به گزارش خبرنگار اعزامی ایرنا به ونیز، در همان ظهری که آلبروتو باربرا، مقابل دوربین دهها خبرنگار ایستاد و اعلام کرد که آخرین ساخته جعفر پناهی بدون طی کردن روند معمول، به بخش مسابقه این دوره جشنواره راه پیدا کرده، کاملا مشخص بود که ونیز ۲۰۲۲، یک جایزه درخور را برای این فیلمساز کنار گذاشته است.
همه چیز را میشد دومینووار به هم ربط داد به جز لابی گسترده جشنواره با رسانهها برای امتیاز بالایی که در ارزشگذاری به این فیلم تعلق گرفت.
یک فیلم تجربی و بدون خط روایی سیال که حالا در مقام شگفتی، از تمام فیلمهای بخش مسابقه ونیز ۲۰۲۲ با اختلاف فاحشی بالاتر ایستاد و تعجب سینمادوستان ایرانی را به همراه داشت.
اینکه جعفر پناهی، سالها پس از محکومیت خود، به بهانه دستگیری ۲ سینماگر دیگر، به زندان مراجعه کرده و در همان جا دستگیر میشود، در نگاه نخست، کمی عجیب به نظر میرسید اما تنها ۲ هفته پس از این اتفاق که دبیر جشنواره ونیز، فیلم این کارگردان را در بخش رقابتی پذیرفت، پازلهای این معما کاملا کنار هم قرار گرفت.
بنابراین اصلا دیگر عجیب نبود که یک صندلی خالی برای این فیلمساز در هنگام نمایش فیلمش اختصاص دادند. اصلا عجیب نبود که جماعتی ۲۵ نفره، با در دست گرفتن تصاویر پناهی و رسولاف اجازه ندادند که فرش قرمز این فیلم خالی بماند و در ادامه، اصلا عجیب نیست که حتی جشنوارهای مانند ونیز، بخواهد یکی از جوایز خود را از کسی که محق این جایزه بود، برباید و دودستی به جعفر پناهی تقدیم کند.
بازیگر قهاری که یکتنه فیلم میسازد، در فیلم، خودش را استاد خطاب میکند، روی این موضوع تاکید میکند که ممنوعالکار است، یک رسم قدیمی مربوط به یک روستای مرزی در کشورمان را به کلیت اجتماع ایران تعمیم میدهد و خود را روشنفکر و مخالف این دگماندیشیها میشمارد.
بله، به همین راحتی و با این فرمول ساده، حتی میتوان جشنواره ونیز را تسخیر کرد؛ کما اینکه تاکنون هم این اتفاق بارها برای این کارگردان در فستیوالهای مختلف رخ داده و از هماکنون نیز اعلام میکنیم که برای دیگر ساختههای آتی این کارگردان نیز تکرار خواهد شد. کافی است سال تولید پروژههای بعدی خود را مشخص کند تا همه بدانند که جوایز جشنوارههایی چون برلین، کن و ونیز آن سالها را به دست خواهد آورد.
اما کاش جشنوارهای مانند ونیز، حالا که شیطنتهای سیاسی را به حد بالایی رسانده است، این مورد را هم اعلام میکرد که جایزه پناهی، جایزه خلاقیت و ابتکار هنری نیست بلکه این جوایز به دلایل سیاسی به او تقدیم میشود.
وقتی شخص دبیر جشنواره، چند روز پیش از اعلام فهرست رسمی آثار بخش مسابقه، اعلام میکند که فیلم پناهی بدون طی شدن روند قانونی، به بخش مسابقه ونیز این دوره راه یافته است و چند روز بعد، با تصحیح این حرف خود، عنوان میکند که انتخاب آثار ایرانی، جنبه سیاسی ندارد، مخاطب چگونه میتواند این تناقض در گفتار و عملکرد را باور کند؟
اینکه جشنوارهای چون ونیز، جایزه مهم خود را طبق سیاستگذاریهای خود، به کسی اهدا میکند که تنها بهخاطر جایزه گرفتن در این فستیوالها، طی ۲۰ روز فیلم میسازد، آیا این، ضایع شدن رقابت هنری که میان آثار قدرتمند این دوره شکل گرفته، تلقی نمیشود؟ جایزهای که باید بنا به مهارت هنری به فیلمی اعطا شود، از آن فیلم سلب شده و در اختیار یک سریساز سیاسی قرار میگیرد که هیچ جایی در میان فیلمسازان برتر جهان ندارد.
تاکنون دیدهاید که جعفر پناهی، فیلمساز برتر یک منتقد جهانی باشد یا آثارش در میان محبوبترین فیلمهای یک فیلمساز یا منتقد قرار بگیرد؟ ایران تاکنون کارگردانان بسیاری را به مجامع مختلف معرفی کرده که تنی چند از این کارگردانان، همپای درخشش در جشنوارههای کوچک و بزرگ جهانی، اعتباری بینالمللی کسب کردهاند و آثار آنها حتی در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما نیز راه یافته است اما آیا تاکنون به فهرستی برخوردهاید که فیلمی از جعفر پناهی در آن باشد؟
پس چطور فیلمی که هیچگاه در فهرست برترینهای آن سال یا دهه قرار نگرفته، موفق میشود جوایزی اصلی را از کن، برلین، ونیز و چند جشنواره سیاستزده دیگر کسب کند؟ این، چگونه جایزهای است که هیچ دستاورد هنری را برای فیلمسازش به همراه نمیآورد.
پاسخ روشن است؛ همه میدانند این جوایز با چه اهداف غیرهنری به پناهی و آثارش تعلق میگیرد بنابراین یکبار تماشای آن اثر کافی است تا به سواد فیلمساز و نگرش سینمایی او پی ببریم و متوجه شویم این جوایز با چه غرضی به این آثار تعلق میگیرد. پیشاپیش هم افتخارآفرینی جعفر پناهی را در جشنوارههای برلین، کن و ونیز یک دهه آینده، به ایشان و همفکرانشان تبریک میگوئیم.
نظر شما