۱۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۰:۲۵
کد خبرنگار: 908
کد خبر: 85019756
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

نگاهی به «آه سرد»؛

ناتوان در ساختن خیال و تعلیق

۱۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۰:۲۵
کد خبر: 85019756
محمد قربانی | منتقد سینما
ناتوان در ساختن خیال و تعلیق

تهران- ایرنا- فیلم با نمای غریبی از یک جنازه که پشت یک وانت است شروع میشود، مردی که قاتل همسرش است، پس از بیست سال از زندان آزاد شده و پسرش که در فکر انتقام است به استقبال او می رود.

گویا قرار است هر سال یک فیلم در کوهستان و لوکیشن های پر از برف داشته باشیم، از همان فیلم ها که انگار دوربینشان هم یخ زده و ما مخاطبین عام سواد فهم و درکشان را نداریم. پارسال «برف آخر» و امسال هم «آه سرد» شاید اگر بگردیم به رمان، داستان کوتاه یا هایکویی که منبع الهام این فیلم هاست برسیم و بالاخره بفهمیم که چرا همه این فیلم ها یک قتل ناموسی هم دارند.

فیلم با نمای غریبی از یک جنازه که پشت یک وانت است شروع میشود، مردی که قاتل همسرش است، پس از بیست سال از زندان آزاد شده و پسرش که در فکر انتقام است به استقبال او می رود.

البته ما نسبت این دو نفر را که مدام با هم کلنجار میروند و یکی از آنها قصد جان دیگری را دارد پس از یک ساعت میفهمیم؛ احتمالا با توجه به سردی هوا و کش آمدن زمان این مسئله منطقی باشد همه فیلم در جاده برفی حدفاصل زندان تا خانه می گذرد.

این دست فیلم ها معمولاً مدعی داشتن مخاطب خاص هستند و قرار است پیرو سینمای کالت اروپا باشند. اما متأسفانه زیستی که میدهد فیلم کالت را ندارند و به راحتی به دام کلیشه میافتند.

فیلم پر است از اکسترم لانگ های بی معنی از کوهستان برفی که قرار است فضای سرد بسازند تراکینگ های کند، نماهای نمادین و مکتهای طولانی و... دیگر کلیشه هایی هستند که بیکارکرد و دلیل سراسر فیلم را در پر کرده اند. گویا هوای سرد لوکیشن موجب یخ زدگی فیلمبردار، بازیگران و کارگردان شده است و این یعنی فضاسازی سرد و حتماً آهی هم اگر در این هوا کشیده شود آه سردی خواهد بود.

پسر چند باری در فیلم قصد جان پدرش را میکند که در همه موارد فیلمساز به دلیل ناتوانی در ساختن خیال و تعلیق دست به فریب تماشاگر میزند، در اولین سوءقصد پسر با تفنگش پدر را نشانه میرود دوربین از پشت به پدر که از ماشین پیاده شده و در لانگ شات سیگار میکشد نزدیک میشود، صدای نفس نفس زدن شنیده می شود و ناگهان تیری رها می شود.

پس از این پسر را میبینیم که کنار ماشینش سرد و بی حس ایستاده و پدر را نگاه میکند، اولا نزدیک شدن دوربین به پدر وقتی نشانه گرفته شدنش از دور را دیده ایم غلط است و ثانیاً این سؤال پیش می آید که چه چیزی پسر را به نفس نفس زدن انداخته؟ ترس و شکش برای کشتن پدر؟ اگر این نفس نفس زدن توجیه خیالی روانشناختی و دراماتیک ندارد جز فریب تماشاگر با چه هدفی در آن سکانس تعبیه شده؟

اگر آن صحنه ابتدایی که در آن جنازه مرد را میبینیم حذف شود چه چیزی برای فیلم باقی می ماند؟ اگر فیلمسازی در ابتدای فیلم انتهای ماجرا را لو میدهد باید با توسل به تعلیق از «چه»ای که لو رفته بگذرد و تماشاگر را به چگونگی برساند که البته کارگردان «آه سرد» ابداً چنین توانایی ای ندارد. سکانس سوءقصد با چاقو هم همین طور است، پسر چاقو میکشد دوربین از پشت به پدر نزدیک میشود، این بار فریب تماشاگر شاید «سرکار گذاشتن تماشاگر درست تر باشد» پررنگتر شده و پدر با نگاهی بهت زده برمیگردد و پشت سرش را نگاه میکند و دوباره نماکات میشود به تصویری از پسر که کنار ماشینش ایستاده.

فیلمساز جاهایی از فیلم ناخودآگاه و خودآگاه به کسل کننده و تهی بودن فیلمش اقرار میکند. در جایی پدر میگوید که صحبت کردن کار سختی است، انگار سکوت کسل کننده ای که تصویر سینمایی جایش را نگرفته قرار است این طور توجیه شود. احتمالاً حرف زدن سخت است چون هوا سرد است جای دیگر هم صحبتی است که پسر با مشتری کافه دارد.

آنها درباره کشتن حرف میزنند و این که چرا این همه جنگ در جهان وجود دارد. صحبت های صد من یک غازی که قرار است جای خالی حرف نداشته فیلم را پر کنند و هیچ ربطی به ماجرا ندارند. اما «آه سرد» از کجا میآید و آه کیست؟ به نظرم با توجه به این که پدر در همه مسیر به دنبال چای گرم است و پسر به دنبال نوشیدنی سرد این آه پسر است که منطقاً باید سرد باشد.

شوخی بس است؛ گفتم چندخطی بنویسم که یخمان بعد دیدن فیلم آب شود احتمالا فیلم حرفهای بزرگ و خاصی داشته که امثال من سوادش را نداریم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha