به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی ایرنا، علی اکبر کاوه در سال ۱۲۷۳ در شیراز به دنیا آمد. پدرش میرزا علی محمدخان شیرازی یکی از شاگردان عمادالکتاب که به خط و خوشنویسی دلبستگی داشت و به همین دلیل کودکی کاوه در مجاورت قطعات خوش نویسان بزرگی چون میرعماد، کلهر، درویش و عبدالمجید طالقانی سپری شد. چشم های او از همان دوران با تناسب های آهنگین خط و روح زیباشناسانه آن ارتباط بصری ایجاد کرد و به تبعیت از شخصیت و منش پدر و دلدادگی او به حافظ و اشعار زیبای وی، او نیز بی آنکه درک روشنی از مفاهیم و مضامین شعری او داشته باشد، دل در گرو حافظ نهاد.
خط نستعلیق در میان گونه های متفاوت خطوط اسلامی دارای اهمیتی بسزا از نظر زیبایی شناسی و عرفان فارسی زبانان مسلمان است. گویا واژگان و کلام دری با این خط پیوند سرشتی و پیوستگی گوهری یافته است. پنج سده است که خط نستعلیق وادی به وادی گام می زند و استادان بزرگی همچون میرعلی تبریزی، میرعلی هروی، سلطانعلی مشهدی، میرعماد حسنی قزوینی و... هر کدام در این سده ها زحماتی فراوان در جهت کمال خط نستعلیق متحمل شده اند.
تاثیر مسلم استاد علی اکبر کاوه در خوش نویسی معاصر ایران بسیار است و او را به تنهایی و با اغماض می توان نماینده برتر در مروجان شیوه عمادالکتاب دانست و بقیه شاگردان آن بزرگوار را با دسته بندی در سایهسار استاد کاوه ارج نهاد.
عماد الکتاب آخرین بازمانده طبقه خطاطان نستعلیق در عصر قاجاریه بود. او که پیرو شیوه میرزا محمدرضا کلهر بود، خط نستعلیق را در قلم خفی و جلی آن استادانه می نوشت. از میان شاگردان عماد الکتاب، استاد علی اکبر کاوه درخشش خاص داشته و شاید از بهترین تربیت شدگان مکتب وی محسوب شوند. عماد الکتاب در آخرین سال های حیات خود ضمن تقریظی بر ذیل یکی از سیاه مشق های استاد کاوه چنین می نویسد: «آقای میرزا علی اکبر خان خطش خیلی خوب است و شایسته هزاران تمجید و تحسین است. افسوس که قدرش مجهول و یک چنین صنعت بدیع را که زینت بخش موزه های دنیا است، می خواهند از دست بدهند.»
کاوه تجربه و خاطره در دست گرفتن قلم را تجربه ای همراه با ترس بیان می کند اما او ترس زدایی و تشویق پدر را در راه تعلیم خط، یگانه دلیل جرات یابی و تداوم تمرین و مشق می داند. در همان اوایل نوجوانی پدر در گوش علی اکبر زمزمه می کند: «علی اکبر نترس، بنویس تمرین کن، تو عاقبت خوش نویس خواهی شد، اگر شیفته خطی، طلبه باش، رنج بکش، علی اکبر هیچ هنری آسوده و بی خیال راحت هنر خوشنویسی را باز نیافته...» این کلمات درس نامه عاشقانه ای را برای تداوم تلاش استاد کاوه در راه خط مهیا ساخت و او با توشه های اولیه راهی تهران شد و با استقرارش در محضر استادان بزرگی چون میرزا طاهر کاتب همایون همدانی و میرزا کاتب الخاقان را که هر ۲ از تعلیم یافتگان میرزا غلامرضا اصفهانی بودند، درک کرد.
سختکوشی استاد کاوه در مشاقی از او سالکی در صریق خط ساخته بود و در اثر نگارش مکرر و جویندگی مداوم دست تقدیر و سرنوشت وی را با نادره خوشنویسی دوران یعنی عماد الکتاب آشنا ساخت. وی در ۱۳۰۰ خورشیدی به محضر عماد راه یافت و در آغاز این راه بود که مایه شکل گرفته نظام هندسی او در خط نستعلیق آرام آرام از گرایش به میرزا غلامرضا به شیوه خط عماد الکتاب در چارچوب مکتب کلهر متمایل شد. جد و جهد ۲۰ ساله کاوه و تعلیمات عمادالکتاب از او خوشنویسی برجسته ساخت. عماد الکتاب دوبار او را با دست نوشته های خود در قالب عبارت هایی ویژه در زیر سیاه مشق های استاد کاوه ستود و در واقع اجازه استادی او را صادر کرد.
کاوه نوشته های ارزشمند استادش را رمز شناسایی خود به عنوان خطاط و نمره قبولی پس از ۲۰ سال ممارست می داند. باید پرسید که این همه دلبستگی به خط نستعلیق چرا، استادی که از ابتدای کودکی تا پایان عمر یکصدساله خود فقط با عشق نگاشت و نوشت و هیچگاه از این هنر پررنج خسته نشد. او به این پرسش خودش پاسخ داده است: «معلوم است زیرا که نستعلیق پرحرمت و زیباست. اصلا من این هنر را زاییده فکر و هنر ایرانی می دانم. خطی که پیچیدگی تعلیق را با زیبایی و روانی نسخ در هم آمیخت و خطی شد زیبا، متین، باصلابت و روان، خطی که آدم از دیدنش به تحسین وا داشته می شود. این خط را من جامع ترین خط فارسی می دانم.»
استاد عباس اخوین که یکی از علاقمندان شیوه خوشنویسی استاد کاوه به شمار می رود در تحلیل فنی خط او معتقد است که استاد کاوه کلمات را قرص، درست و محکم می نوشت.
دایره گسترده شاگردان کاوه و مطرح بودن تعلیم یافتگان او در دوره معاصر یکی از فرصت های ارزشمند برای محققان و علاقمندان است. استاد محمد سلحشور خوشنویس پیشکسوت معاصر بنابر نقل خودش ۱۶ سال افتخار شاگردی استاد کاوه را داشته و در بیان ویژگی های شخصیتی او نقل می کنند: «استاد کاوه شخصیت آرامی داشت با ملایمت زندگی می کرد و بسیار آراسته و مرتب بود.»
استاد کاوه از نظر امانتداری و نزدیکی به ظرافت و دقائق استاد خود در مقایسه با دیگر شاگردان او دارای جایگاه نخست است. به ویژه در سال های ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۷ خورشیدی در شیوه او بیشترین نزدیکی با خط عماد الکتاب مشاهده شده است. علاقه استاده کاوه شاید با تأسی از استادش به قالب سیاه مشق های مثال زدنی بوده زیرا او تعداد قابل توجهی سیاه مشق از خود به یادگار گذارد.
بنابر روایت استاد علی راهجیری استاد کاوه در قالب کتابت آثاری چون گلچین اشعار صائب، آیات منتخبه قران، تعلیمات دینی، صرف و نحو، تاریخ ششم دبستان ها را به قلم خود به یادگار گذارده است. به همین سان از آن بزرگوار نگارش آثار کتیبه ای معدودی نیز گزارش شده است اما آنچه باید به عنوان مرکز قلم استاد کاوه مورد توجه قرار گیرد، قلم مشقی از دودانگ تا شش دانگ است. به طوری که او متناسب با وجه تعلیمی کار خود که در دبیرستان های مختلف و بنا به نقل خسرو زعیمی در کلاس های صلاحیت دبیری خط، تدریس می کردند به تدریج این قلم را به کانون و مرکز اصلی آثار خوشنویسی خود تبدیل کرده و البته برای او مهمترین کار در این عرصه شاگرد پروری بوده است. نکته فنی و برجسته ای که در خط استاد کاوه دیده می شود و این صفت برگرفته شده از خط عماد الکتاب است، وجود شیب و جنیایی در خط وی است. خط کاوه نشسته و خشک نیست و افزون بر ایستایی و استحکام، ویژگی عمود نگاری در مولفه ها از شیب و حرکت نیز برخوردار است.
سرانجام علی اکبر کاوه از استادان بنام در خوشنویسی و نستعلیقنویسی ایرانی سرانجام در پنجم شهریور ۱۳۶۹ خورشیدی در تهران چشم از جهان فروبست.
منابع:
نشریه کتاب ماه هنر آذر 1389 شماره 147
تیموری، کاوه، در احوال و آثار استاد علی راهجیری، کتاب ماه هنر، شماره ۱۲۶ اسفند۱۳۸۷ خانه کتاب
استاد کاوه، علی اکبر، گفت وگو، فصلنامه هنر شماره ۱۱، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات هنری
امیرخانی، غلامحسین، مقدمه قطعات منتخب استاد علی اکبر کاوه، انجمن خوشنویسان ایران
راهجیری، علی، تذکره خوشنویسان معاصر، تهران: امیرکبیر
نظر شما