نسل بی‌اعصاب یا مطالبه‌گر؟

تهران- ایرنا- تحولات این روزهای کشور، شناخت دهه هشتادی‌ها را در دستور کار رسانه‌ها و مطبوعات قرار داده و «نسل زد» و مطالباتشان را به کانون بحث و بررسی‌های متعدد مبدل ساخته است.

«دهه هشتادی‌ها»، «نسل زد»، «زومرها» و .. اصطلاحاتی است که به نسل جوان و نوجوان جمعیت کشور اطلاق می‌شود؛ جمعیتی که از دهه هشتاد به بعد متولد شده و این روزها گویا صدایشان از دیگر معترضان بلندتر و پرطنین‌تر است.

بعد از وقایع اخیر، تلاش‌هایی -البته غالبا دیرهنگام- را از سوی جامعه‌شناسان، رسانه‌ها و البته مسئولان امر برای شناخت این نسل و مطالباتشان شاهد بودیم. هرچند ظهور نسل جدید با تفاوت بسیار نسبت به نسل گذشته مختص ایران نیست و بررسی روندهای جمعیت و جامعه‌شناسی در بسیاری از کشورها، گستردگی این پدیده را نشان می‌دهد، ولی گویا در به رسمیت شناختن و شناخت این نسل جا مانده‌ایم.

هرچند در گذشته برخی جامعه‌شناسان در مورد مخاطرات نادیده گرفتن این نسل و خواسته‌هایشان هشدارهای متعددی داده بودند، ولی عقب افتادن مطالعات جامعه‌شناسانه در کشورمان حول شناخت این نسل و سهل‌انگاری تصمیم‌سازان در این مورد طی سال‌هایی طولایی، امروز مساله‌ساز شده است؛ مساله‌ای که از دید بسیاری از ناظران در صورت بی‌توجهی به آن، در آینده‌ای نه چندان دور به بحران بدل خواهد شد.

 این مهم در روزهای گذشته موجب شد بسیاری از جامعه‌شناسان و اهالی رسانه به بررسی ویژگی‌ها و خصوصیات غالب نسل جدید و مطالبات آنان بپردازند. در گزارش پیش رو، اهم محورهای ارائه شده در مطبوعات و سایت‌های خبری در خصوص نسل زد بازخوانی شده است.

رسانه‌ها درباره ویژگی‌های دهه‌ هشتادی‌ها چه نوشتند؟

بخش مهمی از محتوای تولید شده در رسانه‌ها در این زمینه به بررسی ویژگی‌ها و مطالبات این نسل اختصاص داشت.

نسلی در پی حقیقت و به دور از برچسب‌ها

برخی رسانه‌ها، مقاله‌های علمی را مبنای استناد خود در مورد ویژگی‌ زومرها قرار دادند. روزنامه «شرق» روز دوشنبه ۱۸ مهر در گزارشی با عنوان «نسل زد چه می‌گوید؟»  با استناد به مقاله «تریسی فرانسیس» نوشت: می‌توان چهار رفتار اصلی را در نسل زد مشخص کرد که همه آنها به یک عامل بستگی دارند؛ این نسل به‌ دنبال واقعیت است. نسل زدها به بیان نظرات و احساسات فردی ارزش می‌دهند و از برچسب‌ها دوری می‌کنند. آنها خودشان را برای انواع اهداف و انگیزه‌ها بسیج می‌کنند و عمیقا به اثربخشی گفت‌وگو برای حل تعارض‌ها و بهبود دنیا اعتقاد دارند. در نهایت به شیوه‌ای کاملا تحلیلی و واقع‌گرایانه تصمیم‌گیری می‌کنند. به همین دلیل است که از نظر ما، نسل زد «نسل حقیقت‌جو» تلقی می‌شود.

در ادامه آمده است: یکی از ویژگی‌های مهم نسل زد شناخت بهتر خودشان و نیازهایشان است. چیزی که باشندگان نسل‌های پیش از اینترنت چندان با آن آشنا نبودند و اغلب در بزرگسالی و در پی اختلال‌های رفتاری و مشکلات خانوادگی‌شان تلاش کردند تا به آن برسند. اما این نسل به دلیل دسترسی به اینترنت و محصولات پس از اینترنت از جمله شبکه‌های اجتماعی مدام در حال توضیح‌دادن خودشان و تعریف‌کردن شخصیت‌شان هستند.

در میان رسانه‌ها برخی نوشته‌اند نسل جدید و خصوصا آن‌هایی که طی روزهای گذشته به خیابان آمدند تقید سیاسی و دینی ندارند و در مقابل طیفی عقیده دارند اینکه نوجوانان یا جوانانی روسری خود را برداشتند، نباید ما را به این تحلیل غلط برساند که این قشر پیوند خود را با دین بریده است

درباره ویژگی «حقیقت‌جویی»، تارنمای «تجارت نیوز» نوشته است: آنها برخلاف نسل‌های قبل از خود از همان کودکی با اینترنت سر و کار داشتند  و با آن رشد کردند. در شبکه‌های اجتماعی نقش پررنگی دارند و در همین بستر با فرهنگ‌های مختلف آشنا شدند. برخلاف نسل‌های قبل، به واسطه دسترسی به اینترنت به اطلاعات زیادی دسترسی دارند. نمی‌توان تمام افراد این نسل را با خواسته و رفتار یکسانی دسته‌بندی کرد، اما می‌توان به استناد پژوهش‌ها آنچه در این نسل غالب است را برای شناخت دنیای آنها به اشتراک گذاشت.

این نسل به‌دنبال واقعیت است. آنها به بیان نظرات و احساسات فردی ارزش می‌دهند و از برچسب‌ها دوری می‌کنند. آنها خودشان را برای انواع اهداف و انگیزه‌ها بسیج می‌کنند و عمیقا به اثربخشی گفت‌وگو برای حل تعارض‌ها و بهبود دنیا اعتقاد دارند. در نهایت به شیوه‌ای کاملا تحلیلی و واقع‌گرایانه تصمیم‌گیری می‌کنند. به همین دلیل است که از نظر ما، نسل Z «نسل حقیقت‌جو» تلقی می‌شود.

دهه‌ هشتادی‌های بی‌پروا و سلطه‌گریز

تمرکز بر ویژگی «بی‌پروایی» و «سلطه‌گریزی» متاثر از حضور این نسل در شبکه‌های مجازی هم مورد توجه رسانه‌ها بود. روزنامه «اعتماد» روز شنبه  ۱۶ مهر در گزارشی نوشت: نسل زد اساساً در بستر اینترنت و دنیای آنلاین رشد کردند. آنها از کودکی در خانواده حق رای و اظهار نظر دارند و بیشترین مراقبت خانوادگی نسبت به نسل قبل را داشته‌اند. دهه هشتادی‌ها بی‌پروا و سلطه‌گریز هستند. به خاطر شبکه اینترنت و بازی‌های کامپیوتری، دارای ارتباطات بالا بوده و سریع گروه‌سازی می‌کنند. علاقه‌مند و پیگیر سلبریتی‌ها بوده و معمولا تک‌فرزند هستند. به خاطر وجود اینترنت و آشنایی با فرهنگ‌ها و کشورهای جهان، ناخواسته یک شهروند جهانی هستند. آنها هیچ علاقه‌ای به خودسانسوری ندارند و به راحتی احساسات خود را بیان می‌کنند.

نسلی که راحت از جا کنده می‌شود

«فردین علیخواه» عضو گروه جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان ۲۱ مهر در گفت و گو با روزنامه «شرق» ویژگی بارز دهه هشتادی‌ها را «گریز از مرکز» بودن آنها دانست و گفت: این نسل هنجارگریز هستند. اصلا هم منظورم صفت یا ویژگی منفی نیست. از نظر آنان چون چیزی هنجار است دلیل بر خوب‌بودن آن یا رعایت‌کردن آن نیست. برای همین می‌گویم گریز از مرکز ویژگی بارز آنان است. ویژگی دیگر آنها اهمیت‌یافتن «من» یا «خودم» است. این نسل خواسته‌ها و مطالبات خودش را بسیار مهم می‌داند و حاضر است به هر شکلی آن را به دست بیاورد. به تعبیر جامعه‌شناسانه، «خود» در بین این نسل بسیار اهمیت می‌یابد و تبدیل به پروژه‌ای برای ساختن، دنبال‌کردن و تحقق‌یافتن می‌شود.

به گفته علیخواه، ویژگی سوم، نگاه انتقادی به پدیده «سلسله‌مراتب» یا داشتن رویکرد «ضدسلسله‌مراتبی» است. نسل جدید درخصوص سلسله‌مراتب‌های موجود در هر شکلش باید واقعا قانع شود. هیچ چیزی فی‌نفسه نمی‌تواند باعث ایجاد سلسله‌مراتب اقتدار و احترام شود. غلت‌خوردن نسل جدید در جریان سیال زندگی روزمره از ویژگی‌های دیگر این نسل است. لذت‌بردن بدون احساس گناه یا شرمساری، تلاش برای حال خوب داشتن، شادی و شعف، عدم کتمان خود، در لحظه زندگی‌کردن و اکنون را دریافتن، حرکت‌پذیری یا تحرک و به تعبیر بهتر سرک‌کشیدن به جاهای مختلف و کسب تجارب جدید در این زندگی روزمره مدام تجربه می‌شود. آنها در مقایسه با والدین محافظه‌کار خود خیلی راحت از این شاخه به آن شاخه می‌پرند. «از جا کنده‌شدن» آسان، خصیصه مثبت آنان است.

علیخواه افزوده است: به‌عنوان ویژگی آخر علاقه دارم از همان اصطلاح معروف «بومی‌های دیجیتال» استفاده کنم. متأسفانه حاکمیت هیچ شناختی از بومی‌های دیجیتال ندارد. هیچ نسبتی با این نسل ندارد. همان سیاست‌ها و همان رویه‌های نخ‌نما و کهنه را دنبال می‌کند. بیگانگی عجیبی بین حاکمیت و این نسل می‌بینیم. اصلا انگار ما با دو جهان مجزا طرف هستیم. نتیجه همانی می‌شود که این روزها می‌بینیم. شما کتاب‌های درسی را ببینید. شما صداوسیما را ببینید. شما تبلیغات فرهنگی را روی بیلبوردها ببینید. چه تناسبی بین نسل بومی‌های دیجیتال و این نوع محتواها وجود دارد؟ هیچ فهم درستی از سبک زندگی نسل بومی‌های دیجیتال وجود ندارد و به‌همین‌دلیل از دادن پاسخی قانع‌کننده به آنها ناتوان‌اند.

همزاد با اینترنت

از منظر همپیوندی با اینترنت، «مقصود فراستخواه» جامعه‌شناس به هفته‌نامه «کارنگ» گفته است:  نسل جدید با اینترنت هم‌سن و سال و همزاد است و با نسل‌های پیشین تفاوت‌های جدی دارد. برای نسل‌های ما و حتی یکی، دو نسل بعد از ما، اینترنت یک واقعه و حادثه بود. ولی برای نسل متولد دهه‌های ۷۰ و ۸۰، اینترنت واقعیت جاریه است.

برخی رسانه‌ها امید را گوهر گم‌شده جوانانِ امروز می‌دانند و گروهی می‌گویند دهه هشتادی‌ها به دنبال شادی‌اند؛ قشر جوان به دنبال هر فرصتی است تا به شادی‌های پنهان و هیجانات سرکوب شده، راه پیدا کند و این امر مختص یک سال یا دو سال پیش نیست

روزنامه «اعتماد» ۱۹ مهر  با بازنشر تیتر یک خود در  ۲۰ خرداد ۹۵ در مورد زومرها نوشت: آنها کسانی‌اند که تمام رهبری و راهنمایی‌های خود را از شبکه‌های مجازی دریافت می‌کنند. غالب اوقات فراغت خود را با شبکه‌های مجازی مشغول هستند و برای انتقال پیام و داده‌های خود از فضای مجازی استفاده می‌کنند، روابط رودرروی بسیار محدودی دارند، اما چنانچه تصمیم بگیرند تجمعاتی را شکل دهند، از راهبری شبکه‌های مجازی تبعیت می‌کنند. نقش والدین در آنها بسیار کمرنگ است. آنها به نوعی شبکه‌های مجازی را جایگزین آموزه‌های والدین خود کرده‌اند. تبعیت آنها از معلمان و سیستم‌های آموزش سنتی نظیر والدین و آموزش‌های رسمی مثل دبیرستان و دانشگاه هر روز کمتر شده و آموزه‌های خود را در فضای دیگر دنبال می‌کنند. چنانچه سیستم‌های آموزش‌دهنده بخواهند با آنها مبارزه قهرآمیز کنند، آنها این سیستم‌ها را دور زده و راه خود را پیدا می‌کنند. پس بهتر آن است که این سیستم‌ها به جای تحریم شدن در اختیار آموزش‌دهندگان قرار گیرد و سیستم‌های رسمی و والدین برای هدایت و کنترل فرزندان خود شخصا آلوده به این فضا شوند. در غیر این‌صورت کسانی که تحریم می‌شوند خود تحریم‌کنندگان خواهند بود.

ناامیدی؟

برخی «ناامیدی» را از ویژگی‌های نسل زد در ایران دانسته‌اند. «فریبا خانی» روزنامه نگار در یادداشت ۱۹ مهر روزنامه «آرمان ملی» نوشت: آن‌ها دشمن ما نیستند. دوستان دلسوز و پر انرژی این سرزمین هستند. برخلاف خیلی‌ها که نسل نوجوان و دهه‌ هشتادی را شجاع و امیدوار می‌خوانند... من یاد جمله‌ «بختیار علی» نویسنده «آخرین انار دنیا» می‌افتم که می‌گفت: «آدم امیدوار ترسو است. آدم ناامید شجاع می‌شود و دیگر نمی‌ترسد.» به حرف‌ها و نگرانی این گروه اهمیت بدهیم تا دیر نشده و فاصله ما تا آنها به یک گسل عمیق مبدل نشده است. 

نسل «بی اعصاب» و «ضدنسل»

روزنامه «رسالت» در توصیفات خود درباره بخش زیادی از کسانی که در ناآرامی‌ها به خیابان آمدند نوشته است: اگر بیرون از حالت جنگی نگاه کنیم، این نسل یک معمای جامعه‌شناختی است که باید روی آن فکر کرد. این نسل را نسل Z هم می‌خوانند. با کمی بازی با کلمات می‌توانیم آن را نسل ضد بخوانیم! نسلی که پاره‌ای اوقات جلوه‌ای عیان‌گر، قاعده‌گریز و رهایی‌طلب از آن می‌بینیم.

به نوشته این روزنامه، این نسل را پیشتر هم می‌توانستیم ببینیم: وقتی‌ که داشتند با ادبیاتی شدیداللحن و با زبانی بی‌قید و شوک‌آور از والدین و ایفای نقش آنان انتقاد می‌کردند. وقتی‌ که نزدیک نوروز، از نزدیک‌شدن روزهای دیدوبازدید با فامیل گلایه می‌کردند و تحمل فامیل را روی اعصاب‌ترین کار دنیا می‌خواندند. وقتی تمایلات جنسی خود را با لذت و افتخار افشا می‌کردند.

چند تعبیر برای نسل زومر: «جسور، بی‌باک، پرخاشگر و مطالبه‌گر»

جسارت و مطالبه‌گری هم از ویژگی‌های این نسل معرفی شده است. روزنامه «اعتماد» چهارشنبه در یادداشتی به قلم «قاسم یزدان‌پناه» نوشت: این نسل نبضش در تاریخ سریع‌تر و تندتر از نسل‌های قبلی می‌زند. صبوری و آرامش و کندی نسل‌های قبلی را ندارد. نکته مهم دیگر اینکه نسل جدید دختران، به کلی با نسل‌های قبل از خود زمین تا آسمان فرق دارند. سطح تحصیلات، آگاهی‌های اجتماعی، تفاوت فرهنگی، سطح درآمد، آزاداندیشی، برابری جنسیتی و عوامل متعدد دیگر زنان نسل را با گذشته بسیار متفاوت کرده است. جسور، بی‌باک، پرخاشگر و مطالبه‌گرند. گویی این نسل دختران به‌زعم خودشان می‌خواهند انتقام و محرومیت نسل‌های همجنس خود در گذشته را جبران کنند.

یزدان پناه افزوده است: متاسفانه نتوانسته‌ایم این نسل را خوب بشناسیم و با آنها ارتباط برقرار کنیم. در خانه، مدرسه، جامعه و محیط کار می‌خواهیم با آنها پدرسالارانه و از موضع برتر برخورد کنیم. الگوهای آنها را افراد پیر، خسته و بسته قرار می‌دهیم، برنامه‌هایی که برای‌شان تدارک می‌بینیم، کسل‌کننده است. جذابیت‌ را در جاهایی دیگر جست‌وجو می‌کنند، می‌یابند و لذت می‌برند. در مقابل فشارهای اجتماعی سرکش و عصیانگرند! با همه این ویژگی‌ها از فطرتی پاک و آرمان‌خواهانه برخوردارند. معصومیت خاصی دارند. ارتباط با آنها در خانه، مدرسه، دانشگاه و جامعه روانشناسی خاصی را طلب می‌کند. در مقابل‌شان سد نباشیم، ساحل باشیم.

در همین پیوند، «محمدعلی الستی» جامعه شناس به «آرمان امروز» گفته است: نسل جدید به‌دنبال نشاط، جوانی و تخلیله هیجانات خودشان هستند و اگر چنین فضایی در اختیارشان قرار ندهیم در موقعیت‌های اینچنین کف خیابان می‌آیند و تنها دشمنان خارجی ایران هستند که از این آب گل‌آلود ماهی‌گیری می‌کنند. نسل دهه ۳۰ و ۴۰ به‌عنوان نسل آرمان‌خواه شناخته می‌شوند و پس از آنها نسل‌های دیگری مانند نسل انقلاب، رفاه‌طلب، اصلاح‌طلب و … جامعه را تغییر دادند.

از «نازپروردگی» تا «بی‌قیدی»؛ نسلی که گیمر است

برخی این نسل را «نازپرورده» و «برخوردار» و غرق در دنیای مجازی  معرفی کرده‌اند. «مشرق نیوز» روز ۱۷ مهر در گزارشی با عنوان «دهه هشتادی ها از اغتشاش در خیابان چه می‌خواهند» آورد: این نسل، نسل «شبکه‌های اجتماعی»، «استریمینگ»، «گیم» و در یک کلام نسل دیجیتالی است که با هم‌سن‌های خود در اقصی نقاط دنیا، اشتراک و شباهت بیشتری از نظر فرهنگی و اجتماعی دارد، تا با فرزندان نسل دهه ۶۰ هم‌وطن خود. این نسل نسبت به اسلاف خود برخوردارتر بوده و توجه و عطوفت بیشتری از پدران و مادران و خویشان خود دیده و «نازپرورده‌تر» و حتی «لوس‌تر» است، اما تنهایی این نسل عمدتا «تک فرزندی»، و زیست در آپارتمان‌های ۵۰ و ۶۰ متری، در زمانه محو فضاهای کوچه و خیابانی از حیات کودکان این نسل، و وابستگی و شاید اعتیاد آن به فضای مجازی را هم در نظر بیاوریم که روح آنان را شکننده‌تر و خلقیات آنان را بیشتر مستعد عصیان کرده است. این نسل، بیشتر از همه نسل‌های قبل خود، نیازمند حمایت و تکیه‌گاه در بحران‌های عظیم روحی و شخصیتی و مخاطراتی  است که این عصر بر فرزندان خود اعمال می کند.  

برابرِ این پرسش که اکنون و در برابر مطالبات نسل جدید چه باید کرد پاسخ‌ها متفاوت است، عده‌ای می‌گویند باید آنان را به رسمیت شناخت، بعضی از لزوم پایان محدودیت‌های اینترنتی سخن می‌گویند و معدودی از تبلیغ درست سنت‌های دینی

از منظری مشابه و در روزهای ابتدایی ناآرامی‌ها خبرگزاری «فارس» به نقل از خبرنگارش که گفته به میان اغتشاشگران کم سن و سال رفته، آنان را چنین توصیف کرده است: رفتار دخترها مثل پسرها بود… بعضا برخوردها و شوخی‌های غیراخلاقی و راحت بین دختر و پسرها رد و بدل می‌شد. حتی در شوخی هایشان هم تند و عصبانی برخورد می‌کردند. اصطلاحات و واژه‌هایی به کار می‌بردند که مشخصا ویژه زیست مجازی بود. ادبیات‌شان برای من که فقط چند سالی از آنها بزرگتر بودم خیلی قابل درک نبود.

در ادامه آمده است: به وضوح مشخص است هیچ تقید دینی و سیاسی ندارند. می توان تصور کرد که هدف مهمی در زندگی به جزء خوش‌گذرانی ندارند که آنهم لابد با توجه به سبک زندگی آنها در کشور ما خیلی بساطش جور نیست! بیشتر من را یاد آن نوجوانی می‌انداختند که چند وقت پیش در اینستاگرام کلیپ‌های مشمئز کننده‌اش با دو دختر کم سن و سال‌تر از خودش خاطر بسیاری از مردم را جریحه‌دار کرده بود.

«وطن امروز» البته دیدگاهی متفاوت را منعکس کرده و به قلم «محمدحسین هاشمیان» مدیر پژوهش دانشگاه باقرالعلوم (ع) نوشته است: ما با یک نسلی که ضدیت با دین دارد مواجهیم؟ به هیچ وجه! اینگونه تحلیل کردن ناشی از نشناختن تحولات دنیای مدرن است. ببینید! ما در سطح جهانی با نسل جدیدی از جوانان مواجهیم که فرزندان فضای مجازی و گردش انبوه اطلاعات هستند. این نسل جدید با نسل‌های پیشین که دغدغه‌های جهان‌شناختی و فلسفی داشتند متفاوت است.

نسل زد چه می‌خواهد؟

شناخت مطالبات و خواسته‌های این نسل هم از دیگر محورهای برجسته در رسانه‌ها و مطبوعات کشور است. برخی معتقدند نسل جدید می‌خواهد سبک زندگی خودش را انتخاب کند. «محمدرضا خباز» چهارشنبه ۲۰ مهر در گفت و گو با روزنامه «آرمان ملی» نسل جدید را نسلی دانست که دوران انقلاب را ندیده و مطالبات خاص خود را دارد و افزود: مطالبه اصلی نسل جدید این است که ما می‌خواهیم در انتخاب سبک زندگی خودمان تصمیم بگیریم و  باید آزادانه انتخاب کنیم. این موضوع نیز فردی نیست، بلکه اجتماعی است.  مسئولان باید در مقابل نسل جدید سعه صدر داشته باشند و با متانت و درایت با آنها برخورد کنند. 

برخی معتقدند نسل جدید «شادی» می‌خواهند. «امیر محمــود حریرچی» جامعه شناس  گفت‌وگو با «آرمان امروز» بیان داشته است: قشر جوان به دنبال هر فرصتی است تا به شادی‌های پنهان و هیجانات سرکوب شده، راه پیدا کند و این امر مختص یکسال یا دوسال پیش نیست. اگر امروز شادی در جامعه ما وجود داشت و مردم خوشحال بودند، اینقدر آنها معترض بودند؟ وقتی ترانه‌های ساسی مانکن در مدارس پخش می‌شد و همین دانش آموزان با آن ورزش می‌کردند یا می‌رقصیدند و صدها دختر و پسربچه دانش‌آموز با آن می‌خوانند، این زنگ خطر به‌صدا درآمد که جامعه تا چه اندازه به دنبال شادی است و مسئولان ما این موضوع را سال‌هاست که درک نکرده‌اند. مردم ما به شکل‌های مختلف به دنبال بهانه‌ای هستند که کسری شادی‌شان را جبران کنند و شبکه‌های مجازی نیز به این موضوع دامن می‌زنند . نوجوانان ما با فرصت شادی‌های سرکوب شده، مانند انبار باروتی هستند که با یک جرقه شادی‌آور یا اعتراضی منفجر می‌شوند.

به گفته الستی جامعه‌شناس، حالا دور دهه هشتادی‌ها است که می‌خواهند صدایشان شنیده شود. نباید با سختگیری و رفتارهای پلیسی و خشونت آمیز و … اجازه گفتمان را به آنها ندهیم.

چه باید کرد؟

به رسمیت‌شناسی نسل جدید و درک او بدون سوءظن از مهمترین راهکارهایی است که ارائه شده است. «جلال خوش چهره»  ۱۹ مهر در سرمقاله روزنامه «ابتکار» با عنوان «تفاوت نسل جوان امروز» نوشت: پاسخ به مطالبات نسل جوان، سبک تازه‌ می‌طلبد. حتی نگاه همدلانه با آنان نمی‌تواند بدون اجرای شیوه‌های کاربردی مناسب به ایجاد آرامش بینجامد. با سوءظن نمی‌توان از واقعیت‌ها پیشی گرفت. برای گفت‌وگو با نسل جوان لازم است نخست و بدون جزم‌نگری، از چرایی و چگونگی بروز انفجار بی‌اعتمادی کنونی، واقع‌گرایانه رمز گشایی کرد. گفت‌وگو با نسل معترض به‌گونه لفاظی‌های تحریک آمیز تکراری ممکن نیست. لازم است از الگوهای نخ نمای «ما» و «دیگران»  عبور کرد و شجاعت به رسمیت شناختن مطالبات را بروز داد. ضرب‌المثلی است که می‌گوید؛ بدون شکستن تخم‌مرغ نمی‌توان املت درست کرد. بدون به رسمیت شناختن مطالبات جوانان هم نمی‌توان با آنان طرف گفت‌وگو شد.

روزنامه «اعتماد» سه شنبه ۱۹ مهر از لزوم کاهش فاصله تکنولوژی از سوی نسل‌های قبل از زومرها برای کاهش شکاف نسلی پرداخت و چنین به رشته تحریر درآورد: در گذشته تاخر ما در شناخت تکنولوژی فاصله و شکاف ما و دنیا را عمیق می‌کرد، اما امروز عدم شناخت ما نسبت به این تکنولوژی، شکاف نسلی ما را از درون عمیق‌تر می‌کند. امروز خطر، جدی‌تر در کنار ما است و با دادن هزینه و جبران آن توسط سیستم‌های مالی قادر به پوشش این خطر نیستیم. چنانچه امروز ما تکنولوژی‌های نسل C را نشناسیم فرزندان‌مان را از دست می‌دهیم. رشد شکاف نسلی که در گذشته تصاعد حسابی داشت، به شکاف نسلی با رشد تصاعد هندسی تبدیل خواهد شد و به زمانی خواهیم رسید که هیچ چیزی نتواند این شکاف را پر کند.

برخی قطعی اینترنت را راهکاری ناکارآمد برای توقف این نسل معرفی کردند. «فریدون صدیقی» استاد ارتباطات سه شنبه ۱۹ مهر در روزنامه «هم میهن» در یادداشتی با عنوان «با قطع اینترنت نسل زد عقب‌نشینی نمی‌کند»، بیان داشت: نسل جدید به هر دلیلی که باشد خواسته‌های روشنی دارد، به همین خاطر نمی‌توان آنها را متوقف کرد. نسل زد درهم‌تنیده هستند، زبان و ادبیات خاص خودشان را دارند. قطع ارتباط مجازی و فیلترینگ می‌تواند در کوتاه‌مدت باعث درون‌کاوی شود و بازتولید راه‌حل‌های دیگر شود. نسل زد نسلی است که جهان دیگری دارد، خوانش دیگری از زیستن دارد و دغدغه‌های آنها کاملا متفاوت از ما است.

صدیقی افزوده است: این دهه باید آسیب‌شناسی شود و با مسدود کردن گفت‌وگو به‌نظر نمی‌رسد به جایی برسند. نسل جدید زبان خودش را پیدا می‌کند، چون دائم این زبان در حال بازتولید است؛ این نسل مبتکر و تازه‌جو است و دامنه قناعت و مطالبات‌اش با نسل‌های پیشین کاملا متفاوت است. به‌جای هر مانع‌سازی و انسداد در مناسبات باید حرف آن‌ها را شنید. این نسل بیمار نیست که به آنها کپسول و قرص بدهیم تا حال‌شان خوب شود. دغدغه دارند و این دغدغه‌ها را به شکلی مسالمت‌آمیز بیان می‌کنند چراکه نمی‌خواهند آینده‌ای تاریک نصیبشان شود.

در ادامه آمده است: مسئولین و سیاستگذاران نمی‌توانند با فیلترینگ، نوجوانان را به سمت مسیر دلخواه خودشان هدایت کنند. این نسل، از تلویزیون و رادیو رهنمودهای ما را شنید ولی راه‌اش را جدا کرد چون رویکرد، نگاه و مطالبات‌شان نسبت به نسل قبلی کاملا متفاوت است. پس این انسدادها اصلا متوقف‌کردنی نیست که با یکی دو ساعت صحبت کردن بتوان زاویه دید آنها را تغییر داد. آنها اگر می‌خواستند همفکر نسل‌های قبلی یا توصیه‌پذیر باشند، طی ۱۵-۱۴سال برنامه‌های آموزشی تلویزیون، همسو با سیاستگذاران دولتی می‌شدند، اما این اتفاق رخ نداد و خودشان را جدا کردند.

همچنین به گفته هاشمیان مدیر پژوهش دانشگاه باقرالعلوم، باید زبان نسل جدید را بفهمیم و این ظرفیت در سنت دینی ما هست که اگر درست فهم شود و درست تبلیغ شود برای همین نسل نیز گیرایی و دلربایی داشته باشد. سخن بر سر این مساله است که دیدن برخی صحنه‌هایی که در وقایع اخیر اتفاق افتاد، اینکه نوجوانان یا جوانانی روسری خود را برداشتند، نباید ما را به این تحلیل غلط برساند که این قشر پیوند خود را با دین بریده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha