نزد نسل سلامت؛ رازهای سر به مهر پزشکی که دستور بستری شدن خودش را نوشت

تهران- ایرنا- دکتر شیرین روحانی‌راد یکی از مدافعان سلامت بود که در اوج شیوع ویروس کرونا ۲۵روز بی وقفه به مداوای بیماران در بیمارستان پرداخت و پس از ابتلاء به این ویروس با وجود سرم در دست، بیماران مبتلا به کووید ۱۹ را معاینه و به بخش‌های بیمارستان (شهدای پاکدشت) سرکشی می‌کرد.

دکتر شیرین روحانی راد شبانه‌روز در بیمارستان ماند تا بتواند کمبود پزشکان را جبران کند، ضعف و خستگی ایمنی بدنش را تهدید و مبارزه با ویروس کرونا را برای وی سخت‌تر کرد تا اینکه به دلیل شدت بیماری دستور بستری شدن خود را صادر و ۱۰ روز در همان بیمارستانی که کار می‌کرد بستری شد؛ کرونا ریه‌هایش را به شدت درگیر کرده بود و به دلیل وخامت حالش به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل شد؛ در آنجا بیماری بر وی غلبه یافت و در ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ به فیض شهادت نائل و در جوار شهدای انقلاب، دفاع مقدس و دفاع از حرم در گلستان شهدای ۱۰ امامِ شهرستان پاکدشت به خاک سپرده شد.

نزد نسل سلامت؛ رازهای سر به مهر پزشکی که دستور بستری شدن خودش را نوشت

مادامی که شیرین به کرونا مبتلا و در بیمارستان بستری بود برای اینکه خانواده نگران نشوند به آنها گفته بود «به دلیل کمبود پزشک باید شبانه‌روز در بیمارستان بمانم.»، هر روز صبح نیز با خانواده خود تماس می گرفت تا خیال آنها راحت شود که او سلامت است، شب‌ها هم به پدر و مادرش یادآوری می‌کرد که قرص‌های فشار خون خود را مصرف کنند.

نزد نسل سلامت؛ رازهای سر به مهر پزشکی که دستور بستری شدن خودش را نوشت

دکتر روحانی‌راد اولین شهیده مدافع سلامت شهرستان پاکدشت در سال ۱۴۰۰ است وی علاوه بر اینکه در خط مقدم مقابله با این بیماری در اورژانس بیمارستان شهدای پاکدشت مشغول به خدمت بود با مرکز بهداشت شریف‌آباد و درمانگاه شهید اشرفی اصفهانی این شهرستان نیز همکاری می‌کرد.

خدمت کردن این بانو به بیماران مبتلا به کرونا در حالی که خود بیمار بود جلوه‌ای شکوهمند از ایثار و گذشتِ مدافعان سلامت برای دفاع از مردم در مقابل کرونا را به نمایش گذاشت، هدف اصلی او در زندگی علاوه بر طبابت کمک به محرومان و مراقبت از افراد بی‌بضاعت بود.

نزد نسل سلامت؛ رازهای سر به مهر پزشکی که دستور بستری شدن خودش را نوشت

پزشکی در جانش ریشه داشت

هما روحانی راد خواهر دکتر شیرین که ۱۱ ماه از او کوچک‌تر است می‌گوید: دوران کودکی و نوجوانی را لحظه‌به‌لحظه با هم گذراندیم، وقتی شیرین پنج و من چهار ساله بودم برای تعطیلات تابستان از شهر میناب به پاکدشت شهر آبا و اجدادی‌مان آمدیم. پدرم کارمند وزارت کشور بود و چند سالی به شهر میناب منتقل‌ شده بود. کنار مسیل بزرگ سیمانی که آن روز کم آب بود و ارتفاع دیواره آن حدود سه متری می‌شد با بچه‌های اقوام آب‌بازی می‌کردیم یکی از آنها شیرین را به داخل مسیل پرتاب کرد هنوز صدای برخورد بدن شیرین در آب کم‌عمق در گوشم مثل پُتک صدا می‌دهد لب، دهان و زبان وی پاره و دندان‌هایش خورد شد هیچ بیمارستانی او را پذیرش نمی‌کرد با هزار خواهش و تمنا یکی از پزشکان قبول کرد که او را ویزیت کند، زبان، لب و دهان شیرین را به‌سختی بخیه کرد او چند ماهی به‌سختی غذا می‌خورد و در همان عالم کودکی و در خیال خود همیشه از پزشکی که او را مداوا کرده بود تشکر می‌کرد این اولین جرقه عشق او به شغل پزشکی بود.

وی با بیان اینکه سرسختی شیرین همیشه زبانزد بود. افزود: دیپلم که گرفتیم با هم معلم شدیم؛ اما او خودش را برای رشته پزشکی آماده می‌کرد و بالاخره قبول شد.

هما ادامه داد: شیرین چشم‌ و چراغ خانواده بود همیشه حواسش به همه اعضای خانواده بود بعد از رفتنش متوجه شدیم که چقدر دست‌ به‌خیر بوده هیچ‌گاه از بخشش‌هایی که داشت تعریف نمی‌کرد ما فقط شاهد بودیم که بدون اینکه ریالی از همسایه‌ها، معلم ها و افراد بی بضاعت بگیرد برای آنها آزمایش می‌نوشت بعد از پایان شیفت کاری هم که به خانه می‌آمد در دفترچه‌هایی که دوستان و آشنایان به ما داده بودند دستور آزمایش می‌نوشت.

نزد نسل سلامت؛ رازهای سر به مهر پزشکی که دستور بستری شدن خودش را نوشت

بزرگترین هدف شیرین کمک به محرومان و افراد بی بضاعت بود

خواهر دکتر روحانی‌راد با بیان اینکه بزرگترین هدف شیرین در زندگی کمک به محرومان و مراقبت از افراد بی بضاعت بود، تصریح کرد: خواهرم انسانی سختکوش، ایثارگر  و ولایتمدار بود.

هما با تاکید بر اینکه شیرین در فعالیت های خیرخواهانه پیشتاز بود، گفت: شیرین علاوه بر اینکه هزینه ویزیت تعدادی از بیمارانی که به بیمارستان مراجعه داشتند را خودش پرداخت می‌کرد، هزینه آزمایش‌های احتمالی را هم به متصدی داروخانه می‌سپرده که از آنها نگیرند حتی پول‌توجیبی به بیمارانش می‌داد بعد از شهادت شیرین، همه این رازهای سربه‌مهر فاش شد.

وی توضیح داد: خواهرم در آخرین صحبت‌هایش گفته بود شبانه‌روز در بیمارستان می‌مانم که تحویل سال نو بتوانم کنار شما باشم ما هم‌ دلمان را به این وعده خوش کرده بودیم؛ نمی‌دانستیم خواهرمان با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کند وقتی به ما اطلاع دادند که خواهرم را به بیمارستان مسیح دانشوری انتقال دادند دیگر کار از کار گذشته بود، ۵:۲۰ دقیقه ۲۸ اسفند شیرین زندگی‌مان را از دست دادیم او رفت و حسرت یک‌بار دیگر دیدنش را بر دلمان گذاشت.

نزد نسل سلامت؛ رازهای سر به مهر پزشکی که دستور بستری شدن خودش را نوشت

 کمک به بچه‌های بهزیستی به صورت ناشناس

علی موسوی معلم‌ یکی از مدارس ابتدایی پسرانه که از واسطه‌های خیرخواهانه دکتر روحانی‌راد بوده نیز به رسانه ها گفته است: خانم دکتر با من تماس گرفت و شماره کارت‌ بانکی من را گرفت تا هر هفته مبلغی را به‌ حساب من واریز کند، سفارش کرد حواسمان باشد دانش‌آموز سر کلاس گرسنه نباشد و با پولی که در اختیار ما می گذارد برای آنها غذا یا میان وعده‌ای بخریم که سوءتغذیه نگیرند.

وی افزود: حتی در آخرین سالی که با ما بود؛ بخشی از هزینه جشن شب یلدای بچه‌های بهزیستی را تأمین کرد و مرتب سفارش می‌کرد که همه این اتفاق‌ها پنهان بماند. آخرین کار خیری که می‌دانم در حال انجام دادن آن بود تهیه لباس و کفش برای بچه‌های بهزیستی بود من را مأمور کرد که سایز لباس و کفش بچه‌های بهزیستی را بگیرم و به او اعلام کنم تا آنها شب عید، لباس نو به تن کنند؛ اما خانم دکتر نتوانست لباس‌های بچه‌ها را به دستشان برساند چون اجل به او مهلت نداد.

موسوی می‌گوید: خانواده‌های نیازمند هیچ‌گاه نفهمیدند این بسته‌های معیشتی را چه کسی به دست آنها می‌رساند فقط راننده آژانس که در خانه‌هایشان ترمز می‌کرد و بسته را به دست آنها می‌رساند می دیدند و خبری از اهداء کننده نبود.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha