موضوع قره باغ و تنش های سرزمینی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان تاثیر قابل توجهی بر برنامه ها و طرح های جمهوری اسلامی ایران به خصوص در ارتباط با مسیرهای ارتباطی دارد.
مقام های عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران بارها تاکید کرده اند که تغییر مرزهای سرزمینی بین کشورهای شمال غربی ایران را خط قرمز خود می دانند.
با توجه به مزاحمت هایی که در سال های گذشته دولت باکو در مسیر ارتباط زمینی ایران به ارمنستان و روسیه ایجاد کرده بود، تغییر در وضعیت حاکمیتی قره باغ می تواند چالشی برای تهران به ویژه در زمینه تکمیل دسترسی جاده ای کریدور شمال جنوب از خلیج فارس تا روسیه باشد.
اکنون اندیشکده های آمریکایی سعی دارند با باز کردن پای آمریکا و اروپا به موضوع با هدف دسترسی به منابع گازی قزاقستان و ترکمنستان همین خواسته را عملی کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری در دیدار با «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه در ۲۸ تیر ماه ۱۴۰۱ با ابراز خرسندی از بازگشت قرهباغ به جمهوری آذربایجان فرمودند: البته اگر سیاستی مبنی بر مسدود کردن مرز ایران و ارمنستان وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی با آن مخالفت خواهد کرد چرا که این مرز یک راه ارتباطی چند هزار ساله است.
آیتالله «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهوری اسلامی ایران هم در دیدار با الهام علیاف رئیس جمهوری آذربایجان در حاشیه کنفرانس تعامل و اقدامات اعتمادسازی آسیا(سیکا) تاکید کرد: هرگونه تغییر در مرزهای تاریخی و ژئوپلیتیک منطقه و تغییر در وضعیت ترانزیتی ایران و ارمنستان از نظر جمهوری اسلامی ایران مردود است.
با این وجود رقابت های ژئوپلیتیک در منطقه به ویژه تلاش اروپا برای جایگزین کردن انرژی روسیه در کنار کاهش نفوذ و قدرت چین موجب شده است که اروپا و آمریکا برنامه هایی را با میدان داری ترکیه برای منطقه طراحی کنند.
همراهی و کمک اردوغان به باکو در جنگ علیه ارمنستان و سفر « نانسی پلوسی » به ارمنستان با اتفاق سومی همراه شد که همان دیدار رهبران ترکیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان بود و گفته می شود در نبود ایران و روسیه توافقاتی هم صورت گرفته است.
«نیکول پاشینیان» نخست وزیر ارمنستان و «الهام علی اف» رییس جمهوری آذربایجان به تازگی در حاشیه یک اجلاس اروپایی با یکدیگر دیدار کردند.
رسانه ها اعلام کردند توافقهای اولیه میان دو کشور بر سر پیمان صلح، تعیین مرزهای دو کشور با مداخله فرانسه و پایان درگیری های بیش از سه دهه ای آن ها بر سر قره باغ صورت گرفته است.
غرب به دنبال ایجاد گذرگاه میانی از دریای خزر
اتاق های فکر غربی اکنون به منظور کاهش راه های ارتباطی روسیه، تاکید می کنند که کریدور میانی (Middle Corridor) از کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان و از طریق دریای خزر به قزاقستان می تواند به اروپایی ها به همان اندازه کریدور شمالی که تحت کنترل روسیه قرار دارد، خدمت کند.
در این چارچوب غرب انتظار دارد تا پکن برای توسعه کریدور میانی هم تلاش جدی انجام دهد تا کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به چین متصل و وابسته شوند.
اندیشکده آمریکایی «بنیاد هریتیج» در گزارشی تحلیلی با عنوان «غرب باید از کریدور میانی استقبال کند» به بررسی این موضوع پرداخته و آورده است: تهاجم «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه به اوکراین، اروپایی ها را برای یافتن تامین کنندگان جایگزین گاز طبیعی به تکاپو انداخته است، ضمن آنکه زنجیره تامین کالا بین اروپا و آسیا را به شدت مختل کرد. کشورهای اروپایی برای کاهش وابستگی خود به روسیه و چین و افزایش اختلالات ناشی از رویارویی احتمالی با آنها باید خارج از چارچوب مورد نظر این دو کشور فکر کنند و به دنبال راه های جدیدی برای بازیابی امنیت انرژی و تنوع بخشیدن به خطوط بین المللی حمل و نقل زمینی خود باشند.
یکی از گزینههای امیدوارکننده، انتقال صادرات و اتصالات انرژی از طریق «کریدور میانی» است که قزاقستان را از طریق دریای خزر، جمهوری آذربایجان و گرجستان و از طریق دریای سیاه به ترکیه و اروپا وصل می کند.
گذرگاه میانی که به عنوان مسیر حمل و نقل بینالمللی ترانس خزر (TITR) هم شناخته می شود، می تواند مانند کریدور شمالی که تحت کنترل روسیه قرار دارد و تا همین اواخر مسیر ترجیحی برای حمل و نقل ریلی بین اتحادیه اروپا و آسیا بود، به اروپایی ها کمک کند.
طبق ادعای هریتیج، چین در گذشته امیدوار بود که کریدور میانی یا ترانس خزر را به عنوان بخشی از طرح توسعه کمربند و جاده (BRI) در انحصار خود درآورد اما کشورهای این مسیر به شدت نسبت به مشارکت پکن محتاط شده اند.
از نظر این تحلیل، کریدور میانی ممکن است ارزان ترین مسیر حمل و نقل نباشد اما در دنیای پرتلاطم و جنجالی کنونی که تنوع زنجیره های تامین در آن ریسک کشورها را کاهش می دهد، میتواند گزینه ای عملیاتی و مقرون به صرفه باشد. البته اجرای این مسیر با چالش هایی همراه است.
هیچ اتحادیه گمرکی، هماهنگی تعرفه ای یا یکپارچگی دیجیتال فراملی در میان کشورهای گذرگاه میانی وجود ندارد. همچنین زیرساخت های کافی برای جا به جایی حجم انبوه کالاهای حمل شده در مسیر شمالی موجود نیست. برای نمونه زیرساخت های فعلی تنها می تواند حدود ۵ درصد از تجارت ریلی بین قاره ای را جا به جا کند.
علاوه بر این، کریدور میانی مسیر پیچیده تری است که برای عبور کالا از دریای خزر و دریای سیاه به مراکز انتقال دریایی نیاز دارد. انجام این امور بدون تردید با هزینه های زیادی همراه است و زمان تحویل کالا را طولانی می کند. اما به هر صورت پیشرفت هایی حاصل شده است.
گذرگاه میانی و قدرت های شرق و غرب
در چند ماه گذشته جمهوری آذربایجان، گرجستان، قزاقستان و ترکیه هماهنگی هایی را در زمینه تسهیل و یکپارچه سازی حمل و نقل و ارائه یک بستر سایبری تکمیل شبکه جدید ریلی و همکاری گمرکی و ترانزیتی بیشتر کالا انجام داده اند.
براساس تحلیل این اندیشکده آمریکایی، ترکیه نقش اصلی را در معادله ژئوپلیتیکی کریدور میانی ایفا می کند و پس از جنگ دوم جمهوری آذربایجان در قره باغ نیز نفوذ خود را در آسیای مرکزی گسترش داده است.
موقعیت جغرافیایی جمهوری آذربایجان هم در راستای ارزیابی های آنکارا در مسیر تقویت ارتباط چین با اروپا است. با این حال، روسیه و ایران همچنان اهرم اقتصادی و نظامی بیشتری نسبت به ترکیه بر کشورهای آسیای مرکزی دارند.
کشورهای آسیای مرکزی باقیمانده از فروپاشی شوروی از روسیه هراس دارند و مایل هستند مشارکت های خارجی خود را متنوع کنند. از طرف دیگر چین نیز همیشه مشتاق گسترش شبکه های اقتصادی خود است.
جاده ابریشم سنتی هرگز یک گذرگاه ثابت نبود و چین مدرن در دوره «شی جین پینگ» هم جاه طلب تر است. ماهیت سیّال سیاست خارجی چین سرمایه گذاری در مسیرهای تجاری جایگزین، سازگاری با فرصت ها و اجتناب از خطرات ژئوپلیتیکی را تشویق می کند. در نتیجه، ابتکار جاده کمربند پکن نیز پویایی دارد. اگر چین تصمیم جدی برای توسعه کریدور میانی داشته باشد، کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی ممکن است به دلیل کاهش نفوذ روسیه به چین وابسته شوند.
با این حال، تا زمانی که روسیه بتواند کنترل ژئوپلیتیکی منطقه را در دست داشته باشد، چین محتاطانه عمل خواهد کرد و تمایلی به درگیری با مسکو ندارد و به همین دلیل، شی یک سیاست دوگانه را دنبال خواهد کرد و آن حفظ دوستی اقتصادی و سیاسی با پوتین و در عین حال بهرهگیری از ضعف روسیه پس از تهاجم به اوکراین برای پیشبرد منافع خود در آسیای مرکزی است.
هریتیج توصیه می کند که در این دوره غرب نباید تماشاگر باقی بماند. کشورهای کریدور میانه نسبت به نیات چین بدبین هستند و این می تواند فرصت های مشارکت جدیدی را برای ایالات متحده و اروپا فراهم کند. مشخص نیست که برخی از اقتصادهای اروپایی تا چه اندازه کریدور میانه را یک فرصت تلقی می کنند. اما طرح سه دریا مستلزم تعهد بیشتر آمریکا و اروپا برای مقابله با تهاجم ژئواکونومیک چین و اتصال قفقاز با غرب است.
برای اروپا بسیار مهم است که به جای انباشته کردن آسیب پذیری های ژئوپلیتیکی، پروژه های سرمایه گذاری و زیرساختی قابل توجهی را کلید بزند.
قبل از حمله روسیه به اوکراین، اتحادیه اروپا قصد خود را برای گسترش شبکه حمل و نقل فرا اروپایی (TEN-T) به سمت کشورهای شرقی اعلام کرد. هدف اصلی توسعه ظرفیت های حمل و نقل گرجستان و جمهوری آذربایجان بود. اتحادیه اروپا در برنامه اقتصادی و سرمایهگذاری ژوئیه ۲۰۲۱ خود نیز کمک مالی برای تقویت کریدور حمل و نقل دیجیتال در دریای خزر و اتصال به دریای سیاه اختصاص داد.
رومانی شریک استراتژیک، قابل اعتماد و فعال ایالات متحده است که با حمایت غرب برای افزایش ظرفیت راه آهن و جاده ای می تواند به یک مرکز تجاری و نظامی حیاتی در دریای سیاه تبدیل شود و قفقاز و اوکراین را به بقیه اروپا متصل کند.
بازسازی اوکراین پس از جنگ هم باید با ابتکار سه دریا هماهنگ شود. این امر می تواند هسته عملکردی اروپا را از لهستان تا رومانی یکپارچه کند و باعث تقویت امنیت منطقه ای و ارتقای ثبات اقتصادی و سیاسی بین دریای سیاه و بالتیک شود.
اهمیت باکو برای آمریکا
اتاق فکر فوق در تحلیل دیگری به رویکرد واشنگتن به شرایط منطقه پرداخت و ضمن انتقاد از رئیس مجلس نمایندگان آمریکا نوشت، «نانسی پلوسی» در تثبیت نقش خود به عنوان تعقیبکننده بحران جهانی به سرعت خود را به ارمنستان رساند و در آنجا جمهوری آذربایجان را به دلیل آنچه «حملات غیرقانونی و مرگبار» خواند، محکوم کرد. در همین حال، «آدام شیف» هم قطعنامه ای غیر الزام آور در محکومیت جمهوری آذربایجان ارائه کرد. البته این ابتکارات به تلاشهای فعال و تهاجمی لابیگری ارمنی های دور از وطن در ایالات متحده مربوط می شود.
در بخشی از این تحلیل آمده است: ارمنستان دست نشانده روسیه پوتین نیست اما میزبان هزاران سرباز روسی و حداقل دو پایگاه نظامی آن است. ارمنستان دوستی نزدیکی با ایرانیان دارد. بنابراین، در کل، پلوسی عجله کرد تا متحد نزدیک روسیه و ایران را دلداری دهد.
در مقابل، جمهوری آذربایجان پس از تهاجم روسیه، گاز طبیعی خود را از طریق کریدور گازی جنوبی به اروپا فرستاد تا زمستان سخت پیش رو را پشت سر بگذارد. باکو هیچ کمکی به روس ها نمی کند؛ به ایرانی ها خیلی نزدیک نمی شود و نسبت به سرمایه گذاری های چینی محتاط است.
طبق تحلیل فوق از منظر غرب، جمهوری آذربایجان برای ثبات بلندمدت منطقه اهمیت فزاینده ای دارد، پس غرب به ویژه آمریکا باید نقش پررنگ تری را در منطقه و رفع تنش ایروان - باکو ایفا کند؛ آن هم درست در زمانی که بزرگ ترین حامی ارمنستان یعنی روس ها در جاهای دیگر مشغول هستند. تا زمانی که ایروان و باکو به توافق رسمی مشترک نرسند، جنگ هرگز متوقف نخواهد شد.
در همین حال ایالات متحده باید تعامل در قفقاز جنوبی به ویژه با گرجستان و جمهوری آذربایجان را افزایش دهد. واشنگتن باید به دنبال افزایش همکاری امنیتی با هر دو باشد و همچنین به حمایت از تلاش ها در منطقه ادامه دهد.
نظر شما