیز به تازگی برقراری صلح و ثبات قطب شمال را "حیاتیترین اولویت راهبردی" کشورش خواند و اعلام کرد کشورش در کنار تشکیلات بومیان سرزمین های شمالی به زودی نام این نماینده ویژه را که از آن به عنوان «سفیر آزاد» هم یاد شده به سنای آمریکا معرفی می کند.
برخی کارشناسان معتقدند که این تصمیم وزارت خارجه آمریکا که با آلاسکا به قطب وصل است، پس از آن اعلام می شود که رسانه های غربی مدعی شدند که روسیه تحرکات نظامی خود را در قطب شمال گسترش داده و چین هم ایستگاههای تحقیقاتی اکتشافی در آنجا تاسیس کرده است.
اما واقعیت ها چیز دیگر را نشان می دهند، چون در سال های اخیر رقابت های اقتصادی و سیاسی بر سر منابع حیاتی به قدری شدت یافته که به موج تازهای از استخراج منابع زیر زمینی منتهی شده و حتی این اقدامات استخراجی در گوشه و کنار کره زمین و به طور روزافزونی در قطب شمال نیز آغاز شده و به محیط خارج از کره زمین، یعنی فضا و سیاره ای دیگر نیز رسیده است.
در علم جغرافی قطب شمال به انتهای شمالی محوری گفته میشود که زمین به دور آن میچرخد و در اقیانوس منجمد شمالی واقع شده است. این نقطه در فاصله ۷۲۵ کیلومتری شمال جزیره بزرگ گرینلند قرار دارد.
قطب شمال هم اکنون تحت نظارت سازمانی بینالمللی است و جزو قلمرو هیچ کشوری محسوب نمیشود.
استخراج منابع قطب سرد شمال، یعنی استخراج در مکان هایی که آب شدن یخ آنها به دلیل تغییرات آب و هوایی، عرصههای جدیدی را برای مبارزه و جستوجوی منابع انرژی فسیلی به ویژه نفت فراهم آورده است.
به گفته "مایکل کلیر" تحلیلگر بین المللی حوزه انرژی این مبارزه برای بهره برداری بیشتر منابع جهانی به تدریج سنگین تر و گسترده نیز می شود. یعنی ادامه این روند تغییرات آب و هوایی به آرامی یخچالهای طبیعی مناطق قطب شمالی را از بین میبرد. بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی دانمارک، ۸.۵ میلیارد تن یخ تنها در طول یک روز در گرینلند (بزرگترین جزیره کره زمین) تبدیل به آب شده است تا جایی که از سال ۲۰۰۲ تا کنون ۴۷۰۰ گیگاتن یخ آب شده که این میزان آب برای غوطه ور شدن کل خاک آمریکا زیر نیم متر آب کافی است.
ظاهرا این منطقه از جهان به تدریج می رود به بخش اصلی یا "هارتلند" یا سرزمین های مرکزی و حیاتی تبدیل شود که یکی از ویژگی های بارز آن وصل بودن آن به خاک روسیه است، چون طبق تعریف قبلی "سر هالفورد مک کایندر" نظریه پرداز انگلیسی این تئوری در سال ۱۹۰۴، هارتلند در منطقه مرکزی اورآسیا به رود ولگا در روسیه، رودخانه یانگ تسه به شرق، از قطب شمال به شمال و به جنوب از هیمالیای غربی وصل می شود که تقریباً بخش اعظم آن توسط امپراتوری سابق روسیه کنترل می شد.
بنابراین غرب و در راس آن آمریکا مصمم است با کنترل این منطقه از جهان از طریق گسترش پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در آن به مرزهای روسیه نزدیک و این کشور را تجزیه کند.
طبق سند مطالعاتی اندیشکده آمریکایی "رند کورپوریشن" هدف آمریکا باید بالکانیزه کردن فدراسیون روسیه و به خصوص دستیابی به قطب شمال باشد. زیرا با توجه به تغییرات آب و هوایی و آب شدن کوه های یخی در این منطقه ذخایر غنی قطب شمال آماده بهرهبرداری خواهند شد.
بهره برداری از قطب شمال در زمان دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا اهمیت خاص یافته بود به گونه ای که وی حتی دستور داده بود قوانین جدیدی در کشور تصویب شود تا شرکت های آمریکایی بتوانند در منطقه ای از حیات وحش قطب شمال اکتشافات و استخراج هایی انجام دهند که البته سازمان ملل همان موقع بلافاصله نسبت به اجرای این تصمیم به آمریکا هشدار داده و اعلام کرد که این اقدامات بیش از پیش بر گسترش فقر در جهان کمک می کند.
به اعتقاد کارشناسان اگر چه مناطق قطبی به تدریج به بهترین مناطق زیست بشری تبدیل می شوند، اما استخراج نفت از ماسههای نفتی (Oil Sands)، پروژههای نفت سنگین کانادا یا پروژههای استخراج از عمق زیاد دریاها و پروژههای نفتی قطب شمال و میدانهای نفتی قدیمی دریای شمال (نروژ و منطقههای اطراف) ثابت کرد که آنچه بیش از همه در این منطقه اهمیت دارد، منابع زیر زمینی آن است.
از اینرو افزایش حضور آمریکا در این منطقه بیشتر جنبه شمشیر دو لبه (دمکلوس) را دارد چون هم می خواهد از منابع منطقه استفاده کند و هم با ادامه این حضور بر میزان تنشها در دریای قطب شمال و نظامی سازی آن توسط دیگر کشورهای غربی روسیه را وادار به واکنش شدید کند، همانگونه که آن کشور را در اروپا با جنگ اوکراین تحریک کرد.
اقدامات مشابه آمریکا در قطب شمال در زمان رونالد ریگان نیز اتفاق افتاده بود، چون "ملوین گودمن" تحلیلگر نظامی و اطلاعاتی امریکا که در زمان ریگان رئیس بخش امور شوروی و تحلیلگر ارشد سیا بود، به تازگی اعلام کرد ریگان به مقامات نظامی اجازه داده بود به اقدامات نظامی تعرضآمیز و نامتعارفی در امتداد مرزهای شوروی (سابق) دست بزنند.
این اقدامات در برخی موارد به داخل مرزهای شوروی نیز کشیده شده بود. از جمله اقدامات خطرناک وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون)، میتوان به مواردی چون: روانهکردن بمبافکنهای استراتژیک به قطب شمال برای آزمودن قدرت رادارهای شوروی، اقدامات نظامی جنگی در مرزهای دریایی این کشور، ورود ناوهای امریکایی به محدودههایی که تا پیش از آن بدانها وارد نشده بودند و نیز عملیات مخفی نظامی برای شبیهسازی حملۀ دریایی غافلگیرانه به اهدافی در خاک شوروی اشاره کرد.
همانگونه که مشخص شد، ترس آمریکا از روسیه تاریخی است اما پیشرفت های جدید این کشور در اقیانوس منجمد شمالی موجب شد تا واکنش آمریکا در برابر این پیشرفت ها شدیدتر شود و به یارگیری های جدید آمریکا از کشورهای شورای قطب شمال نیز بیانجامد.
اخیرا "دایان فرانسی" کارشناس ارشد آزاد در مرکز اوراسیا "شورای آتلانتیک" و نیز ستون نویس نشریه آمریکایی "هیل" از توسعه فعال قطب شمال توسط روسیه ابراز خشم کرد و گفت: روسیه بسیار فعال در حال توسعه قطب شمال و استخراج منابع طبیعی از کف اقیانوس منجمد شمالی است، این در حالی است که واشنگتن برای مدت طولانی قطب شمال را نادیده گرفت و به مسکو اجازه داد تا جای پایی در این منطقه به دست آورد.
به اعتقاد کارشناسان در ۱۰ سال گذشته حضور ناتو در مرزهای غربی روسیه از جمله در کشورهای اسکاندیناوی بیشتر نیز شده شد. آمریکا با برگزاری رزمایش های مختلف با کشورهای این منطقه بعد از اتمام کار محمولههای نظامی را که در رزمایش به کار برده است در کشور میزبان باقی می گذارد که به اعتقاد تحلیلگران اندیشکده رند، این بهانهای برای احداث مرکزی نظامی در آن کشورها برای تجزیه روسیه در آینده و نیز دستیابی به قطب شمال خواهد بود.
آمریکا به خوبی می داند که آب شدن یخ های قطب شمال مرز این کشور با روسیه را بیشتر می کند و از آنجایی که طبق راهبرد جدید آمریکا، بعد از فروپاشی احتمالی اوکراین نوبت بی ثبات سازی و تجزیه روسیه فراخواهد رسید، آمریکا این بار به طور مستقیم با روسیه هم مرز خواهد شد. بنا براین هرجا روسیه وجود داشته باشد، بی تردید آمریکا آنجا را نظامی خواهد کرد، همانگونه که آمریکا به تدریج خارج از جو زمین، یعنی "فضا" را نظامی می کند.
آمریکا همچنین می داند اگرچه "اقیانوس منجمد شمالی (محیط پیرامونی قطب شمال) که دو برابر کوچکتر از امریکا است، کوچکترین اقیانوس جهان است اما این ظرفیت را دارد که همزمان با ذوب شدن یخ های قطبی، به عنوان یک مسیر میانبر، ۷۵ درصد از کل جمعیت دنیا را به یکدیگر متصل کند چرا که با آب شدن بخشهای بزرگی از کوههای یخ منطقه، طی چند سال گذشته راههای دریایی جدیدی در این منطقه شناسایی و مورد استفاده قرار گرفته است.
در حالی که کارشناسان اقتصادی باز شدن این مسیرها را بستری برای انقلابی جدید در کوتاه شدن مسیرهایی دریایی میدانند، اما فعالان محیط زیست و همچنین بومیان ساکن این مناطق، افزایش دسترسی به آبهای قطب شمال را تهدیدی برای منابع طبیعی این منطقه و همچنین شتاب بخشیدن به آسیبهای زیست محیطی در قطب شمال از جمله تسریع آبشدن یخها ارزیابی میکنند.
به همین دلیل هم بود که به تازگی "کارل شولتز" فرمانده گارد ساحلی آمریکا به اندیشکده بروکینگز کشورش گفت که توسعه عملیات آمریکا در منطقه آرکتیک (قطب شمال) برای مقابله با روسیه ضروری است که این می تواند شامل عملیات های حق آزادی دریانوردی باشد که واشنگتن برای به چالش کشیدن ادعای دیگر کشورها (چین) نیز به آنها استناد می کند.
وی در توجیه ادعای خود افزود: حضور به معنای نفوذ است و در حال حاضر، حضور آمریکا در این منطقه، در مقایسه با قابلیت هایی که دارد؛ به شدت اندک است.
در پی این اظهارات بود که "سرگئی لاوروف" وزیر خارجه روسیهاز کشورهای حوزه آرکتیک خواسته بود که از این به بعد، مسائل نظامی را نیز در بحث هایی که درباره آینده این منطقه می شود؛ بگنجانند.
وی با اعلام اینکه "خوب است روابط مثبتی که در شورای آرکتیک داریم را به حوزه نظامی نیز تعمیم و گسترش دهیمو وی همچنین پیشنهاد داده بود تا مقامات نظامی کشورها در راستای کاهش تنش در این منطقه دیدارهایی با هم داشته باشند.
اردیبهشت ماه امسال بود که "نیکلای کورچونوف" سفیر عالی و رئیس کمیته شورای قطب شمال در وزارت خارجه روسیه گفت: منطقه قطب شمال در حال تبدیل شدن به یک صحنه بین المللی عملیات نظامی است، این یک روند بسیار نگران کننده است.
وی در مورد موضوع الحاق سوئد و فنلاند به ناتو گفت: ما شاهد افزایش فعالیت های نظامی بین المللی در عرض های جغرافیایی بالا هستیم و امکان بین المللی شدن فعالیت نظامی هم وجود دارد.
به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک روسیه، وی در فروردین امسال نیز گفته بود که "در ابتدای ماه مارس ۲۰۲۲ (آخر اسفند ۱۴۰۰) غرب با استناد به عملیات ویژه روسیه در اوکراین سیاست جدیدی را در چارچوب شورای قطب در پیش گرفته است. بدیهی است که بدون روسیه تضمین موثر توسعه پایدار قطب غیرممکن است".
این دیپلمات افزود: "بین المللی کردن فعالیت های نظامی ناتو در عرض های جغرافیایی که شامل کشورهای غیرقطبی ناتو هم می شود، باعث نگرانی است. این امر خطر بروز حوادث غیرعمدی را افزایش می دهد که علاوه بر خطرات امنیتی، می تواند آسیب جدی به اکوسیستم شکننده و حساس قطب شمال نیز وارد کند."
دی ماه سال گذشته بود که مرکز تعالی ارتباطات استراتژیک ناتو (NATO StratCom COE) اعلام کرد کارشناسانی را برای تجزیه و تحلیل تلاش های کشورها برای اعمال نفوذ در قطب شمال استخدام خواهد کرد تا به تحقیق و آنالیز گرایشهای عملیاتی در خصوص اعمال نفوذ به این منطقه طی ۱۰ سال اخیر بپردازند.
پیشتر "دمیتری مدودوف" معاون رئیس شورای امنیت روسیه (که بیش از ۶۰ درصد سواحل اقیانوس منجمد شمالی را در اختیار دارد) متذکر شده بود که مأموریت روسیه در قطب شمال خاص است، زیرا این منطقه در مجاورت مستقیم مرزهای روسیه واقع است. این منطقه یک دارایی مشترک است و در شورای قطبی نه فقط ۸ کشور، بلکه سازمان های بین المللی نیز حضور دارند.
بررسی ادبیات سیاسی حاکم بر شورای کشورهای قطب شمال و رجزخوانی های دو قطب اصلی آنها یعنی روسیه و آمریکا علیه یکدیگر ثابت می کند که امکان دارد در این عصر جنگ سرد، رقابت های کشورهای پیرامونی قطب شمال حتی به یک جنگ گرم نیز منجر شود چون آنها از مدت ها پیش راهبرد تسلط خود بر این سرزمین سفید یخی را عملیاتی کرده بودند.
بنابراین تصمیم جدید آمریکا برای معرفی یک سفیر ویژه برای امور قطب شمال و حتی تحرکات جدید ناتو در منطقه به ویژه با پذیرفتن عضویت کشورهای های دانمارک و سوئد در این ائتلاف که از اعضای شورای قطب شمال هستند، یک بحران آفرینی جدید ناشی از ترس یا اقدام واکنشی غرب در برابر قدرت روسیه در مناطق شمالی در عرض جغرافیایی جهان است.
یک روز قبل از اعلام معرفی سفیر جدید آمریکا در این شورا، "ینس استولتنبرگ" دبیرکل ناتو در حاشیه دیدار از بخش کانادایی قطب شمال نسبت به افزایش تحرکات نظامی روسیه با برگزاری رزمایش قطبی و احداث پایگاه های نظامی در منطقه هشدار داده و از تلاشهای چین برای گسترش حضور در این منطقه ابراز نگرانی کرده بود.
وی گسترش ظرفیتهای نظامی روسیه در قطب شمال را چالش بزرگی برای ناتو دانست و گفت: روسیه «صدها پایگاه قدیمی و جدید نظامی در قطب را که از دوره جماهیر شوروی» باقی ماندهاند، بازگشایی و فعال کرده است و قطب شمال را به منطقهای برای گسترش برنامههای نظامی خود از جمله آزمایش موشکهای ابرفراصوت - هایپرسونیک - تبدیل کرده است.
دبیرکل ناتو همچنین از گسترش فعالیتهای چین در قطب شمال که به گفته او در دو محور اکتشاف منابع و ایجاد راههای حمل و نقل دریایی صورت میگیرد، ابراز نگرانی کرد چون این دو کشور به تازگی از افزایش همکاری های نظامی و برگزاری رزمایش های مشترک در قطب خبر داده اند.
حتی پیشتر "کِنتزیی بریتونت" وزیر نیروی دریایی آمریکا گفته بود که واشنگتن مجبور است برای به چالش کشیدن ادعاهای روسیه و چین در شمالگان جهان (قطب شمال) جدی تر عمل کند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا آمریکا باید در نزدیکی سواحل شمالی روسیه «برای تأمین آزادی کشتیرانی عملیات» انجام بدهد، اوضاع در این منطقه را با اوضاع در دریای جنوبی چین و راه های کشتیرانی آن مقایسه کرد که در آن چین با برخی از کشورها اختلافات سرزمینی دارد.
یادآوری می شود که روسیه یک ناوگان کامل کشتی های یخ شکن (حتی اتمی) دارد و چین با سرعت چنین کشتی هایی را می سازد که آمریکا «نمی تواند خود را با آن مقایسه کند».
به عقیده کارشناسان، هرچه از میزان یخ های قطب شمال کاسته می شود بر شعله های جنگ سرد که احتمال گرم شدن آن نیز می رود در این منطقه از جهان افزده می شود.
از آنجایی که رقابت اصلی برای تصاحب سرزمین های یخی واقع در قطب شمال در وهله نخست میان روسیه، کانادا و آمریکا (به تازگی دانمارک برای مالکیت بر گروئلند) به عنوان سه کشور بزرگ مدعی مالکیت بر این سرزمین انجام خواهد گرفت، ولی آمریکا به عنوان رهبر اردوگاه غرب به سادگی مالکیت و تسلط روس ها را بر این سرزمین پهناور نمی پذیرد و به احتمال زیاد اقدام های خود را متحدان راهبردی خود هماهنگ می کند تا در صورت لزوم بتواند از روش غیر از جنگ نرم بتواند برتری غرب را در منطقه اعلام کند.
بنابراین جای تردیدی نیست که دولت آمریکا با تعیین سفیر جدید در شورای قطب شمال راهبردهای طولانی تری را مد نظر دارد که صرف سیاسی نخواهند بود و بیشتر بعد نظامی را هدف قرار خواهد داد و واشگتن می داند که برخلاف برتری ها در چند نوع رزم، در رزم دریایی با روسیه به ویژه در مناطق یخزده قطب شمال بسیار ضعیف است.
نظر شما