ابراهیم فیاض: آن‌چه در خیابان‌ها دیدیم، برآیند تتلوئیسم سیاسی بود

تهران- ایرنا- «سلبریتیسم سیاسی» از دید ابراهیم فیاض جامعه‌شناس نتیجه حذف متفکران و فیلسوفان در ادوار مدرن و پست‌مدرن سیاست بود که باعث شد مبادله‌ای از پول در ازای اعتبار میان سیاسیون و سلبریتی‌ها برقرار شود.

سلبریتی پدیده جامعه امروز با ارتباطات گسترده و پیچیده‌ای است که بر بستر شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های نوین شکل می‌یابد و بر روندها و عرصه‌های مختلف به‌گونه‌ای بی‌سابقه اثرگذار است. سلبریتی از زمین فوتبال ممکن است به مرکز توجه عمومی برسد یا تشک کشتی؛ از صحنه سینما یا صفحه تلویزیون.
برخی به دلیل شخصیت هنری و فرهنگی و طیفی به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی یا بهره‌مندی از ثروتی کم‌نظیر به وادی سلبریتی‌ها پا گذاشته‌اند. عده‌ای را هم رسانه‌ها بی‌هیچ هنر خاصی سلبریتی کرده‌اند؛ چهره‌هایی که در یک ویژگی مشترک‌اند و آن مشهور بودن است.

در جریان ناآرامی‌های اخیر، نقش سلبریتی‌ها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و نقد و نظرهای متعددی درباره شیوه و پیامد ورودشان به سیر تحولات مطرح شد. تلاش برای پاسخ به پرسش‌ها درباره جایگاه سلبریتی و شیوه مدیریت یا تعامل با آن‌ها، دفتر پژوهش ایرنا را بر آن داشت با استادان و کارشناسان صاحب‌نظر در این حوزه گفت‌وگو کند.

در دو بخش نخست، ابتدا در مطلبی با عنوان «پژوهش‌ها درباره سلبریتی چه می‌گویند؟» به واکاوی روند آغاز پدیده سلبریتی در ایران پرداختیم و در بخش دوم نیز با گزارش «افتادن سلبریتی از چشم رسانه‌های سنتی»، به رویکرد رسانه‌ها و مطبوعات نسبت به سلبریتی و سلبریتی‌گرایی اشاره کردیم.

در ادامه این روند، در گفت‌وگو با «آرش حیدری» عضو هیات علمی گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ، «محمدرضا کلاهی» جامعه‌شناس و عضو هیات علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، «داود طالقانی» پژوهشگر مطالعات فرهنگ شهرت و نویسنده کتاب «سلبریتی ایرانی» و «حمیلا بخشی» متخصص روانشناسی این موضوع مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

در همین زمینه، پژوهشگر ایرنا با «ابراهیم فیاض» جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت‌وگویی انجام داد که مشروح آن به شرح زیر است:

در جامعه ما نخست این لیبرال‌ها بودند که به سمت سلبریتیسم حرکت کردند اما این سلبریتیزه ‌شدن سیاست منحصر و محدود به جریان لیبرالیسم اسلامی نمانددلیلِ فرش قرمزی که سیاست پیش پای سلبریتی‌های آمریکایی پهن کرد
یکی از موضوع‌هایی که این روزها، به محل تامل و پرسش بسیاری از اهالی فکر و رسانه‌ها تبدیل شده‌، نسبت بین سلبریتی‌ها و عرصه سیاسی است و اینکه از اساس سلبریتی در بزنگاه‌های سیاسی چه نقشی را بازی می‌کند.
واقعیت اینکه از دوره ریگان در آمریکا، لیبرالیسم به سمت مذهب‌گرایی رفت و این زمینه‌ای برای ورود سلبریتی‌ها به میدان سیاست شد و در ادامه، سلبریتی‌ها برای پیش بردن این سیاست (لیبرالیسم مذهبی) به میدان آمدند. یکی از سردمداران این جریان، مایکل جکسون بود که در کنار ریگان قرار گرفت. سلبریتی‌ها نوعی از محافظه‌کاری دموکراتیک را در سیاست آمریکا رقم زدند و به نوعی این جریان راست و محافظه‌کار بود که به سمت سلبریتی‌ها رفت تا به سیاست خود مشروعیت بخشد و برای این مهم، پول‌های عجیب و غریبی را هزینه می‌کرد و از سلبریتی‌ها برای کسب اعتبار اجتماعی خود بهره می‌گرفت. به این ترتیب، ثروت افسانه‌ای سلبریتی‌ها ریشه در این مواجهه نخبگان سیاسی با آن‌ها دارد.

در ایران سلبریتیسم از کجا شروع شد؟
در ایران سلبریتی‌ها بعد از ماجرای دوم خرداد وارد سیاست شدند. در ابتدا، دوم خردادی‌ها سوسیال دموکرات بودند اما بلافاصله به سمت لیبرالیسم کشیده ‌شدند و به سمت سلبریتی‌های سینمایی و ورزشی هجوم آوردند. این سبب شد تا سلبریتی‌ها به یک طبقه اشرافی در جامعه ایرانی تبدیل شوند. بنابراین، در جامعه ما، نخست این لیبرالیسم اسلامی بود که به سمت سلبیریتیسم حرکت کرد اما این سلبریتیزه ‌شدن سیاست منحصر و محدود به جریان لیبرالیسم اسلامی نماند و این بخش از جامعه (سلبریتی‌ها) به جریان راست هم ورود پیدا کردند.

سیاست در همه جهان سقوط کرده و به همین دلیل رئیس‌جمهوری فرانسه در تماشای جام جهانی به دنبال کسب رای و در واقع اعتبارگرفتن از سلبریتی‌هاست دولت احمدی‌نژاد با وجود اینکه در ابتدا خود را به عنوان دولتی مردمی معرفی می‌کرد بعد از دو، سه سال با سلبریتی‌های سینمایی رابطه برقرار کرد. واقعیت اینکه سیاست‌مداران لیبرال و سوسیال دموکرات در جامعه ما به دنبال اعتبار اجتماعی بودند و می‌کوشیدند این اعتبار را از طریق سلبریتی‌ها کسب ‌کنند و سلبریتی‌ها نیز این اعتبار اجتماعی را به ازای کسب ثروت از بیت‌المال معاوضه می‌کردند و اینجا بود که سلبریتی‌ها به قهرمان‌های پوشالی جامعه بدل شدند.
به این ترتیب اعتبار از سلبریتی به سیاست و کسب پول از ثروت عمومی به سلبریتی‌ها منتقل می‌شد. به همین دلیل هم هست که سلبریتی‌ها در ایران پول‌های بادآورده دارند؛ هیچ‌گاه کار یک فوتبالیست سخت‌تر از کار یک استاد دانشگاه و یک متفکر نیست. در همه جوامع سوسیالیستی و لیبرالیستی غرب، متفکران فقیرند و هرگز از ثروت‌های افسانه‌ای سلبریتی‌ها بهره‌ای ندارند.

تتلوئیسم سیاسی اوج سلبریتیسم سیاسی
سلبریتی‌هایی که امروز از ثروت غنی شده‌اند و در اروپا و آمریکا و ... خانه‌های افسانه‌ای دارند به جای اعتباربخشی به عرصه سیاسی، به دنبال خودنمایی سیاسی هستند. در کشور ما هم به دنبال سلبریتیزه ‌شدن سیاست است که جریان‌هایی همچون تتلوئیسم شکل می‌گیرد. یک اسم بی‌معنا، نمایندگی این جریان را در دست می‌گیرد که نه صدا دارد و نه هنر خوانندگی و فقط به واسطه اینکه رکیک است و در کنسرت خود فحاشی‌کرده و حرف‌های رکیک می‌زند، توانسته توجه بسیاری را به خود جلب کند.
متاسفانه جوان امروز را می‌توان در «تتلوئیسم سیاسی» دید و آنچه این روزها در خیابان می‌بینیم برآیند تتلوئیسم سیاسی است و امروز ما با اوج سلبریتیسم سیاسی مواجه‌ایم. در این وضعیت سیاست به اوج رذالت می‌رسد.

سلبریتیسم نماد سقوط سیاست است
سیاست نه فقط در ایران بلکه در جهان سقوط کرده است. قهرمان‌های پیش از سیاستِ دوره مدرن، فیلسوفان و متفکران بودند اما در دوره‌ای که پست‌مدرن شروع شد این‌ها کنار رفتند و سلبریتی‌ها جایگزین شدند. به تعبیری دیگر، رابطه مستقیم میان سلبریتی‌ها و سیاست برقرار شد. برای نمونه، امانوئل مکرون رئیس‌جمهوری فرانسه برای تماشای جام جهانی و در اصل برای انتخابات آینده و کسب رای به سلبریتی‌ها پیوسته و از آنها اعتبار می‌گیرد و این اقدام تاکنون در سیاست سابقه نداشته است. در این حالت، سیاست از سیاست خارج و در واقع مبتذل می‌شود یعنی در جامعه، سیاست آن وجهه‌ای را که تاکنون داشته از دست می‌دهد.

نقش پررنگ صداوسیما در ایجاد سلبریتی‌ها
سلبریتی‌ها نباید مرجعیت سیاسی پیدا کنند؛ این‌ها اگر در غرب باشند و در مسائل سیاسی و امنیتی صحبت کنند، از نظر قضایی تحت فشار قرار می‌گیرنددر ایران صدا و سیما بیشترین نقش را در به وجود آمدن سلبریتی‌ها ایفا کرده است؛ پول‌های کلان به آنها داده می‌شود؛ این پول‌هایی که صداوسیما به این سلبریتی‌ها می‌دهد در واقع پول‌های جیب مردم است. صداوسیما به آن‌ها نه تنها پول بلکه شهرت و قدرت اجتماعی می‌دهد و آنها را مطرح می‌کند. در این حالت برخی از سلبریتی‌ها که سواد هم ندارند در بحث‌های اجتماعی و سیاست اظهار نظر می‌کنند و جامعه را به آتش می‌کشانند.

در مواجهه با سلبریتی‌ها چه باید کرد؟
صداوسیما نباید برای مشروعیت دنبال سلبریتی‌ها برود و مسئولان نباید به سلبریتی‌ها برای پیشبرد کارهای خود تکیه کنند. رسانه‌های دولتی و صداوسیما نباید سلبریتی‌ها را بیش از حد بالا ببرند. کشورهای پیشروتر، سلبریتی‌ها را در سطح پایین قرار می‌دهند. در کشورهای پیشرو به هیچ عنوان سلبریتی‌ها جرات اظهارنظر در این ماجراها را ندارند. سلبریتی‌ها نباید مرجعیت سیاسی پیدا کنند؛ این‌ها اگر در غرب باشند و در مسائل سیاسی و امنیتی صحبت کنند، از نظر قضایی تحت فشار قرار می‌گیرند.

اکنون به جای اینکه متفکر دینی بیاید از دین حرف بزند سلبریتی‌هایی از این موضوع می‌گویند. اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی سلبریتی‌ها را مرجع فکری قرار داده‌اند و در واقع در عرصه سیاسی دشمن روی آنها حساب کرده بود. در مقابل، حکومت باید این دموکراسی مبتذل سلبریتیسم را رها کند و از متفکران استفاده کند.

اکنون جامعه تمایزیافته و ما باید با مغزهای متفکر و شخصیت‌های مرجع در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی صحبت کنیم و به آن‌ها تریبون بدهیم تا سلبریتی‌ها دیگر جرات نکنند در این حوزه‌ها اظهارنظر کنند. بنابراین باید مرجعیت جامعه را به عینیت برگردانیم. متفکرها را باید در همه حوزه‌ها وارد کرد. اگر یک متفکر بیاید جواب سلبریتی‌ها را بدهد همه این مشکلات حل خواهد شد؛ سلبریتی‌ها فقط در مورد تخصص و فیلم‌های خودشان صحبت کنند.

امیدوارم دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، سیاست‌مداران و مردم هشیار شوند. یقین دارم که به زودی دانشگاه در برابر این سیاست سلبریتیزه شده خواهد ایستاد و سیاستی مبتنی بر عدالت جهانی حاکم خواهد شد که پیوستی جهانی هم خواهد داشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha