جام‌جهانی ۱۹۹۰؛ ظهور استعدادی تازه اما شکننده‌­/اشک‌هایی که مردم را عاشق فوتبال کرد

تهران- ایرنا- «پل گاسکوئین» ستاره جوان تیم ملی انگلیس در جام جهانی۱۹۹۰ بود که در بازی نیمه‌نهایی مقابل آلمان با یک کارت زرد کاخ رویاهایش شروع به ویرانی کرد، اشک‌هایش بی‌اختیار به راه افتاد اما مردم کشورش را عاشق فوتبال کرد.

جام‌جهانی فوتبال که دهه‌هاست همچون رقابت‌های المپیک هر چهار سال یک بار نگاه میلیون‌ها نفر را به خود خیره می‌کند، هر چند رخدادی ورزشی است اما از تحولات زمانه خود برکنار نبوده و نیست. برگزاری بیست‌ودومین دوره جام جهانی بهانه‌ای است برای اینکه این رویداد را از زاویه‌ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته و با توجه به مهم‌ترین وقایع سیاسی، اجتماعی و تاریخی مرتبط با آن روایت کنیم.

ایتالیا در حالی میزبانی چهاردهمین جام جهانی در سال ۱۹۹۰ را برعهده گرفت که اتحاد جماهیر شوروی نیز درخواست میزبانی را داشت اما موفق نشد و هرچه که بود این جام از ۸ ژوئن تا ۸ جولای ۱۹۹۰ (۱۸ خرداد تا ۱۷ تیر ۱۳۶۹) با حضور ۲۴ تیم در ایتالیا برگزار شد تا بار دیگر جهان شاهد معجزه مردان جادوگر در مستطیل سبز باشد.
در چنین شرایطی مردم ایتالیا از تیم ملی کشورشان چیزی به جز قهرمانی نمی‌خواستند؛ خواسته‌ای دشوار، زیرا غول‌هایی همچون آرژانتین، آلمان، برزیل، انگلیس و ... نیز در جام حضور داشتند و در کنار چهره‌های صاحب‌نام، جوانانی آمده بودند تا برای خود نامی دست‌وپا کنند. در میان این چهره‌ها، انگلیس از یک بازیکن جوان برخوردار بود؛ «پل گاسکوئین» که آمده بود تا در میان بزرگانی همچون مارادونا، لینه‌کر، اسکیلاچی، گویکوچه‌آ و ... خودی نشان دهد.

در این دوره جام‌جهانی، ایتالیایی‌ها نتوانستند به مرادشان برسند و این آلمانی‌ها بودند که با غلبه بر آرژانتینِ مارادونا، سومین ستاره را بر سینه‌شان نشاندند. میزبان در این جام نتیجه‌ای بهتر از سومی به دست نیاورد و برای همین جایگاه هم مجبور شد انگلیسی‌ها یا همان سه‌شیرها را در مسابقه رده‌بندی مغلوب کند.

جوان است و جویای‌نام
پل گاسکوئین بازیکن جوان پست میانی انگلستان با استعدادی فوق‌العاده قدم در جام جهانی ۱۹۹۰ گذاشته بود. او آمده بود تا بازی‌های درخشانی به نمایش بگذارد. «گازا» با حرکت‌های هوشمندانه‌اش هواداران را به وجد می‌آورد و می‌خواست در جام جاودانه شود. همه چیز هم نوید طلوع یک بازیکن درخشان جدید برای انگلستان را می‌داد.
 

جام جهانی ۱۹۹۰؛ ظهور استعدادی تازه اما شکننده‌­ و اشک‌هایی که مردم را عاشق فوتبال کرد


گازا جوان‌ترین بازیکن سه‌شیرهای جام بود و می‌خواست رویایی بچگی خود را به واقعیت تبدیل کند. گاسکوئین در جایی گفته بود در کودکی همیشه رویایی جام‌جهانی در سر می پرورانده است. حالا آمده بود تا این آرزو را در سرزمین چکمه‌ای، زندگی و میان بزرگان فوتبال نامی برای خود دست و پا کند.
 

جام جهانی ۱۹۹۰؛ ظهور استعدادی تازه اما شکننده‌­ و اشک‌هایی که مردم را عاشق فوتبال کرد


در صحنه فروریختن این رویا، یکی از تصویرهای ماندگار و غم‌انگیز جام چهاردهم را «خوزه روبرتو رایت» داور بازی انگلیس و آلمان رقم زد؛ هنگامی که در دقیقه ۹۸ بازی نیمه نهایی به گاسکوئین کارت زرد داد. گازا بی‌اختیار گریه می‌کرد، فهمیده بود که با این کارت دو اخطاره شده و حتی اگر انگلیس راهی فینال هم شود بازی در فینال را از دست می‌دهد.

گازا وقتی کارت زرد رنگ را مقابل چشمانش دید تازه فهمید همه چیز برایش تمام شده است. آن شب تا صبح گریه کرد. خودش در کتاب «باشکوه: جهان، فوتبال و من» در مورد آن بازی غم‌انگیز نوشته است: «خودم را جمع‌وجور کردم و به ‌سمت داور برگشتم. دستش را برد به سمت جیبش. ناگهان همه چیز ساکت شد. دنیا، به جز مرد مشکی‌پوشِ جلوی چشمانم از حرکت ایستاد. چشمانم دست‌های او را دنبال می‌کرد که رفت به سمت جیبش، با کارت بیرون آمد و بالای سر من بلند شد. رو کردم به جمع بازیکنان، به لینه‌کر، و بغضم ترکید. در آن لحظه فقط می‌خواستم تنها باشم. نمی‌خواستم با کسی حرف بزنم یا کسی را ببینم. لب پایینی‌ام مثل باند فرود هلیکوپتر شده بود. نابود شده بودم»

این کارت زرد قلب «بابی رابسون» مربی انگلیس را هم شکست چون تازه فهمید ستاره جوان تیمش نمی‌تواند بازی کند. او گفته که این کارت زرد غم بزرگی برای من، خودش و تیم بود، چون او خیلی خوب بود.

این کارت زرد امیدهای گازا را بر باد داده بود، او چنان غمگین بود که حتی نتوانست برای تیمش پنالتی بزند و در نهایت «کریس وادل» پنالتیِ آخر را به جای او زد و خراب کرد، انگلیس باخت و گازا دیدار رده‌بندی را نیز از دست داد.
 

جام جهانی ۱۹۹۰؛ ظهور استعدادی تازه اما شکننده‌­ و اشک‌هایی که مردم را عاشق فوتبال کرد


داور آن بازی بعدها گفت: «من گریه‌ او را ندیدم، همین طور هیچ کدام از آن شلوغ بازی‌ها را. تازه بعد از مسابقه که ویدئوی بازی دیدم متوجه شدم که او چقدر ناراحت بوده است. چندین سال بعد در جایی خواندم که اشک‌های گاسکوئین در آن صحنه، نقطه‌ عطفی در فوتبال انگلستان بوده و مردم را بار دیگر عاشق فوتبال کرده است.»

پایان دراماتیک گازا
انگار کارت زرد بازی جام می‌خواست همه چیز را برای گازا سیاه کند، اوج و حضیض برایش با هم اتفاق افتاد و این ستاره انگلیسی هرگز نتوانست آن‌گونه که می‌خواست بازی کند. عادت‌های بد اجازه نداد گازا به بزرگ‌ترین افتخار دست یابد. الکل و مواد مخدر بازیکن انگلیسی را تا جایی برد که مجبور شد بازنشسته شود. البته خودش گفته است: «بهترین بازیکن سال انتخاب شدم و توانستم با رنجرز هشت جام فتح کنم. من قهرمانی در اف. ای کاپ را تجربه کردم و در جام جهانی بازی کردم، اگر این دوران، بد محسوب می شود... دوست دارم بدانم چه کسی دوران خوبی داشته است؟»

چنین شخصیت‌هایی هرچند که افول‌شان زودتر از انتظار اتفاق می‌افتد اما در همان مدت کوتاه چنان خاطراتی از خود برجای می‌گذارند که سخت بتوان از کنار نامشان عبور کرد اما انصافا همه هنوز هم از گازا با تلخی یاد می‌کنند.
 

جام جهانی ۱۹۹۰؛ ظهور استعدادی تازه اما شکننده‌­ و اشک‌هایی که مردم را عاشق فوتبال کرد


در «جام جهانی ۱۹۳۸؛ در منگنه نازیسم، به کام فاشیسم» گفتیم چگونه نخستین ادوار جام جهانی زیر سایه جنگ‌طلبی رهبران اروپا قرار گرفت اما سقوط آنان سبب نشد بلافاصله شرایط به زمان پیش از جولان هیتلر، موسولینی و ژنرال فرانکو برگردد.

فوتبال و جام جهانی همچنان تحت شعاع آثار جنگ و کشمکش‌های سیاسی قرار گرفت و آنچنان که در «جام جهانی ۱۹۵۰؛ فرودستان هندی و رویای بربادرفته» و «جام جهانی ۱۹۵۴؛ ظهور و سقوط قدرت‌ها» روایت شد، با مباحث مربوط به «شمال _ جنوب» در معادلات روابط بین‌الملل و تقابل اغنیا و فقرا گره خورد.

در ادامه، «ژوست فونتین» فرانسوی با ۱۳ گل در «جام جهانی۱۹۵۸؛ آقای گل پَرپَر شده» لقب گرفت و در «جام جهانی ۱۹۶۲؛ بی‌رحمانه‌ترین بازی فوتبال» در سانتیاگو پایتخت شیلی به نمایش گذاشته شد و اما در «جام جهانی۱۹۶۶؛ ‌توفانی زرد که از اردوگاه کار اجباری سر در آورد» ، همان بازیکنان تیم ملی کره شمالی بودند که بعد شگفتی‌ساز شدن در یک چهارم نهایی ناکام ماندند و پس از بازگشت به کشورشان به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شدند.

با رنگی شدن فوتبال روی صفحه میلیون‌ها تلویزیون، «جام جهانی ۱۹۷۰؛ خداحافظی شادترین اسطوره فوتبال» هنرمندی پله اسطوره فوتبال جهان را واضح‌تر به تصویر کشید. چهار سال بعد از آن یعنی «جام جهانی ۱۹۷۴؛ دو آلمان در یک مستطیل سبز» ظاهر شدند و به دنبال آن «جام جهانی ۱۹۷۸؛ قهرمانی که شکنجه‌گر و زندانی را لحظه‌ای هم‌بسته کرد» ماجرای قهرمانی آرژانتینی‌ها در فضای پرالتهاب سیاسی بود.

«جام جهانی ۱۹۸۲؛ هنرنمایی چگوارای فوتبال» دکتر سوکراتس چشم میلیون‌ها نفر را خیره کرد تا پس از آن نوبت به مارادونا دیگر نابغه فوتبال برسد تا این فریاد پرطنین شود؛ «جام جهانی ۱۹۸۶؛ دیه‌گو تو بهترینی».

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha