به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتابفروشی خوارزمی یکی از قدیمیهای میدان انقلاب و پاتوقی برای دوستداران کتاب است. حتی اگر به ویترینهای این کتابفروشی توجه کنید، متوجه کتابهای خوب روز خواهیدشد. سالها است که ویترینهای کتابفروشی خوارزمی نقشه راه کتابخوانی را به مخاطبانش نشان میدهد.
در این کتابفروشی کتابفروشان نسل قدیم مشغول به فعالیت هستند، یعنی افرادی که کتاب را میشناسند و میتوانند به مخاطبها برای خرید کتاب مشاوره بدهند. اکبر فرزانه یکی از کتابفروشان قدیمی این فروشگاه است و سالها است که با خوارزمی همکاری میکند. درباره شرایط و میزان فروش کتاب در سالهای اخیر با او گفتوگویی انجام شد که در ادامه میخوانید.
این مصاحبه در آذر ۱۴۰۱ انجام شد و به دلایلی امکان انتشار آن وجود نداشت، در این روزها که کتابفروشی خوارزمی در شرایط سختی است و تعطیلی آن دغدغه کتاب دوستان است؛ این مصاحبه میتواند یادآوری روزهای خوب فعالیت این کتابفروشی باشد. درباره چرایی تعطیلی این کتابفروشی اینجا بخوانید.
کتابفروشها درآمد خوبی ندارند و ساعات کار زیادی باید به فعالیت مشغول باشند، چرا کتابفروشی را به عنوان شغل خود انتخاب کردید؟
از سال ۷۸ در حوزه کتاب فعالیت میکنم، از ابتدا در انبار انتشارات زیر نظر مجید طالقانی (مدیر انتشارات و کتابفروشی خوارزمی) و بعد از آن، حدود ۶ سال در انتشارات آگاه کار کردم. بعد از وقفه یک یا دو ساله، ۱۳ سال است که در فروشگاه خوارزمی فعالیت میکنم و دلیل اینکه در کار کتاب ماندم، این بود که در طول این سالها برای من روشنگری ایجاد شد. تا جایی که شاید در شغلهای دیگر درآمد بالاتری داشتهباشم، اما تاثیر کتاب و کتابخوانی در زندگی من باعث شد تا در این حوزه بمانم و ادامهبدهم. از شغلی که انتخاب کردم راضی هستم. اگر امکان دوباره برای انتخاب شغل داشتم، باز هم کتابفروشی را انتخاب میکردم.
دنیای کتاب زندگی من را تغییر داد
چطور میتوانید سالهای طولانی به این کار ادامه بدهید در حالی که همه از شرایط معیشتی آن ناراضی هستند؟
با خواندن و باقیماندن در حوزه کتاب این انگیزه برای من ایجاد شد تا از دنیایی کنده شوم و به دنیای دیگر آمدم. این تاثیری بود که دنیای کتاب روی من گذاشت
برخی از اقدامات در زندگی است که پایه و اساس ندارد. نمیتوانید همه چیز را با پول مقایسه کنید، این مساله شاید برای بعضی از افراد مفهوم نداشتهباشد اما برای ما که در این کار ماندیم معانی زیادی دارد.
کمترین نتیجه کتاب و فعالیت در این حوزه در زندگی من تاثیر این مساله بود. پیش از اینکه به حوزه کتاب بیایم زندگی تاریکی داشتم و اتفاقهایی که در این حوزه افتاد باعث شد بتوانم رشد کنم. باید بدانیم که همه چیز مالی نیست، زیرا در نتیجه سالها فعالیت دراین حوزه در زندگیام تحولات روحی اتفاق افتاد. اینطور میتوانم بگویم که با خواندن و باقیماندن در حوزه کتاب این انگیزه برای من ایجاد شد تا دنیایی کنده شدم و به دنیای دیگر آمدم. این تاثیری بود که دنیای کتاب روی من گذاشت.
خوانش کتاب مقداری تغییر کرده است
در ماههای اخیر شرایط کتابفروشیها به چه شکل است آیا توجه بیشتری به این حوزه شدهاست؟ چه کتابهایی مخاطبان بیشتری دارد؟
از چند دیدگاه میتوانیم به این موضوع نگاه کنیم، برخی از کتابها فصلی است، کافی است که در تلویزیون و رسانههای دیگر معرفی شوند، همه دنبال آن میروند. اما در سه سال اخیر چالش ذهن مردم اینگونه شده که دنبال کتابهای پرمفهوم در حوزه رمان، تاریخ و مسائل دیگر میروند. در دو سال اخیر شکل خرید کتاب تغییر کرده، پیش از این مردم رمانهای فارسی را میخریدند و ژانرها شبیه به هم مورد توجه بود؛ اما در این روزها مردم کتابهای متنوع میخوانند؛ مردم کتاب فلسفه و رمانهای ترجمه میخوانند.
کتابهای ترجمه از رمان، علوم، سیاسی و غیره برای مردم مهم است و بیشتر به دنبال ترجمههای با کیفیت میروند. برای آنها مهم است که بدانند چه شخصی چه کتابی را ترجمه کرده است اینکه آیا آن فرد به زبان روسی تسلط یا به زبان انگلیسی اشراف دارد؟ شاید یک مترجم خوب باشد، اما نمیتواند کتابهای همه زبانها را به خوبی ترجمه کند. در سالهای اخیر هر کسی به دنبال مترجم خاص خود به کتابفروشی میآید و مترجمها را با هم مقایسه میکند خوانش کتاب مقداری تغییر کرده است.
بیشتر بخوانید
فروشگاههای کتاب برای جامعه چقدر مهماند و کتابفروشها چه تاثیری دارند؟ + فیلم
کسی به درباز نمیآید بلکه به روی باز میآید
نقش کتابفروشان را در این تغییر برای انتخاب مردم چطور میبینید؟ زیرا در سالهای اخیر شاهد تعطیلی تعداد زیادی از کتابفروشیهای محلی و جایگزینی فروشگاههای چند منظوره جای آنها هستیم فروشگاههایی که فروشنده مخاطب را نمیشناسد و نمیتواند مانند کتابفروشی محلی به او مشاوره بدهد.
کتابفروش در انتخاب کتاب توسط مخاطب خیلی تاثیر دارد، اما باید توجه داشت که یک کتابفروش نمیتواند روی همه کتابهای یک فروشگاه تسلط داشتهباشد؛ کتابفروش نمیتواند رمان، فلسفه، تاریخ و همه حوزهها را بخواند. حداقل این است که فروشنده در کتابفروشی باید مقدمه کتابها را بخواند و به یکسری کتابهایی که مخاطبان دنبال آن میروند، اشراف داشتهباشد تا زمانی که مشتری میآید بتواند قفسه کتابها و آثار جدید و به روز را معرفی کند.
کتابفروش باید با مخاطب همیاری کند و روی خوش داشته باشد، زیرا دراین روزها فروشگاههای زیادی تاسیس شدهاست، اما کسی به درباز نمیآید بلکه به روی باز میآید. این مثل را از قدیم گفتند که اگر روی باز داشته باشید، این رفتار شما در ذهن افراد میماند و تاثیر زیادی دارد. اگر اطلاعات خوبی هم داشتهباشید مزید بر علت میشود. ۹۰ درصد افرادی که از این کتابفروشی خرید میکنند از فروشندگان آن بیشتر میدانند اما به روی باز میآیند. در هر صورت اطلاعات دادن به مشتری کمترین کاری است که فروشنده باید انجام دهد و تاثیر زیادی دارد.
پیش از این شرکتهای پخش نقش آگاهیرسانی به فروشندگان کتاب را ایفا میکردند اما در این روزها فقط کار تجاری میکنند و معرفی کتاب را انجام نمیدهند، آیا ناشر بخشی از این کار را بر عهده گرفتهاست یا همه مسئولیت بر عهده کتابفروش است؟
خیلی از سایتها مانند نشر نو، خوارزمی، آگاه، مرکز، نی و نشر ثالث معرفی و خلاصه کتاب را در سایتشان بارگذاری میکنند. وقتی فرد آن معرفی را میخواند مشتاق میشود و کتاب را تهیه میکند. این در حالی است که فعالیت شرکتهای پخش تا حدی از حالت فرهنگی خارج و به کسب درآمد تبدیل شده است.
کتابها را براساس سلیقه مشتریها تهیه میکنیم
ویترین و میزهای خوارزمی در انتخاب کتاب برای مردم خیلی مهم است؛ چطور انتخاب میکنید کدام کتاب را معرفی کنید؟
این هم تجربه ما است که میدانیم کدام کتاب به درد بازار و کتابخوانها میخورد. براساس سلیقه مشتریها آنها را تهیه میکنیم و میدانیم که آنها از چه کتابی استقبال میکنند. ما هم بر اساس سلیقه مشتری این کار را میکنیم و این روند برای ما شناخته شدهاست.
در نتیجه سالها فعالیت، برخی از کتابها و ترجمهها را اصلا نمیگیریم اما کتابهای دیگری که مترجم و نویسنده را میشناسم میگیرم و پشت ویترین میگذارم و به روز هم میگذاریم و از آن استقبال میشود.
در سالهای اخیر هر کسی به دنبال مترجم خاص خود به کتابفروشی میآید و مترجمها را با هم مقایسه میکند خوانش کتاب تغییر کرده است
در سالهای اخیر توجه زنان به کتابخوانی بیشتر شده، چند سال است که زنان بیشتر کتاب میخوانند حوزه مطالعه آنها چیست؟
افزایش کتابخوانی زنان از سه یا چهار سال قبل شروع شده، نسل آینده برای خانمها است. هر کاری کنید نمیتوانید این حقیقت را کتمان کنید زیرا هسته اساسی جامعه را میسازند. از دوره رمانهای زرد و کتابهای زرد روانشناسی گذر کردیم. سالهایی که همه شبیه به هم کتاب میخواندند برای مثال از زمانی که همه کتاب راز نوشته راندا برن را میخواندند، گذر کردیم.
در سالهای اخیر از این کتابها استقبال نمیشود و مردم دنبال کتابهایی میروند که برایشان انگیزه و مفهوم داشتهباشد و در زندگی بتوانند آن را به کار ببرند. کتابی که در نتیجه مطالعه آن بتوانند چند موضوع را یاد بگیرند و به دیگران انتقال دهند. از سه یا چهار سال قبل این روند شروع شده و ادامه دارد و در ماههای اخیر توجه در کتابهای فلسفه و علوم سیاسی بیشتر شده است.
مشتریهای خانم ما خیلی بیشتر از آقایان هستند نه اینکه آقایان کم باشند، آنها هم پابهپای زنان میآیند چه بسا جایی آقایان به زنان کمک کنند و در بخشی از کتابها راهنمایی و مشاوره بدهند و جایی خانمها راهنمایی میدهند و دیگران از گفتههای آنان استقبال میکنند.
مردم نمیتوانند کتاب بخرند
زنهایی که کتاب میخوانند در چه گروه سنی هستند آیا افرادی مجرد هستند یا زنان متاهل هم میتوانند زمانی برای کتابخوانی داشتهباشند؟ دانشجو هستند یا شاغل؟
در ماههای اخیر توجه در کتابهای فلسفه و علوم سیاسی بیشتر شده است
همه جور آدمی برای خرید کتاب میآید. جوان میانسال و فرد مسن به کتابفروشی میآید و از خرید مردم استقبال میشود. اینطور نیست که قشر خاصی کتاب بخرد. فضای خوبی در جامعه ایجاد شدهاست. دانستن، به افراد دیگر انتقال دادن و کمک کردن به افراد دیگر در جامعه نهادینه شده است. حتی گروههایی را دیدم که سه نفری شریک شدند و یک کتاب را میخرند و به یکدیگر میرسانند و گاهی حتی نظرها و خلاصه کتابهایی را که خواندند، مینویسند و به هم میگویند. شاید فروشگاههای دیگر چنین مسائلی را ندیده باشند، اما من به چشم خود دیدم که این فعالیتها انجام میشود.
مردم نمیتوانند کتاب بخرند، زیرا با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند و اولویت خانوادهها مسائل اقتصادی و کسب نان خانواده است و نمیتواند در این وضعیت کتاب بخوانند. افراد قفسهها را میگردند و کتابهای قیمت قدیم را میخرند و همچنین اولویتبندی میکنند و اگر سه کتاب مد نظر آنها باشد، یکی را تهیه میکنند، شاید این افراد قبلا میتوانستند هر سه کتاب را خریداری کنند.
کیفیت ترجمه ناشر اصلی خیلی بالاتر است
در چنین شرایطی نظر شما نسبت به فعالیت بساطگسترها به چه شکل است؟ (کهنه کتابفروشان گروهی هستند که کتابهای دست دوم را به چرخه نشر باز میگردانند و با بساط گسترها که کتابهای کپی شده را با تخفیف بالا میفروشند، متفاوت هستند)
فعالیت بساطگسترها به این شکل است که برای مثال کتاب ۷۰ هزار تومانی را با قیمت پشت جلد ۱۴۰ هزار تومان ارائه اما از کلمه ۵۰ درصد تخفیف استفاده میکنند. یعنی برای مخاطب تله میگذارند. مخاطب ممکن است خرید از بساط گستر را ترجیح دهد، اما وقتی به کتابفروشی میآید میبیند که قیمت اصلی کتاب متفاوت است و در کل قیمت کتاب در کتابفروشی با کتابی که با ۵۰ درصد تخفیف از بساط گستر خریداری شده تفاوتی ندارد. همچنین کیفیت ترجمه ناشر اصلی خیلی بالاتر است و چاپ کتاب هم با کیفیت کمتر است، برای مثال شیرازه کتاب خیلی سریع از هم پاشیده میشود. در این زمان فرد میخواهد کتاب را پس بدهد اما کسی آن را پس نمیگیرد.
دانستن، انتقال دادن دانش به افراد دیگر و کمک کردن به افراد در جامعه نهادینه شده استما فقط خرید کتاب اصلی را به مخاطبها پیشنهاد میدهیم. بارها به آنها پیشنهاد دادیم و افرادی هستند که از بساط گسترها خرید نکردند. افراد کتابخوان اصلا از آنها کتاب نمیگیرند، زیرا به کار ترجمه اشراف دارند و حتی اگر کتابی گرانتر باشد برای افرادی مهم است که ترجمه با کیفیت را بخوانند. همچنین افراد به این نکته توجه میکنند که باید به کتابفروشان کمک کنند و نه دستفروشان زیرا دستفروشان هزینه مکان، آب، برق، مالیات و هزینههای جانبی را پرداخت نمیکنند. خودمان باید به خودمان کمک کنیم.
فقط کتابفروشیهای دانه درشت باقی میمانند
شرایط کتابفروشان از هر زمانی سختتر است، آیا اقدامات حمایتی در حدی است که بتواند کتابفروشان محلی را حفظ کند یا کتابفروشیهای محلی تکتک تعطیل خواهندشد؟
فقط کتابفروشیهای دانه درشت باقی میمانند، باقی کتابفروشیها باید برای بقای خود حمایت دریافت کنند. اگر این اتفاق نیفتد کمکم کتابفروشیها به پیتزافروشی تبدیل میشوند. هیچ راهی نمیدانم و نمیتوانم در اینباره نظر بدهم. بهتر است که ناشران نظر دهند.
نظر شما